دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 100 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 163 |
مقدمه
افزایش امکانات مادی ، کاهش زمان کار روزانه ، افزایش تعطیلات هفتگی و سالانه ، پیدایش سالهایی در دوران جوانی که فرد با فقدان و یا کمی مسئولیت روبروست و در مجموع توجه بشر به زمان فراغت به عنوان بخشی جدی از دوران زندگی ، این پدیده را در جایگاهی قرار داده است که بی توجهی به آن علاوه بر ایجاد ضایعات و آسیب های اجتماعی ، موجبات نارضایتی جامعه را نیز فراهم خواهد نمود . افزایش اوقات فراغت از 3 سال در جامعه کشاورزی به 12 سال در جامعه صنعتی و حتی 19 سال در جامعه فراصنعتی در طول عمر یک نسل امروزی نسبت به سادگی بتوان از آن چشم پوشید . تأثیر بهره بردادری مطلوب از این بخش از زندگی ، در پرورش انسان و رشد و شکوفایی شخصیت وی و در نهایت تکامل جامعه به حدی است که برخی تمدن جدید را « تمدن فراغت » نامیده اند . ( ساورخانی ، 1370 ، 764 )
در شهرهای بزرگ تراکم بالای ساختمان ، کمبود و قیمت بالای زمانی ، مانعی بر سر راه ایجاد اماکن ورزشی ، تفریحی و گردشگری برای رفع نیاز ساکنین شهر می باشد . از اینرو توجه به زمینهای حاشیه شهر و حتی مناطق خوش آب و هوای حومه شهرها به عنوان روشی جایگزین ، مورد توجه قرار گرفته است . در ایران خلأ قدرت اداری موجود در این زمینه یکی از موانع اساسی پرداختن به این امر است . بدین معنی که شهرداریها خود را در چارچوب محدوده قانونی شهر موظف و مکلف به برنامه ریزی می بینند و فراتر از آن را در خارج از حیطه مسئولیتی خویش می دانند . ازدحام جمعیت در ایام تعطیل در پارکها و فضاهای تفریحی داخل شهر و نیز خروج صدها هزار نفر از ساکنین در تعطیلات پایان هفته به حومه های شهر و پناهگیری در دامان طبیعت نمودهایی است از کمبود امکانات تفریحی شهر و نیز خستگی از دغدغه های زندگی شهری که لزوم توجه به امکانات تفریحی شهری را اشعار می دارند .
شهر تهران به صورتی شگفت آور تمام مراحل تحول و توسعه شهری را در طول کمتر از نیم قرن از سر گذرانیده و اینک به یکی از بیست کلان شهر پر مسأله جهان تبدیل شده است .
محدوه تهران قدیم تا شصت سال پیش فقط چهار درصد از سطح تهران امروزی را دارا بوده است . رشد و توسعه این شهر تا جنگ جهانی دوم بطور آرام و یکنواخت بوده اما توسعه آن بعد از جنگ سرعت بیشتری گرفته و در سال 1354 به حدود 12 برابر افزایش یافته در حالیکه توسعه آن در سراسر دوره قاجاریه فقط چهار برابر بوده است . در روند این تحول سریع و ناموزون ، چشم انداز جغرافیایی و خاستگاه طبیعی تهارن با تغییرات ویرانگر و انواع عدم تعادل روبرو گردیده است . گسترش خزندة شهر به دامنه های کوهستانی البرز و دشتهای سرسبز جنوبی و ادغام صدها روستا و هکتارها باغ و مزرعه در پیکر آن ، تمام حیات شهروندان را به مخاطره افکنده است .
در گذشته آلودگیهای زیست محیطی تهران بسیار محدود بوده بطوریکه از سده هشتم تا سده سیزدهم تهران بقدری مشجر و سر سبز بوده که آن را به باغ گلزار و چنارستان و همچنین به بهشت پریان توصیف کرده اند .
در سه دهه اخیر به علت گسترش بی رویه تهران بیش از 300 هکتار از اراضی کشاورزی داخل محدوده 5 ساله و 2000 هکتار از اراضی محدوده 25 ساله به مصارف ساختمان های شهری رسیده است .
با توجه به شرایط حساس زیست محیطی و کالبدی تهران از یک سو ، و نیازهای روز افزون اجتماعی و فرهنگی مردم به فضاهای باز شهری از سوی دیگر ، ضرورت بازنگری ، سازماندهی و نظام بخشی به این فضاها ، روز به روز بیشتر احساس می شود . بنابراین لازم است که در چارچوب برنامه ها و طرح های کلان شهر تهران ، برنامه ریزی برای فضاهای باز و سبز ، به عنوان یک بخش مستقل در برنامه ریزی شهری ، مدنظر قرار گیرد و راهبردهای نوین و مناسب برای آن ارائه گردد .
با توجه به وضعیت اکولوژیکی منطقه ، خشکی اقلیم ، گرد و غبار کویری ، فشردگی بافتهای مسکونی و میزان زیاد آلودگی هوا و صدا ، ضروری است که برنامه های مربوط به توسعه فضای سبز ، نه فقط به صورت توسعه سطوح سبز پراکنده در داخل شهر ، بلکه به عنوان یک نظام هماهنگ متشکل از انواع فضاهای باز و سبز درون شهری ، حاشیه شهری و برون شهری توسعه و انتظام پیدا کند .
پهنه جغرافیایی تهران با قرار گرفتن میان سلسله جبال البرز و دشت کویر از یک طرف ، دو رودخانه بزرگ کرج و جاجرود از طرف دیگر ، از تنوع محیطی و اقلیمی ویژه ای برخوردار است .
دامنه های سرسبز و دره های پر آب کوهستانهای شمالی تهران از چنان ارزشهای طبیعی، جاذبه های محیطی و چشم اندازهای بدیع برخوردار است که بایستی به عنوان ذخائر طبیعی و ثروت ملی برای حال آینده مورد حفاظت و احیاء قرار گیرد . دره های شمالی تهران مانند سوهانک ، دارآباد ، دربند ، درکه ، فرحزاد و کن ، از دیر باز به عنوان تنفس گاه شهر و بستر تماس مردم با طبیعت مورد استفاده بوده است . اما متأسفانه در طول چند دهه گذشته دامنه های البرز به نحو شتابناک مورد هجوم ساخت و سازهای بی رویه و تجاوز سوداگرانه قرار گرفته است . خوشبختانه در سالهای اخیر ، همراه با تحول دیدگاهها در برنامه ریزی و مدیریت شهری در تهران و با توجه به رشد آگاهی زیست محیطی مردم ، اندیشه ها و تصمیمات مربوط به ایجاد پیوند میان شهر و طبیعت و ساماندهی دره های شمال تهران قوت گرفته است . طرح « سازماندهی و طراحی شهری محور تفریحی فرحزاد » نیز به همین منظور در دست تهیه قرار گرفته است .
1 ـ 1 ـ اوقات فراغت
اوقات فراعت دلپذیرترین اوقات آدمی است . بخشی از عمر او که از آن خود اوست . ساعاتی فارغ از کار روزانه و رنج ایام که مصرف آن چیزی می کند که خود می خواهد ، خود بر می گزیند و اگر عاملی بیرون از او دخالت نکند ، به رضا و رغبت دل می گذراند . این لحظات برای عالمان دقایق تعمق ، برای هنرمندان زمان پدید آوردن و برای بی فکران و بی هنران ملال آورترین اوقات است . از اینروست که این اوقات برای عده ای بارور و شوق انگیز و برای عده ای مفسده انگیزترین اوقات است . زمان عظیمی که یک سوی آن بارو کردن عمر و زندگی و سوی دیگر آن ضایع شدن و هدر رفتن لحظه های شیرین و زود گذر است . اوقات فراغت نزدیکترین پیوند را با زندگی معنوی و فرهنگ دارد . اوقاتی که به میل و اختیار در راه آموختن ، آفریدن ، ساختن ، پژوهش ، تربیت ، مشارکتهای داوطلبانه اجتماعی ، خدمات رایگان انسانی ، گسترش افقهای فکری و در بسیاری از عرصه های دیگر زندگی صرف می شود ، تبعاً ارتباط آن با حیات معنوی و فرهنگی جامع تنگاتنگ است . ( عمران ، ؟ 1 ، 3 )
تفریح مجموعة اشتغالاتی است که فرد کاملاً با رضایت خاطر برای استراحت یا کسب انرژی ، توسعة آگاهانه یا فراگیری غیر انتفاعی و مشارکت اجتماعی داوطلبانه ، بعد از رهایی از الزامات شغلی ، خانوادگی و اجتماعی به آن می پردازد ، اوقات فراغت مدت زمانی است که کار شخصی به عهده انسان نبوده و فرد در آن به فعالیتهای دلخواه خود می پردازد که این موجب پرورش استعداد ، شکوفایی شخصیت و برآوردن نیازهای جسمی و روحی و اجتماعی می گردد . ( شهابی ، 1366 ، 7 ، 8 )
نظریات مرتبط با فراغت
به طور کلی در رابطه با پیدایش فراغت و گرایش انسان به آن سه نظریه عنوان می شود :
« مورتین لازواروس » روانشناس آلمانی ، عامل تفریح را نیاز بشر به استراحت و جبران خستگی بیان می کند . لازم به ذکر است که افرادی مثل « گروس » در مورد پیدایش تفریح و بازی نظری بنیامین دارند ، یعنی ضمن قبول نظریه مربوط به غریزی بودن تفریح ، فرضیه استراحت و رهایی از مسئولیت ها و کسب لذت را نیز قبول دارند . ( حمید و نتایج ، 1380 )
اهداف گذران فراغت
اوقات آزاد هر شخص متعلق به خود اوست و خود می داند که چگونه از آنها و در چه کارهایی استفاده کند . آنچه میان این اوقات مشترک است ، همین آزادی فرد در رسیدن به امور دلخواه است و بالتبع نتیجة آن راحتی خیال و امنیت ، استراحت و آرامش ، تنوع و دوری از تکرار ، خلاقیت و در مجموع فرصتی برای روح تشنة انسان است برای تفکر مجدد با نگاهی محیط بر وجود خود .
هر چه زندگی شهری ریشه دارتر باشد ، مشکلات ناشی از آن بیشتر و عمیق تر است . چنانچه کشورهای اروپایی و آمریکایی ، با این بحران از سالها قبل مواجه بوده اند و هم اکنون تفریح و آسایش شهروندان از ارکان اساسی برنامه ریزیهای کلان آنها بشمار می رود .
حال اگر به انسان به دیده موجودی بنگریم که نباید زیر چرخ دنده های تمدن خرد شود ، باید به تمایلات و خواسته های روحی و جسمی او در زمانی که فارغ از وظایف معیشتی و زیستی خود می باشد ، اجازه بروز داد . در حقیقت همتی که فرد در زندگی مصروف می دارد باید در این ساعت شکوفا شود ، تفکر با ارزش او در این زمان صورت پذیرد و بتواند به امور دلخواه خود بپردازد .
در وراء این سه حالت تفریح ، سه پدیده مشترک و هم معنی وجود دارند : تفریح ، آزادی و حق انتخاب .
انسان آگاهانه یا ناآگاهانه انتخاب می کند و وقت های آزاد خود را طوری معین می کند تا برای اعصابش که در اثر فعالیتهای اجباری زندگی روزانه ، کار ازدحام و خستگی ناشی از فشردگی بی حد محیط زندگی شهری آرامش دهنده بوده و باعث تعادل فیزیکی ـ روانی گردد . جفر دومازیه ( jaffre Damazedier ) سه عامل اصلی وقت آزاد را مشخص می کند :
1 ـ رفع خستگی : در وقت آزاد برای رهایی از خستگی شامل : استراحت ، سکوت ، بیکاری ، مشغولیات بدون هدف معین و اعمال بدون اجبار عینی .
2 ـ سرگرمی : برای رهایی از دلتنگی برای دوری از محل کار شامل : رفتن به مسافرت ، تغییر محیط ، جستجو و یا حتی تصورات ذهنی .
3 ـ انبساط خاطر : برای رهایی از خستگی فکری و یکنواختی روزانه و در نتیجه پرورش جسم و روان و شکوفایی شخصیت و فرهنگ انسانی . ( کاندیلیس ، ؟ )
ویژگیهای فعالیتهای فراغتی
اوقات فراغت را می توان زمانی دانست که فرد در آن به فعالیتها و اشتغالاتی می پردازد که به میل خود به منظور استراحت ، تفریح ، سرگرمی ، افزایش معلومات و یا توسعه مهارتها برگزیده است .
امروزه فراغت به عنوان اصلی که جای مشخصی در اوقات شهروندان پیدا کرده دارای اهمیت زیادی است و دارای ویژگیهای ذیل می باشد :
چهار ویژگی اصلی فراغت از نظر دو مازیه عبارتند از :
مقاصد فراغت را می توان به هفت دسته تقسم نمود :
1 ـ استراحت و تجدید قوا
2 ـ بازی و تفریح
3 ـ کسب اطلاع و تکمیل معلومات شخصی
4 ـ پرورش و شکوفایی شخصیت
5 ـ نشست و برخاست با همگنان
6 ـ کار خلاق و ایجاد آثار
7 ـ طلب رهایی از مادیات زندگی و گریز از توهم
اوقات فراغت به گفته آلتان (Altan) دارای کارکردهای مثبت زیر است :
کار دلخواه و آزاد در وقت آزاد
کار دلخواه یعنی فعالیتی که انسان با میل شخصی و فارغ از وظایف شغلی ، تعهدات خانوادگی و نیازهای شخصی اولیه مثل : خواب ، خوراک و حمام و بطور کلی هر کاری که با آزادای درونی و میل قلبی و باطنی انجام می دهد . این فعالیت سطوح مختلف دارد و از آفرینشهای علمی و هنری تا کارهای ضد اجتماعی را در بر می گیرد : اوج آن فعالیت دانشمند ، هنرمند ، نویسنده و یا فیلسوفی است که بنا بر نیاز دورنی اش به تحقیق و آفرینش دست می زند . پس از آن فعالیتهایی مثل کتاب خواندن ، رفتن به سینما ، تماشای فوتبال و یا بازی کردن قرار می گیرد و در پایین این طیف ، فراغت منفی و ناسالم است مانند تبهکاری اجتماعی ، اعتیاد ، بزهکاری و تشکیل باندها و گروههای ضد اجتماعی .
از آنجا که گذران فراغت در فضا اتفاق می افتد ( خصوصاً فراغت پویا ) با برنامه ریزی فضایی ارتباطی نزدیک دارد . هر نوع فعالیت فراغتی مانند تماشای تلویزیون در خانه ، رفتن به پارک ، قدم زدن ، دوچرخه سواری و بازدید آثار تاریخی به فضا مربوط می شود . بنابراین یکی از معیارهای طبقه بندی فراغت ، سلسله مراتب فضایی آن است . فراغت از نظر مکانی به سه بخش عمده تقسیم می شود :
گذران فراغت در خانه یا جنبه فردی دارد . مثل شنیدن موسیقی ، تماشای تلویزیون ، مطالعه و استراحت ؛ یا جنبه گروهی ، مانند دیدار و گفتگو با دوستان ، بازیهای خانوادگی ، مطالعه دسته جمعی و کار تولید جمعی . در عرصه دوم یعنی محیط شهر ، گذران فراغت یا در فضای بسته اتفاق می افتد که برای فعالیت شخصی در نظر گرفته شده اند . مثل سینما ، تئاتر ، نمایشگاه ، موزه ، سالنهای ورزشی ، کتابخانه و فرهنگ سرا که بیشتر متناسب با فعالیت غیرفعال است ، یا در فضاهای باز که بیشتر با فراغت فعال سر و کار دارد مثل رفتن به پارک ، قدم زدن ، دوچرخه سواری ، ورزش در مکانهای باز ، بازدید از فضاهای شهری ، حضور در هفته بازارها و غیره . سرانجام فضاهای گذران فراغت ، عرصه بیرون شهر را در بر می گیرد و با مفهوم دیگری به نام گردشگری یا توریسم ( داخلی و خارجی ) ارتباط می یابد . ( مهدی زاده ، 1379 )
فراغت و تفریح در دین
« هیچوقت فارغ و بیکار منشین ، وقت خود را ضایع مساز ، وقت غنیمت است . تا وقت و فرصت باقی است آن را تلف ننموده و تکامل در تو وجود نداشته باشد ، همین که از کار فارغ شدی به کار دیگری مشغول شو و در کارهای میل و رغبت و توکل تو به خداوند تعالی باشد . » [1]
پیامبر اکرم ( ص ) همواره در جهت رشد استعداد ها و پرورش جسم و روح تشویق می نمودند :
« تفریح کنید ، بازی کنید ، زیرا دوست ندارم در دین شما خشونتی دیده شود . »
ایشان فرموده اند : « بهترین سرگرمی مؤمن شناست و به فرزندان خود نیز شنا و تیراندازی بیاموزید . » همچنین هشدار داده اند که قدر نعمتهای صحت و فراغت را بدانند و در آنها کفران روا مدارند تا مغبون نگردند . از طرفی آن حضرت عنایت داشتند که برخی کارهای فراغت که هرزگی و ابتذال را به دنبال داشته باشند نه تنها موجب اسراف و تبذیر در نعمتها و کفران آن می گردد ، بلکه فرد را به انحرافات و بزهکاریها سوق داده باعث ایجاد مشکلات اجتماعی می گردد ؛ به علاوه عدم توجه به امور تربیتی و اجتماعی و سهل انگاری در چگونگی گذران اوقات فراغت مردم بویژه جوانان و نوجوانان و محرومین و معلولین ، به تحلیل تدریجی و استهلاک توان و استعداد آنها و صرف انرژی در راههای ناصواب منجر می شود که در صورت وجود مشکلات بیولوژیکی ، فردی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی ممکن است به بروز معلولیتهای ثانویه ، ایجاد بی تفاویتها ، یأس ، مرگ زودرس ، ناسازگاریها ، انحرافات و بزهکاری گردد . ( شهابی ، 1366 ، 1 تا 3 )
ابعاد اقتصادی گذران فراغت
یک تلقی اشتباه فراغت را موضوعی تفننی و هزینه بر می داند باید اصلاح شود . امروزه در تمام دنیا به این نتیجه رسیده اند که فراغت یکی از نیازهای اساسی و اولیه زیستی است . تمام فعالیتهای اقتصادی از نیاز شروع می شود و نیاز به کالا ، اساس تولید ، توزیع و مصرف است :
بنابراین مردم اگر برای رفع نیازهای خود ، کالایی متناسب ببینند به راحتی حاضرند هزینه اش را بپردازند . ایجاد تسهیلات فراغتی را نباید صرفاً سرمایه گذاری بخش عمومی بدون برگشت دانست . اولاً در اینجا برگشت سرمایه منفعتی اجتماعی است و به رشد روحی و افزایش توان ملی کمک می کند ؛ ثانیاً می تواند منشأ اشتغال و تولید باشد و درآمد ایجاد کند . از طرف دیگر تجربه جهانی نشانگر این است که برنامه ریزی گذران فراغت حتماً نیاز به سرمایه گذاریهای کلان و عیب ندارد ، آگاهی اوقات با کارهای ساده و با استفاده ساده و با استفاده از فضاهای مرده و تأسیسات و تجهیزات فرسوده نیز می توان فضاهای فراغتی مطلوب ایجاد کرد . فضاهای قدیمی و فرسوده شهر می توانند از چند نظر جذاب باشند :
فایل ورد 163 ص
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 9 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
انسان تقریباً موجود مرکبی است که تجزیه و تحلیل آن بآسانی صورت نمی گیرد و با ترکیب و جسم ظاهری نمی توان نسبت بخصوصیاتی درونی او قضاوت نمود و تا کنون هم اسلوب و روش خاصی بدست نیامده که ما بتوانیمتحقیق مانند یک مسئله ریاضی تمام اعضاء و اجزاء و روابط او را با یکدیگر و مخصوصاً روابطی که با دنیای خارج پیدا می کند تحت مطالعه قرار می دهیم.
در مورد انسان بسیاری از چیزهاست که مختصراً بدون جواب می ماند، ما می دانیم که همگی از ترکیب انسان و بافته های اعصاب و عضلات و یک رشته تمایلات غرایز مخصوص بوجود آمده ایم اما روابط این تمایلات با سلولهای مغز جزء اسراری است که تا کنون هیچ عالمی روانشناسی نتوانسته است کشف کند.
اگر بخواهیم حقیقت را بگوئیم این انسان غیر حقیقی که ساخته و پرداخته تمدن امروزی است کاملاً شبیه به قصرهای مجلل است که روی کارت نقاشی نشده و ساختگی تر از این انسان آن انسانی است که روی تئوریهای غلط و تخیلات شاعرانه مارکس که می خواست اجتماع آینده دنیا را بنا کند.
انسان دارای دو صورت است:
ما میل داریم همیشه زندگی کنیم و در عین این زندگی می خواهیم آزاد و مستقل باشیم، آن را از سایر موجودات جدا می دانیم، سعی و کوشش افراد انسان همین بوده است که تا سر حد امکان مشکلات زندگی را آسان نماید و چندان توجهی به مسائل مشکل بدن انسان و نیروی مرموز روحی نداشته اند.
اندازه و شکل بدن انسان:
بدن انسان را می توان به نسبت یک اتمی کوچک و یک ستاره عظیم اندازه گرفت یعنی به نسبت اشیائی که ما خود را با آن مقیاس می گیریم بدن انسان کوچک یا بزرگ جلوه می کند. در طول بدن انسان مساوی دویست هزار سلول و بافته های بدن یا معادل دو میلیونه میکروب های معمولی است بشرطی که این سلولها با میکروبها را روی هم قرار بدهیم.
طول عمر انسان:
هر انسان زنده ای با پیروی غریزه حیاتی مایل است که زیاد عمر کند و مخصوصاً می خواهد در دوره عمر خود همیشه جوان باشد یعنی نیروی جوانی در زمان پیری در او وجود داشته باشد پس به چه علت است که تا کنون نتوانسته ایم این راهها را پیدا کنیم.
بعضی عقیده دارند که فعالیتهای زیاد و صرف انرژی بدن باعث کوتاهی عمر میشود اشخاصی که زیاد غصه می خورند و زندگی ناراحت و هول انگیزی دارند از عمر طولانی محرومند دسته دیگر معتقدند که زیادی عمر او محال و خارج از قاعدهای است و ممکن نیست بشر ناتوان بتواند در این راه موفقیت پیدا کند ولی پیدا شدن چند دسته از مردمانی که صد سال یا بیشتر عمر کرده اند ثابت می کند اگر موجباتی فراهم شود، اشخاص دیگر هم می توانند به آن برسند اما مطلبی که در اینجا مورد توجه است اینست که عمر زیاد در صورتی مفید است که نیروی خیالی انسان به یک نسبت معنی پایدار بماند در صورتی که خلاف این موضوع بیشتر عمومیت دارد یعنی غالب جوانی در دوره جوانی چنان ضعیف و فاقد نیرو می شوند که از پیران و سالخوردگان ناتوانتر و بی جان ترند از طرف دیگر اگر بنا باشد تمام مردم با این ضعف و ناتوانی به سن هشت یا نود برسند بسیاری از دانشمندان در مراحل اولیه در مقابل این آرزو با شکست های سخت واجه گردید و کسی نتوانست با هیچ وسیله رمز جوان ماندن را بدست بیاورد.
با این حال و با وجود شکست های متوالی انسان احتیاج دارد و می خواهد همیشه جوان بماند. اما متاسفانه تمدن علمی و پیشروی در عالمی ماده تا مدتی دریچه دنیای روح و حقیقت را بروی انسان بسته بود و چون بطور دائم و مدام با علم ماده سر و کار داشتیم نتوانستیم در این زمینه موفقیتی حاصل نمائیم.
در مرحله اول چیزی که برای ما مسلم است این است که نیرومندی بدن ما همیشه باید حفظ شود اما این نیرومندی و نشاط زندگی تا کنون نتوانسته است حتی یک روز بر عمر انسان بیفزاید و بطوریکه تجربه نشان داد در قرنهای اخیر یک مرد چهل و پنج ساله نیرومند نمی تواند امیدوار باشد که فرضاً عمر او تا سن هشتاد برسد بلکه بطور محسوس مشاهده می شود که بتدریج طول عمر انسان کم می شود.
روابط بدن انسان با دنیای خارج:
انسان بوسیله دستگاه و سلسله اعصاب خود تاثیرات خارج را در بدن ضبط و از راه اعضاء و عضلات خود به خارج پس می دهد برای ادامه زندگی انسان راه باطن بیشتر از راه اعضای خارج خود نبرد می کند- انسان دارای دو نوع سلسله عصبی است یک سلسله عصب مرکزی آن در مغز و بوسیله عضلات بدن پخش می شود دوم سلسله عصب مجهول که برعکس سلسله عصب مرکزی از روی اراده انسان نیست و این سلسله عصب مربوط به سلسله عصب مرکزی است و هر دوی آنها ترکیبات بدن را مجزا و هر کدام با دنیای خارج با یکی از اعضا ارتباط پیدا می کند. سلسله عصب مرکزی شامل مغز سر و نخاع می باشد که مستقیماً با عصب عضلات و غیر مستقیم با سایر اعضا ارتباط پیدا می کند.
یکی از وظایف مهم دستگاه مرکزی پاسخ دادن سریع بتمام تاثیرات خارجی و ایجاد حرکات منظم بدن ما است بطور کلی بوسیله دستگاه عصبی ما می توانیم با دنیای خارج ارتباط پیدا کنیم- اعضای بدن ما، مانند معده، جگر و قلب و غیره تحت اراده ما کار نمی کنند و برای ما تقریباً غیر ممکن است مقدار ظرفیت رگها یا حرکات قلب خود را کم یا زیاد کنیم. استقلال این حرکات بواسطه وجود همان اعصاب حساسه در هر یک از اعضاء است و جریان منظم هر یک بوسیله توده های عظیم سلولها و سلسلههای اعصاب هر یک از آنها در زیر جلد و سایر قسمتهای بدن صورت می گیرد و به عبارت دیگر هر یک از اعضای بدن دارای دستگاه منظم سلسله عصبی مرکزی و مجهول و حساس است که اجتماع تمام آنها حرکت مستمر اعضا را روی نظم و انضباط غیر قابل انحرافی اداره می نماید.
تجزیه و تحلیل بدن انسان:
بدن انسان در ظاهر جسم مرکبی است که بوسیله اجتماع عظیم نژادهای مختلف سلول که هر کدام از آنها میلیاردها انسان زنده را در بردارند مشغول فعالیت است- این موجودات بیشمار در دریای مواجی از مایعات و مواد شیمیائی که خودشان برای زندگی خود ساخته یا از غذاهای وارده بدن جذب نموده اند شناور می باشند و در عین حال بوسیله سلسله اعصاب به یکدیگر مربوط می شوند بطوریکه ما بدن انسان را بصورت اجتماع عظیم و منظمی تصور می کنیم پس با این ترتیب می توانیم معتقد شویم که بدن انسان با وجود مرکب بودن چون همه آنها باستعانت یکدیگر عمل واحدی را انجام می دهند جسم بسیار ساده ای است.
فایل ورد 19 ص
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
تاثیر امیل دورکیم بر انسانشناسی
در تاریخ انسان شناسی سه شاخه بزرگ قابل تشخیص هستند: نخست انسانشناسی فرانسوی با اندیشمندانی چون امیل دورکیم، مارسل موس و لوی ـ برول. این شاخه به شدت از علوم طبیعی و فلسفه به ویژه از آگوست کنت متاثر بود. دوم، انسانشناسی امریکایی بود که از ابتلا بر مفهوم فرهنگ پای میفشرد و از معان ابتلا انسان شناسی فرهنگی نام گرفت و بنیانگذاران اصلی آن (پس از لوئین هنری مورگان) فرانتس بوآس و شاگردان ؟؟ بودند. سوم، انسان شناسی بریتانیا که تاکید آن به مفهوم جامعه در برابر فرهنگ بود. هر چند بنیانگذاران انسان شناسی بریتانیا برونیسلا و مالینوفسکی وارد طیف براون هر دو اندیشمند کارکرد گرا بودند [رادگیف ـ بحاون به شدت از دورکیم متاثر بود]، اما گسست مشخصی بین آنها وجود داشت. (فکوسی، 1381: 175و174)
با توجه به این مطلب میتوان گفت که دورکیم در تاریخ انسانشناسی و نیز بنیانگذاری این رشته سهم بسیار مهمی داشته است، چرا که وی در دو شاخه از انسان شناسی، یعنی انسانشناسی فرانسوی و انسان شناسی بریتانیا، نقش بسزایی داشته است.
امیل دورکیم را میتوان چه در منشا انسان شناسی فرانسوی و انسان شناسی بریتانیا، نقش بسزایی داشته است.
امیل دورکیم را میتوان چه منشا انسان شناسی علمی جدید و چه در منشا جامعه شناسی جدید قرار داد. در واقع به باور دورکیم، جامعه شناسی علمی گسترده بود که مطالعه مقام جوامع را شامل میشد و مردم شناسی به اعتقاد و تنها یکی از شاخههای جامعه شناسی به حساب میآمد. در حالی که مردم نگاری به نظر دورکیم، مجموعهای از روشهای میدانی بود که به تنهایی اعتبار زیادی ندارند. میتوانیم او را از بنیانگذاران و نظریه پردازان اصلی مردم نگاری به نظر دورکیم، مجموعهای از روشهای میدانی بود که به تنهایی اعتبار زیادی ندارند. میتوانیم او را از بنیانگذاران و نظریه پردازانهای اصلی کارکردگرایی بدانیم. کارکردگرایی وی به خصوص از طرق رابطه عمیق وی با سنت اثبات گرایی آگوست کنت، که در روش شناسی دورکیمی منعکس شده است، دیده، میشود. (همان، 140)
- مردم شناسی فرانسه
«مردم شناسی فرانسه با اندیشمندانی چون، امیل دورکیم و خواهرزاده او مارسل موس (1872-1950)، درون حوزه جامعه شناسی پایهگذاری شد. در فرانسه مطالعه آغازین باز نمودهای جمعی تا مدتها و موضوع پدیده دینی تمرکز داشت.» (ریوبر، 1381: 70) دورکیم با انجام پژوهشهای خود، خصوصاً با کتاب خود تحت عنوان صدور بنیانی حیات دینی، نفوذ زیادی بر نسل نخستین مردم شناسان فرانسه داشت.
- انسان شناسی دینی
«انسان شناسی دینی در معینه دوم قرن 19 شکل گرفت. به رغم پیچیدگی پدیده دینی، [در نزد مردم شناسان] از تایلر تا امیل دورکیم همواره با رویکرد ساده پندارانهای روبرو هستیم که تلاش داشت برای انجام ادیان یک منشا مفروض ارائه دهد و طرح سادهای نیز از منظور آنها ترسیم کند.» (همان: ) دورکیم با انتشار کتاب صور بنیانی حیات دینی تاثیر زیادی بر انسان شناسی دین ماده است. کتاب وی را میتوان جز نخستین کتب انسان شناسی دین قرارداد و راهگشای پژوهشهایی در زمینه انسان شناسی دینی دانست.
- تاثیر دورکیم از طریق دیدگاه اثباتی بر انسان شناسی:
جامعه شناسان و انسان شناسانی که تعریف اثباتی [دورکیمی] دین را پذیرفتهاند، کوشیدهاند این جادو و دین تمایز قائل شوند [بر اساس همان نگاه دورکیمی]: براساس پذیرفته شدهترین تمایزها مذهب اساساً اعتلا یا پرستش امور معنوی یا مقدس و جادو مستکاری و کنترل این اشیاء و امور شناخته میشود. (توسلی، 1380)
- انسان شناسی حقوق
دکتر روج الامینی، از دورکیم به نام مردم شناسی یاد میکند و نام او را در کنار مردم شناسان دیگری مینهد که در پیدایش مردم شناسی حقوق نقش داشتاند: «از میان دانشمندانی که نه به عنوان حقوقدان، بلکه به عنوان مردم شناس سهمی بزرگ در تحقیقات مردم شناسی حقوقی دارند، باید از تایلر، مورگان، بوآس، فریزر، دورکیم، مارسل موس، ماسینوفسکی و لوی ـ برول نام برد. مطالعات این مردم شناسان در سنن و آداب و رسوم و فرهنگ جوامع ابتلایی منابع ذی قیمتی را برای شناخت و مطالعه و تحلیل و تحلیل حقوق سنتی و مقررات رایج یا منسوخ این جوامع در دارد. این مطالعات و نظرات، زمینهای مناسب برای ایجاد رشته مردم شناسی حقوقی فراهم مرد». (روح الامینی، 1380: 261)
«ماینوفسکی سنت مشاهده مشارکت آمیز و مستقیم را در انسان شناسی بریتانیا بنا نهاد، سنتی که جز آداب انسان شناسی و به نظر برخی، یکی از مناسک ورود به اجتماع انسانی شناختی گشته است. ماینوفسکی را متعلق به مکتب کارکردگرایی و تحت تاثیر دورکیم میدانند. ماینوفسکی به پیروی از دورکیم، این و جادو را به قلمرو امور مقدس و متمایز از امور مقدس متعلق میداند، هر چند که مفهوم امر مقدس او از دورکیم سرچشمه میگیرد، اما به گونهای یکسره متفاوت با دورکیم میان دین و جادو تمایز مینهد.» (همیلتون، 1377: 86 و 85)
رادکیف براون در کارکردگرایی خود به شدت تحت تاثیر دورکیم قرار داشت، به طوری که بسیاری از مفاهیم دورکیمی را اخذ نمود. و بی این مفهوم «مقدم جامعه در برابر فرهنگ» را که مورد پذیرش جامعه شناسان است، از جمله دورکیم که نقش بسزایی در تثبیت این مفهوم در نزد جامعه شناسان داشت؛ وارد انسان شناسی بریتانیا کرد.
«در انسان شناسی تغییر این دیدگاه، یعنی پی بردن به اینکه علم اثباتی مقیاس مناسبی برای سنجش عقلانیت دین نیست، را با این بحث مرتبط دانستهاند که در جامعه ابتدایی مردم تمایز بارزی بین جادو و تکنولوژی قائل میشوند، جادو کارکرد مهمی را در ساختیابی موقعیتهای غیر قابل پیشبینی و خطر ایفا میکند. و این تحت تاثیر اندیشه معای دورکیم بوده است.» (تامسون، 1381: 16)
مطالعه دینی دورکیم
- تأثیر رابرتسون اسمیت بر رهیافت مذهبی دورکیم
برخی از اندیشهها و جنبههای رهیافت مذهبی دورکیم، تحت تاثیر اندیشههای متفکر ما قبل او که به اندازه دورکیم معروف نیست، به شکل گرفتهاند. این دانشمند، رابرتسون اسمیت است که کتابی در بررسی دین سامی با عنوان «سخنرانیهایی درباره دین سامیان در سال 1889 منتشر کرد. پیش از پرداختن به نظر دورکیم درباره دین، شروع کوتاهی از برخی نظرهای رابرتسون اسمیت در این باره برای شناخت زمینه کار دورکیم ضروری است. «رابرتسون اسمیت بیشتر بر عملکردها تاکید میورزید تا باور داشت نما. به استدلال او، عملکردهای مذهبی مانند تشریفات و مناسک و نه باور داشتها، اهمیت بنیادی دارند. برای شناخت دین، نخست باید شیوههای عملکرد مردم را تحلیل کرد و نه باور داشتهایشان. به همین دلیل است که باور داشتها، غالباً مبهم، ناسازگار و متناقضاند. آدمیان به نظر او بخش اعظم دین به قضیه گزینش فردی ارتباطی ندارد. بلکه دین در ذهن اعضای جامعه القا شده و از آنها خواسته میشود که آنرا پاس بدارند. دین بخشی از همان چیزی است که دورکیم بعد از رابرتسون اسمیت آنرا باز نمودهای جمعی جامعه نامید. از نظر رابرتسون اسمیت، دین یک قضیه گروهی و اجتماعی است و اساساً ماهیتی سیاسی دارد. به ادعای رابرتسون اسمیت، دین دو کارکرد دارد: یکی تنظیم کننده (تنظیم رفتار فردی برای خیر همگان) و دیگری برانگیزاننده (دین احساس اشتراک و وحدت اجتماعی را بر میانگیزاند). (همیتون، 1377: 170و169)
فایل ورد 29 ص
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
جامعهشناسی، و انسانشناسی بر روی شماری از موضوعات آن صورت میگیرد که بسیاری از آنها را در این مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در این فصل توجه خود را معطوف به کاربرد اصلی زبان ، یعنی ارتباط ، خواهیم کرد. خواهیم دید ارتباط چه مشکلاتی برای کاربرد شناسی ایجاد میکند و دارای کدام ساخت است . در نهایت به برخی موضوعات ویژه در کاربردشناسی خواهیم پرداخت.
طرح مسئله
شاید رایجترین ویژگی تعامل انسان که به سختی آن را قابل ملاحظه میدانیم، این است که ما صحبت میکنیم. بعضی اوقات با اشخاص خاص، بعضی اوقات با هر کس که گوش میدهد، و در زمانی که کسی را برای گوش کردن نمیبابیم، با خودمان صحبت میکنیم. اگرچه زبان انسان، نقشهای بسیار متنوعی را ایفاء میکند- از بیدار کردن کسی در صبح زود با گفتن تا نامگذاری یک کشتی با گفتن ولی در اینجا به آن کاربردهای زبان خواهیم پرداخت که برای ارتباط انسان، ابزاری است. برای مثال، متکلمین ماهرزبان انگلیسی حقایقی از قبیل زیر را میدانند:
الف- برای سلام به کارمیرود.
ب- برای خداحافظی به کار میرود.
ج – گروه به طور صحیح میتواند توسط متکلم در یک موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بکار برود.
د – گروه به طور صحیح میتواند توسط متکلم در یک موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بکار برود.
ه - برای درخواست نمک به کار میرود.
و - برای پرسیدن سن شخصی به کار میرود.
ز - برای بیان اینکه باران میبارد، مورد استفاده قرار میگیرد.
ح - برای قول دادن مورد استفاده قرار میگیرد.
ما از این فهرست میتوانیم به شمهای از انواع گستردة کاربردهای احتمالی زبان دست یابیم، ولی قبل از مرور این کاربردهای گوناگون، نخست باید بین استفاده از زبان برای انجام دادن کاری، واستفاده از زبان در انجام کاری تمیز قایل شویم، بدون شک یک حقیقت بسیار مهم دربارة انسان این است که ما زبان را در اکثر افکارمان به کار میبریم. احتمال دارد که برخی از افکار راکه به آن میاندیشیم، و به ویژه افکار مجرد و انتزاعی را، اگر زبانی در دسترس نداشتیم، نمیتوانستیم به آنها بیاندیشیم. این حقیقت ممکن است برای حیات شناختی ما مهم باشد ، ولی برای مفهوم کاربرد شناختی کاربرد زبان ، یعنی استفاده از زبان برای انجام کارها، مهم نیست . وقتی توجه خود را بر اینکه مردم با استفاده از زبان می خواهند چه بکنند، معطوف میکنیم، در واقع توجه خود را معطوف به این میکنیم که شخص با کلمات درمواقع خاصی چه میمند ، در واقع بر نیات، مقاصد، تاورها ،و آرزوها یی که یک متکلم در صحبت کردن دارد، متمرکز میشویم .
صحبت کردن همواره بدون تلاش وامری عادی است، ولی کاربرد موفق زبان عملی فوقالعاده پیچیده است، همانطور که این موضوع را هرکس به عنوان فردی بزرگسال که سعی کرده است تا زبان دومی را یاد بگیرد، میداند. افزون بر این، کاربرد یک زبان بیش از دانستن آن وقادر به تولید وفهم جملات آن است. ارتباط همچنین امری اجتماعی است، که معمولاَ در درون بافت نسبتاَ به خوبی تعریف شدة موقعیت اجتماعی صورت میگیرد. در چنین بافتی ما به دیگران اتکا می کنیم تا در درک ما از اینکه آن موقعیت چیست، سهیم باشند. با مردمی که میشناسیم ، به فهمیدن مشترک متکی هستیم تا ارتباط تسهیل شود. ولی این فرایند ،چگونه فرآیندی است؟ ارتباط زبانی به آسانی حاصل میشود ولی مسلم است که به آسانی قابل توصیح نیست، هر نظریه ارتباط زبانی که شایستگی این عنوان را داشته باشد،باید سعی نماید تا به سؤالات زیر پاسخ دهد:
1- ارتباط زبانی (موفق) چیست؟ 2- ارتباط (موفق) چگونه صورت میگیرد؟ برای مثال ، فرض کنید که یک متکلم قصد د ارد تا به شنوندهای گزارشکند که جاده یخ زده است. چه چیزی متکلم را قادر میسازد تا بتواند این موضوع را به شنونده بگوید؟
( جای تعجب است که این سوالات در پیشینه هیچ رشته اصلی بطور جامع مورد بررسی قرار نگرفتهاند. زبانشناسی با توجه به ویژگی ساختاری زبان، سعی کرده است تا پدیدههای ارتباطی را در خارج از قلمرو اصلی آنها بداند. به همین منوال ، میتوان آن علایق فلسفی درباره معنی، صدق، وارجاع را بدون بررسی جزئیات امر ارتباط دنبال کرد. روانشناسی سنتی توجه خود را معطوف به پردازش جملهها میکند، اما علاقه زیادی به ویژگیهای پدیدههای ارتباطی ندارد. در نهایت، برخی جامعهشناسان و انسانشناسان شروع به بررسی گفتگوها و مکالمات کردهاند، با این وجود مسئله ماهیت خود ارتباط را نادیده گرفتهاند (یا فرض کردهاند که پاسخ آن را دادهاند) . بنابراین، چیزی که مورد نیاز است، رویکردی منسجم به پدیدة ارتباط است که در آن مسئله ماهیت ارتباط مرکز تحقیق و بررسی باشد.) فقط در سالهای اخیر شکل یک نظریة بسندة ارتباط شروع به شکلگیری کرده است،و.زمان و پژ وهش بیشتری مورد نیاز است تا مفصلاً آن را کشف کند.
(الگوی پیام ارتباط زبانی)
در چهل سال گذشته متداولترین و معروف ترین برداشت از ارتباط زبانی انسان، آن چیزی بوده که ما آن را الگوی پیام مینامیم . وقتی الگوی پیام به عنوان یک « فرستنده» و شنونده به عنوان یک گیرنده فر ض میشود، و مسیر کلامی – گوشی( یعنی موج صوتی) نیز کانال صحیح میباشد الگوی پیام در ارتباط انسانی در شکل 9ـ1 نشان داده شده و در (6 ) خلاصه شده است.
شکل 9ـ1 ( الگوی پیام ارتباط متکلم پیامی در مغزش دارد که میخواهد به شنونده انتقا ل دهد و بتابراین متکلم از برخی صورتهای زبان برای رمزگذاری پیام به منزلة معنای آن سود میجوید وآن را تولید میکند. شنونده با شنیدن صحبت، شروع به تشخیص اصوات، نحو و معنا میکند، و سپس با دانش ربای خود این معانی را به صورت یک پیام رمزگشایی شدة موفق تضنیف مینماید.
این الگو توجیهگر برخی ویژگیهای متداول گفتگو است: یعنی این الگو پیشبینی میکند زمانی ارتباط موفق است که شنونده همان پیامی را رمزگشایی شده با پیام رمزگذاری شده متفاوت باشد، ارتباط مختلف میشود. به همین منوال، این الگو، زبان را به منزلة پلیبین متکلم و شنونده میداند که اندیشههای « خصوصی» توسط اصوات « همگانی» منتقلش میشود، که در نتیجه این اصوات به عنوان وسیلهآی برای انتقال پیام مربوطه عمل میکند.
الگوی پیام گرچه دارای شمای جدیدی است، ولی حداقل به سه قرن قبل و به فیلسوف معروف جانلاک بر میگردد، که در سال 1691 چنین نوشت:
بنابراین، انسان به طور طبیعی دارای چنان اندامی شد که مناسب تولید اصوات باشد، که آنها را کلمه می نامیم. ولی این به تنهایی برای تولید زبان کافی نبود. چون طوطیان و برخی پرندگان دیگر را میتوان آموخت تا اصوات را به اندازة کافی قابل تشخیص ادا کنند، به هیچ وجه نمیتوان آن را زبان دانست.
پس، افزون بر اصوات صوتی، لازم آمد تا بتواند این اصوا را به مثابه علایمی از برداشت های داخلی به کار برد، و آنها را به منزلة نشانههایی برای ایده های ذهنی خود قرار دهد، تا بدین وسیله این ایدهها ر بتوان برای دیگران نمایاند و افکار اذهان انسانها بتواند از فردی به دیگری منتقل شود.
جهت راحتی و سود جامعه که بدون انتقال افکار نباشد، لازم شد که انسان برخی نشانه های خارجی قابل فهم وملموس را پیدا کند، که از طریق آن ایدههای غیر ملموس، که افکارشان آنها را میساخت، برای دیگران شناخته شود.
افزون بر این، بسیاری از گفته های معاصر وجود دارد که اساساً همین ایده را میرسانند:
متکلم: بنابه دلایلی که زبان شناختی نیست، پیامی را که مایل است به شنوندگانش منتقل سازد، بر میگزیند، یعنی افکاری را که میخواهد آنها دریافت کنند. یا دستوراتی را که میخواهد به آنها بدهد، با سئوالاتی که میخواهد از آنها بپرسد. این پیام به شکل نمایی آوایی از گفتهها به واسطة نظام قواعد زبانی، که متکلم مجهز به آن است، رمزگذاری می شود. پس این رمزگذاری تبدیل به سیگنالی برای اندامهای تولید گفتار متکلم میشود، و او گفتهای را بیان میکند که دارای صورت آوایی مناسب است، در عوض، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت میکند. اصوات گفتاری که این اندامهای تولید گفتار متکلم میشود، و او گفته ای را بیان میکند که دارای صورت آوایی مناسب است.
در عوض ، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت میکند. اصوات گفتاری که این اندامهای شنیداری را تحریک میکنند، تبدیل به سیگنال عصبی میشود که از آن یک نمای آوایی حاصی می شود که معادل با آن نمایی است که متکلم پیام خود را در آن رمزگذاری کرده است. این نمای آوایی، توسط نظام قواعد زبانی شنونده به صورت همان پیام که متکلم در اول برای انتقال انتخاب آوایی، توسط نظام قواعد زبا نی شنونده، همان نظام قواعد را برای رمزگشایی انتخاب میکند که متکلم برای رمزگذاری بر میگزیند، پس نمونه ای از ارتباط زبانی موفق ایجاد میشود. ( کانز 1966 ، صص 103-104 )
تردیدی وجود ندار که این الگو بسیاری از افراد علاقمند به پدیدة ارتباط در انسان را مجذوب و مسحور کرده است، و تا حدودی در زبان ما جایگیر شده است. برای مثال ، ردی (1979، صص 316-311 ) فهرستی از هشتاد استعاره را ارائه داده که براساس تصور زبان به منزلة مجرایی برای اندیشه ها می باشد. در زیر برخی از این استعارهها داده شدهاند.
(3)
بنا به اظهارات ردی ( 1979 ، ص 290 ) ایدههای اصلی که این استعارهها را میسازند عبارتند از:
1) زبان مانند یک مجرا عمل میکند ، یعنی افکار را از یک شخص به دیگری انتقال میدهند، 2)در نوشتن و صحبت کردن ، مردم افکار یا احساسات خود را به کلمه منتقل میکنند، 3) کلمات این انتقال را به واسطة داشتن افکار یا احساسات انجام میدهند و این افکار با احساسات را به دیگران منتقل می سازند، و 4) در گوش دادن یا خواندن، مردم افکار و احساسات را یک بار دیگر از کلمات استخراج میکنند.
اینها قیاسهای واضح ویژگیهای اصلی الگوی پیام است، و این نشان میدهد که صحبت ما راجع به زبان به جایی رسیده است که این برداشت از پدیدة ارتباط را منعکس می سازد.
فایل ورد 48 ص
دسته بندی | حسابداری |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 646 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
خلاصه فصل نهم کتاب تئوری حسابداری دکتر شباهنگ (جلد اول) با عنوان صورت سود و زیان
دسته بندی | حسابداری |
بازدید ها | 13 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 202 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 8 |
خلاصه فصل هشتم کتاب تئوری حسابداری دکتر شباهنگ (جلد اول) با عنوان مفاهیم سود برای گزارشگری مالی
شامل:
مقدمه
مفهوم سود در سطح ساختار
رویکرد معاملاتی در اندازه گیری سود
مزایای رویکرد معاملاتی
رویکرد فعالیت در اندازه گیری سود
مفاهیم سود در سطح معانی (ارتباط با واقیعت های اقتصادی)
سود به عنوان معیار کارایی
سود حسابداری در مقایسه با سود اقتصادی
بازارهای ناقص و ابهام
مفاهیم سود در سطح عمل
سود به عنوان وسیله ای برای پیش بینی
دسته بندی | حسابداری |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 219 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 9 |
خلاصه فصل هفتم کتاب تئوری حسابداری دکتر شباهنگ (جلد اول) با عنوان وجه نقد، سرمایه و سود
شامل:
مقدمه
هدف از ارائه اطلاعات مربوط به گردش وجوه نقد
ارزش فعلی و ارزش بازار
سود خالص برای برای پیش بینی وجه نقد
نقدینگی، توان بدهی های و انعطاف پذیری مالی
ارائه و پیش بینی اطلاعات مربوط به گردش وجوه نقد
پیش بینی گردش وجوه نقد در آینده
اندازه گیری سود
سرمایه در مقایسه با سود
مفاهیم سود مبتنی بر حفظ ثروت
ارزش های ورودی
ارزش های ورودی تاریخی
ارزش های ورودی جاری
حفظ قدرت خرید ثابت
ارزش های خارجی - قیمت های فروش
تلقی خالص گردش وجوه نقد آتی به عنوان ارزش واحد انتفاعی
و
شامل نکات کلیدی این فصل....
دسته بندی | حسابداری |
بازدید ها | 9 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 263 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
خلاصه فصل ششم کتاب تئوری حسابداری دکتر شباهنگ (جلد اول) با عنوان ارزش اطلاعات حسابداری برای سرمایه گذاری و اعتباردهندگان
شامل:
مقدمه
اطلاعات حسابداری و مدل های ارزشیابی واحدهای انتفاعی
ارزش اطلاعات حسابداری از دیدگاه سرمایه داران
محتوای اطلاعاتی اعلان سود
روش های متنوع حسابداری و قیمت اوراق بهادار
روش های حسابداری موثر بر گردش وجوه نقد
محتوای اطلاعاتی اعلان سود
روش های متنوع حسابداری و قیمت اوراق بهادار
روش های متنوع حسابداری که بر گردش وجوه نقد تاثیر ندارد
روش های حسابداری موثر بر گردش وجوه نقد
روش های حسابداری با پیامدهای غیرمستقیم بر گردش وجوه نقد - تئوری نمایندگی
سایر تحقیقات درباره کارایی بازار سرمایه
اطلاعات حسابداری و ارزیابی مخاطره
اطلاعات حسابداری و مدل های جمع ارزشیابی
نقش حسابرسی در فرایند گزارشگری مالی
دسته بندی | حسابداری |
بازدید ها | 9 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 320 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
خلاصه فصل پنجم کتاب تئوری حسابداری دکتر شباهنگ (جلد اول) با عنوان چارچوب نظری هیات استانداردهای حسابداری مالی
این فصل شامل:
مقدمه
جارچوب نظری
بیانیه مفاهیم حسابداری مالی
بیانیه شماره یک - هدف های گزارشگری مالی
بیانیه شماره دو - ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری
قابلیت اعتماد
محافظه کاری
اهمیت
بیانیه شماره 3 - عناصر تشکیل دهنده صورت های مالی
بیانیه شماره 4 - هدف گزارشگری در واحدهای غیرانتفاعی
بیانیه شماره 5
ضوابط شناخت
دو انتقاد مهم به بیانیه شماره 5
بیانیه شماره 6
بیانیه شماره 7
چارچوب نظری به عنوان مبنای تدوین استانداردها
تحقیقات مشاهده ای درباره چارچوب نظری
دسته بندی | حسابداری |
بازدید ها | 15 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 291 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
خلاصه فصل سوم کتاب تئوری حسابداری دکتر شباهنگ (جلد اول) با عنوان مفروضات بنیادی، اصول و مفاهیم حسابداری
شامل:
مقدمه
مطالعات تحقیقاتی حسابداری شماره یک
مطالعه تحقیقاتی شماره 3
مفاهیم حسابداری
مفروضات بنیادی
اصول به چند بخش تقسیم بندی می شود
مفروضات بنیادی حسابداری
فرض تداوم فعالیت
فرض دوره مالی
فرض تفکیک شخصیت
فرض واحد اندازه گیری بر حسب پول
اصول حسابداری
اصول متمرکز بر ستانده ها
اصول حاکم بر قواعد کلی عملیات
شناخت درآمد فروش
نحوه اندازه گیری درآمد فروش
زمان شناخت درآمد فروش
مطالعه هزینه ها با درآمد فروش
انتقاد بر اصول مقابله هزینه با درآمد فروش
اصول محدود کننده
محافظه کاری - احتیاط
افشا
اهمیت
عینیت
اصول متمرکز بر ستانده ها
قابلیت مقایسه
ثبات رویه
یکنواختی
ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری
محدودیت فراگیر
تئوری های مربوط به حقوق صاحبان سرمایه
تئوری مالکانه
تئوری شخصیت حسابداری
تئوری حقوق مازاد
تئوری وجوه