دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
فهرست مطالب
مقدمه. 1
فصل اول.. 1
حرفه ی روابط عمومی.. 1
بحران اخلاقی : دریافت ها و واقعیت... 2
مسئولیت های اجتماعی.. 3
قدرت : نفوذ مسئولیت پذیری حرفه ای.. 3
معیار های حرفه ای برای کار در روابط عمومی.. 4
فصل دوم. 4
تصمیم گیری حرفه ای در روابط عمومی.. 4
مسئولیت... 5
تعیین ارزش ها 6
تدوین اصول اخلاقی.. 6
فصل سوم. 7
درک اخلاق حرفه ای.. 7
رویکرد غایت مردانه. 7
رویکرد رفتار گرایانه. 8
استدلال اخلاقی.. 8
فصل چهارم. 9
حرفه روابط عمومی : از نظریه تا عمل.. 9
ارائه خدمات حرفه ای.. 9
نا کار آمدی ( بیکفایتی ) 10
جلب مشتری.. 10
نتایج تضمین ناشدنی.. 10
اخلاق حرفه ای جهانی.. 11
مقدمه
آموزش اخلاق حرفه ای در روابط عمومی: اخلاق از موضوعات بحث برانگیز است که متکی بر نظام ها ی ارزشی است و بر اساس آن فرد خوب و بد را تشخیص داده و به پرسش های مربوط به رفتارهای اخلاقی در جامعه یا محیط کار پاسخ می گوید . شکل گیری معیارهای اخلاقی در ذهن افراد متاًثر از عوامل گوناگونی نظیر مذهب ، خانواده ، شرایط محیطی، جایگاه اجتماعی ، سن و جنس ، نژاد و غیره می باشد و در یک تقسیم بندی ساده می توان افراد و ارزشهای فردی آنها را به سه دسته تقسیم کرد :
مطلق گرایان ، عقل گرایان و موقعیت گرایان. قضاوت های اخلاقی بخشی از تصمیم گیری های روزمره شاغلان حرفه ای جامعه است . اخلاق حرفه ای را می توان از طریق آموزش و در محیط کار فرا گرفت . مطالعه روی اخلاق مذهبی و فلسفی از متون کلاسیک یونان و با آثاری از افلاطون و ارسطو آغاز می شود. ایمانوئل کانت ( 1804 ـ 1724 ) از فلاسفه ای است که در اخلاق به عنوان وظیفه ای که حتی اگر عمل به آن ضرری در پی داشته باشد ، یاد می کند. جان استوارت میل نیز بر سود مندی آن تاکید می کند و هنجار شکنی روزنامه نگاران را هر زمان که در جهت احقاق حقوق مردم در مقابل دولت باشد مجاز می شمرد.
روابط عمومی یکی از حرفه هایی است که به علت اهمیت و نقش آن در عرصه های ملی و بین المللی دارای ضوابط اخلاقی با قدمت تاریخی چندین دهه می باشد و در آن پنج نوع رابطه یعنی وظیفه نسبت به خود، نسبت به مخاطب، نسبت به کار فرما ، نسبت به حرفه و نسبت به جامه مورد تاًکید فرار می گیرد. در عرصه ملی میتوان به کشور انگلستان اشاره کرد که در سال 1923 مقررات حاکم بر پابلیسیتی را به تصویب رساند و پس از آن در آمریکا آیین نامه حرفه ای روابط عمومی تدوین گردید. در عرصه بین المللی روابط عمومی نیز ر سال 1961 ، انجمن بین المللی روابط عمومی ( ایپرا ) با الهام از اعلامیه جهانی حقوق بشر پنج اصل پایه و عام را به عنوان اصول اخلاق حرفه ای در روابط عمومی مورد تصویب قرار داد که لا تغیرات جزئی که سالهای بعد و از جمله در کنفرانس تهران صورت گرفت ، هنوز ناظر بر فعالیت های شاغلان این حرفه در جهان می باشد.
فصلاول حرفه ی روابط عمومی
هر حرفه ای هدف اخلاقی دارد . هدف اخلاقی پزشکی ، تندرستی ، حقوق ؛ عدالت و روابط عمومی ؛ هماهنگی است . یک هماهنگی اجتماعی. حرفه های روابط عمومی همزمان با کار درک متقابل و همزیستی مسالمت آمیز را نیز میان افراد و نهاد ها ترویج می دهند . آن ها به عنوان حلقه ی ارتباطی مهمی در فرآیند ارتباطات تلقی می شوند که روابط دور را نزدیک و ابهام ها را برطرف می کنند . این اشخاص در سازمان ها در هر مقام و ماهیتی ظاهر می شوند . کار فرمایان ، مشتریان و موسسان این سازمان ها پیوسته در جریان اطلاعات قرار می دهند.
فایل ورد 15 ص
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 30 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
وقتی گفته می شود: چرا خداوند عالم یا انسان را آفرید؟ یا هدف خدا از آفرینش عالم یا انسان چیست؟ دو معنی ممکن است مورد نظر باشد:
1ـ این که خدا به عنوان خالق و فاعل عالم و انسان چه هدفی از خلقت خود داشته است ؟ یعنی هدف خودش از آفرینش عالم یا انسان چه بود و می خواست به چه هدفی دست یابد؟
2ـ این که خدا چه هدفی را برای موجودات عالم و از جمله انسان قرار داده است ؟ یعنی غایت مخلوقات و از جمله انسان چیست و قرار است به کدام مقصد برسند؟
حتماً به گوشتان خورده که خداوند متعال فرمود: « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ ــ و من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند»(الذاریات:56) ؛ این بیان از هدف خلقت انسان ، در حقیقت ، پاسخ پرسش دوم است ؛ امّا گاهی دیده می شود که برخی افراد ، آن را به اشتباه پاسخ سوال اوّل پنداشته و اشکالاتی بر آن وارد می کنند ؛ کما اینکه بسیاری ، عبادت را هم با مراسم عبادی خلط می کنند. پس لازم است که ما هر دو سوال را پاسخ دهیم تا حقیقت مطلب برای شما جوان گرامی نیز روشنتر شود.
بحث اجمالی
پاسخ سوال نخست آن است که خداوند کمال محض می باشد ؛ و هدف و غایت داشتن برای او بی معنی است. لذا او خلق می کند ، چون خالقیّت اقتضای ذات اوست. یعنی خالقیّت عین ذات اوست و فرض خدای غیر خالق ، مثل فرض مربّع سه ضلعی ، فرضی است متناقض.
امّا پاسخ پرسش دوم آنکه خداوند برای هر موجود مادّی ، غایت و نقطه ی اوجی معیّن ساخته که در مسیر حرکت خود به آن می رسد. برای انسان نیز غایتی تعیین نموده که اگر با اختیار خود به آن برسد ، سعادتمند است و در غیر این صورت ، ناقص و شقاوتمند خواهد بود. و آن نقطه ی اوج ، برای انسان ، همان مقام عبودیّت و بندگی است. دقّت شود: نمی گوییم عبادت رسمی مثل نماز و روزه ، بلکه می گوییم عبادت و بندگی ؛ که نماز و روزه و امثال اینها ، ابزار رسیدن به چنان مقام وجودی می باشند.
بنا بر این ، از عبادت ما نفعی به خدا نمی رسد ؛ بلکه عبودیّت کمال خود ماست که اگر به آن برسیم کاملیم و اگر نرسیم ناقص خواهیم ماند. پس مراد از عبودیّت و بندگی ، صرفاً به جا آوردن عبادتهای شرعی نیست ؛ بلکه مقصود رسیدن به درجه ای از معرفت و خلوص قلبی و درجه ی وجودی است که در آن مرتبه ، شخص هیچ اعتباری برای خود و دیگر مخلوقات قائل نیست و جز خدا هیچ نمی بیند و همه ی موجودات و از جمله خود را بند به اراده ی خدا می یابد ؛ لذا بنده ی خدا (بند شده به خدا) نامیده می شود. در این رتبه است که بنده ی خدا ، مظهر اسماء الله می شود و اسماء الهی در وجود او ظاهر می گردند ؛ لذا خلیفة الله و نماینده ی خدا ( نمایان کننده ی خدا) نامیده می شود ؛ چون تمام وجودش خدا را می نمایاند.
بحث تفصیلی
برای این که جواب این دو سؤال و ربط آنها مشخص شود به خودمان رجوع می کنیم. ما انسان ها قوّه ی خیال و تعقّل داریم ؛ قوّه ی شنوایی و بینایی داریم ، که گوش و چشم ابزار آنها می باشند ؛ حتی کمال جویی و آگاهی جویی داریم؛ و ... ؛ اینها کمالات ذاتی ما یا به تعبیری ، اوصاف ذاتی ما هستند ؛ به نحوی که اگر این قوا نباشند موجودی به نام انسان نیز نخواهد بود و نقص و ضعف در این قوا ، یک نحوه نقص و ضعف در انسان بودن ماست. ــ توجه : داشتن چشم و گوش برای دیدن کافی نیست. برای دیدن و شنیدن نیاز به قوّه ی بینایی و شنوایی هست که قوایی روحی هستند برای همین است که انسان در حالت خواب بدون چشم و گوش نیز می بیند و می شنود ــ. حال اگر کسی از ما بپرسد که شما چرا می بینید یا می شنوید؟ چه جوابی می دهیم؟ جواب می دهیم که: می شنوم و می بینیم چون انسانم و قوّه ی شنوایی و بینایی دارم. به همین صورت ما تخیّل می کنیم، تعقّل می کنیم و در پی آگاهی هستیم ؛ چون انسانیم و اینها از ذاتیّات انسان است. موجودی که قوّه ی شنوایی و بینایی ــ نه چشم و گوش ــ و تعقّل و تخیّل و علم جویی و کمال جویی ندارد ، یقینا انسان نیست ؛ چون فاقد کمالات اوّلیه انسانی است .چنین موجودی اگر زنده و از نظر ظاهری شبیه انسان باشد ، تنها یک شبه انسان است . مثل این است که میمونی را با جرّاحی پلاستیک شبیه انسان کنند. البته توجّه شود که مراد داشتن اصل این قواست نه فعلیّت یافتن آنها.
فایل ورد 10 ص
دسته بندی | فقه و علوم انسانی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
مقدمه
ولایت فقیه به عنوان مهم ترین و اصلی ترین نهاد نظام جمهوری اسلامی است که مطابق قانون اساسی در اعمال مستقیم و غیر مستقیم قدرت سیاسی نقش بسیار مهمی دارد. بدین لحاظ بررسی جایگاه ولایت فقیه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران موضوع اساسی و مهمی است که همواره در جامعه ضرورت آن وجود دارد. به خصوص که بامسائل روزمره جامعه و استراتژی قانون گرایی دولت جدید مرتبط است و باید تلاش مضاعفی صورت گیرد که همه امور در چهارچوب قانون و طبق قانون اساسی باشد. نظریه ولایت فقیه حضرت امام خمینی(ره) که مبنای نظام جمهوری اسلامی است، وظایف، شرایط و اختیاراتی را برای ولی فقیه اثبات کرده که بیشترین قرابت و شباهت را با نظام امامت دارد. باتکمیل و تتمیم این نظریه در طول ده ساله عمر حضرت امام(ره) درنظام جمهوری اسلامی، ولایت مطلقه فقیه در قانون اساسی نهادینه شد. در واقع قانون اساسی، ترجمان حقوقی و ساختاری همان نظریه است که براساس ولایت امر و امامت مستمر، زمینه تحقق رهبری فقیه جامع الشرایط را آماده می کند تا ضامن عدم انحراف سازمان های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشد. (1)
بنابراین می توان گفت که مبنای فکری و نظری نظام جمهوری اسلامی ایران، نظریه (ولایت مطلقه فقیه) حضرت امام خمینی(ره) و ساختارحقوقی و اجرایی آن، قانون اساسی است و در واقع قانون اساسی استنتاجی از آن نظریه و براساس آن نظریه است. به عبارت روشن تر، وقتی در حوزه فلسفه و نظریه سیاسی بحث می کنیم، منظورمان نظریه ولایت مطلقه فقیه است که جایگاه و اختیارات بسیار والایی را برای ولی فقیه قایل شده است و هنگامی که در حوزه حقوق اساسی بحث می کنیم، ولایت فقیه در قالب قانون اساسی مطرح می شود که برخی این امر را تعبیر به محدود و محصور شدن ولایت فقیه در چهارچوب قانون اساسی می کنند و به نوعی باعث نگرانی و عکس العمل کسانی می شوند که براساس نظریه سیاسی حضرت امام خمینی(ره)، محدوده ولایت فقیه را مطلق و گسترده می دانند.
از این نظر شاید روشن شدن محل نزاع و تفکیک دو حوزه فلسفی وحقوقی از همدیگر، موجب حل این مشکل و رفع نگرانی دو گروه شود. ضمن این که در هر دو صورت، محدوده ولایت فقیه یکسان است و درصورت تعارض بین این دو حوزه، همواره حوزه حقوقی تابع حوزه نظری و فلسفی است (2) که با روال خاص اداری و اجرایی و از طریق تجدید نظر در قانون اساسی، رفع تعارض می شود. هدف مشخص و روشن این مقاله نیز تاکید بر این نکته است که همانند نظریه ولایت مطلقه فقیه، در قانون اساسی هم محدوده ولایت، مطلق و گسترده است و خود قانون اساسی زمینه آن را فراهم کرده است.
در واقع قانون اساسی نیز خودش در چهارچوب قانون قرار گرفته وآن هم قوانین و موازین شرعی است که براساس اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط از کتاب و سنت به دست می آید و ولی فقیه سمبل ونماد عینی این اجتهاد مستمر است. از این نظر در سلسله مراتب قواعد حقوقی جمهوری اسلامی ایران، قوانین و موازین شرعی در راس است و قانون اساسی هم در چهارچوب این موازین است. از سویی،این موازین هم جزو قانون اساسی شده است; یعنی مطابق خود قانون اساسی، این قوانین و موازین شرعی در راس قرار گرفته که براساس آن ها ولایت فقیه، مطلقه تلقی شده است.
البته در نظام هایی که حق قانونگذاری را از خدا سلب نموده وبشر را قانونگذار مستقل جهان اعلام کرده اند، قانون اساسی درراس سلسله مراتب حقوقی است و این امر در جامعه ای که حاکمیت خدا و پیامبر را پذیرفته و اصول دین و امامت و اجتهاد مستمررا مبنای نظام خود می داند، به گونه دیگری است. ضمن این که باید توجه داشت قانون اساسی یک فضل فروشی و مایه فخر و مباهات صرف نیست که تصور شود حتما باید قانون اساسی در راس باشد تاکشوری متمدن و قانون مند محسوب شود. قانون اساسی یک ابزارحقوقی برای تحقق یک هدف اجتماعی است و اگر با ابزار دیگری هم این هدف تامین شود، باکی نیست; چنان که کشور با سابقه ودمکراتیک انگلستان قانون اساسی مدون و مکتوب ندارد و هیچ مشکلی هم پیدا نمی کند. به منظور بررسی جایگاه ولایت فقیه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، به سه اصل قانون اساسی ج.ا.ا، به عنوان مبنای کار خودتکیه می کنیم: اصل پنجم، پنجاه و هفتم و یکصد و دهم. 1- اصل (ولایت فقیه) و (سیستم هدایت) (3) قانون اساسی، منبع حقوق اساسی است. یکی از شرایط قانون اساسی که حقوق دانان روی آن تاکید دارند، آن است که قانون اساسی باید بر اصولی متکی بوده و محتویاتش همواره نتیجه منطقی آن اصول باشد. (4) قانون اساسی ج.ا.ا، در این خصوص در فصل اول خوداصولی را گنجانده که در تاریخ حقوق اساسی دنیا کاملا بی سابقه و جدید است. از جمله این اصول، (تعیین پایه ها و اهداف نظام جمهوری اسلامی) (اصل دوم و سوم)، (لزوم تطبیق کلیه قوانین باموازین اسلامی) (اصل چهارم) و (پذیرش ولایت مطلقه فقیه با عنوان ولایت امر و امامت امت) (اصل پنجم) است. قانون اساسی ج.ا.ا، چکیده و محور اصلی اهداف، افکار، آرمان هاو ایده آل های ملتی است که تابع مکتب اسلام است و در آن، اسلام همه چیز را تحت الشعاع قرار داد و برگشت همه اصول آن به احکام اسلام است و بسیاری از اصول تدوین شده، آیات الهی را پشتوانه خود دارد. در جریان تدوین قانون اساسی تلاش شده تا احکام درهمه زمینه ها، ماخوذ از اسلام باشد و در موارد حرج و ضرورت بااستفاده از عناوین ثانویه به بن بست های ناشی از نارسایی های زمانی پاسخ داده شود. به این ترتیب قانون اساسی ج.ا.ا، با این که بسیاری از اصطلاحات و عبارت های قوانین اساسی دیگر کشورهارا دارد، محتوای آن اسلامی است.5 مقدمه قانون اساسی هم به این امر تصریح کرده و آن را (انعکاس خواست قلبی امت اسلامی) می داند. رسالت قانون اساسی، عینیت بخشیدن به زمینه های اعتقادی جامعه است. (6) برهمین اساس در اصل دوم آن، پایه های اعتقادی نظام جمهوری اسلامی برشمرده شده است. در جمهوری اسلامی ایران،حاکمیت، الهی است و طبق قانون اساسی این حاکمیت از طریق قوانین الهی و رهبری الهی (ولایت فقیه) اعمال می شود. اصل چهارم قانون اساسی، تکلیف همه قوانین، مقررات، آیین نامه ها و بخش نامه ها را از نظر ضرورت انطباق با موازین اسلامی صریحا روشن کرده است. از آن جا که این اصل در فصل کلیات آمده و نیز به حکم قانون اساسی، از ویژگی خاص (حاکمیت بر سایر اصول) برخوردار است، اگر اصولی از قانون اساسی احکامی را با اطلاق ویا عموم بیان کند که مصادیق آن اطلاق و عموم با موازین اسلامی تطبیق نداشته باشند، پذیرفته نمی شوند، حتی اگر موافق قانون اساسی باشند. (7)
فایل ورد 18 ص
دسته بندی | علوم سیاسی |
بازدید ها | 9 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 157 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
فهرست مطالب
۱ آغاز درگیری
۲ تلفات دوطرف
۳ روزشمار جنگ
۴ واکنشهای بینالمللی
۵ جنایات جنگی
۵.۱ حملات به مناطق مسکونی
۵.۲ کاربرد جنگافزار نامتعارف
۵.۳ کاربرد جنگافزار کنترل نشده
۵.۴ رویداد قانا
۵.۵ سپر انسانی
۶ تخریب آثار تاریخی و بحران محیط زیست
۷ رویدادهای پس از آتشبس
۷.۱ تبادل اجساد و سرنوشت اسرا
۷.۲ جاسوسی نماینده پارلمان اسرائیل برای حزبالله لبنان
مقدمه
جنگ اسرائیل و لبنان که در اسرائیل به جنگ دوم لبنان (به عبری: מלחמת לבנון השנייה) و در لبنان به جنگ ژوئیه (عربی: حرب تموز) معروف است، جنگی است که به مدت ۳۳ یا ۳۴ روز بین ارتش اسرائیل و حزبالله لبنان به وقوع پیوست و دامنه آن شمال اسرائیل و سراسر لبنان را دربرگرفت.
این جنگ با قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۰۶ پایان یافت. مرزی در این جنگ جابهجا نشد و دربارهٔ پیروز جنگ هم اختلاف نظرهایی بوجود آمد به طوری که هر کدام خود را پیروز میخوانند و دیگری را شکست خورده معرفی میکنند، حتی در مورد طول جنگ و آغازگر آن نیز هیچکدام از طرفین نظر یکسانی ندارند.
این جنگ به نامهای جنگ ۳۳ روزه،[۲۳] جنگ ۳۴ روزه[۲۴] و جنگ تموز[۲۶] نیز معروف است.
آغاز درگیری
پس از رد درخواستهای پیاپی حزبالله لبنان از سوی تلآویو مبنی بر آزادی زندانیان لبنانی دربند در اسرائیل،[۲۷] در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ نیروهای حزبالله لبنان در مرز لبنان و اسرائیل با وارد شدن به خاک اسرائیل به گروهی از نیروهای زمینی ارتش اسرائیل حمله کردند و سه سرباز اسرائیلی را کشتند و دو سرباز اسرائیلی را اسیر گرفته و به خاک لبنان انتقال دادند.[۲۸] حزبالله این عملیات را «وعده صادق» نام گذاشته بود[۲۹].[۳۰][۳۱] ارتش اسرائیل بلافاصله برای نجات جان دو سرباز اسیر گرفته شده، اقدام کرد که در نهایت پنج سرباز دیگر اسرائیلی کشته، پنج سرباز دیگر مجروح و پنج شهروند غیرنظامی نیز مجروح شدند. حزبالله لبنان نام این یورش را «پاسخ عادلانه» گذاشت و سیدحسن نصرالله برای بازپس دادن دو سرباز اسیر اسرائیلی پیششرط آزادی چهار عضو حزبالله لبنان را از زندانهای اسرائیل خواستار شد. این افراد عبارت بودند از:
سمیر قنطار
نسیم نصیر
یحیی سخاف
علی فراتن
در همین حال ایهود المرت نخست وزیر اسرائیل، عملیات نظامی حزبالله لبنان در خاک اسرائیل را اعلام جنگ لبنان به اسرائیل خواند و اعلام کرد که «لبنان بهای آن را خواهد پرداخت.» اسرائیل دولت لبنان را «مسئول تجاوز نیروهای حزبالله لبنان به خاک اسرائیل خواند» و با تفسیر شرکت حزبالله لبنان در دولت قانونی لبنان و استقرار گروه نظامی حزبالله در خاک لبنان، این کشور را مسئول تجاوز و حمله نظامی حزبالله لبنان به خاک اسرائیل معرفی کرد.
فؤاد سینیوره، نخست وزیر لبنان در واکنش به این موضع اسرائیل، با تشکیل جلسه فوقالعادهٔ کابینه اعلام کرد که دولت مرکزی لبنان از این عملیات حزبالله لبنان به خاک اسرائیل اطلاعی نداشته و مسئولیت این حمله را به عهده حزبالله گذاشت.[۳۲] ونیروی هوائی اسرائیل به جهت مقابله حملاتی به زیرساختهای لبنان یعنی جادهها، پلها و فرودگاه بیروت انجام داد[۳۳] که در طی آن ۴۴ شهروند لبنانی کشته شدند[۳۴]
تلفات دو طرف
ارتش اسرائیل طی این جنگ ۱۱۹ سرباز[۳۵] خود را از دست داد. به علاوه ۴۳ شهروند اسرائیلی نیز بر اثر برخورد بیش از چهار هزار موشک حزبالله لبنان در خاک اسرائیل کشته شدند.[۳۶]
حزبالله لبنان هیچگاه آمار رسمی از تعداد سربازانش که در جنگ کشته شدند را ارایه نداد. اما تخمین منابع رسمی لبنانی و سازمان ملل متحد حاکی از کشته شدن حدود ۵۰۰ عضو حزبالله است.[۳۷]
شمار کشتهشدگان غیرنظامی لبنان در بین منابع مختلف متفاوت است، به طوری که سازمان بازسازی لبنان اعلام کرد در حدود ۱٬۱۹۱ شهروند لبنانی بر اثر بمبارانهای اسرائیل کشتهشدند.[۳۸] روزنامه آسوشیتدپرس اعلام کرد که آمار کشتهشدگان غیرنظامی لبنان ۱٬۰۳۵ نفر بودهاست[۱۳] در فوریه ۲۰۰۷ لس آنجلس تایمز گزارش داد که ۸۰۰ غیرنظامی در درگیریها کشته شدهاند[۳۹] و دیگر منابع مقدار آن تا ۸۵۰ نفر گفتهاند[۴۰][۴۱] دانشنامه انکارتا اندازهٔ آن را بین ۸۵۰ تا ۱۲۰۰ نفر گفته است[۴۲] یونیسف گزارش داد که ۳۰ درصد کشتهشدگان غیرنظامی کودکان زیر ۱۳ سال بودهاند[۴۳]
روزشمار جنگ:
۱۲ جولای ۲۰۰۶، حزبالله تعدادی راکت به زرئیت، شلومی، شلیک کرد که باعث زخمی شدن ۵ نفر گردید. نیروهای حزبالله با استفاده از مواد منفجره از پیش کارگذاشته شده و موشک ضد تانک به ۲ خودروی زرهپوش هاموی اسرائیل حمله کردند. ۳ سرباز اسرائیلی کشته و ۲ سرباز دیگر زخمی و اسیر شده و به لبنان برده میشوند که بر اثر شدت جراحات وارده اولیه جان خود را از دست میدهند (عملیات وعده صادق). ۵ سرباز و یک تانک دیگر اسرائیل در عملیات نجات (عملیات پاسخ عادلانه) کشته شدند. بعد از این عملیات، مبارزان حزبالله تلاش کردند به پاسگاههای مرزی اسرائیل حمله کنند که چندین مبارز حزبالله کشته و چندین تن نیز زخمی شدند اما این حملهها از سوی اسراییل دفع شدند. اسرائیل از هوا و دریا و با استفاده از توپخانه زمینی دست به حملات تلافیجویانه در لبنان زد و اهداف حزبالله و به همراه آن مسیرهای حمل و نقل را با هدف جلوگیری از انتقال نیرو و سربازان (حزبالله) هدف قرار داد. این حملات ساعتها قبل از برگزاری جلسه کابینه اسرائیل به جهت پاسخ به حمله حزبالله آغاز شد و ۱ مبارز حزبالله و ۴۴ غیرنظامی لبنانی در این حملات جان باختند.
فایل ورد 11 ص
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 36 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
خلافت عباسیان یا به صورتی دیگر عبّاسیان به سومین خلافت اسلامی و دومین سلسله اسلامی اطلاق میشود. خلافت عباسیان توسط خاندان عباسی اداره میشد.
خلافت عباسی توسط نوادگان عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر، که از بنی هاشم بود در سال ۷۵۰ میلادی در حران تأسیس شد. مرکز این خلافت بعدها از حران به بغداد منتقل شد، حکومت عباسی در بغداد در سال ۱۲۵۸ میلادی پس از یورش مغولان به پایان رسید. سپس توسط بازماندگان این دودمان حکومت مذکور به قاهره منتقل شد؛ در سال ۱۵۱۹ میلادی پس از فتح شام ومصر توسط ارتش عثمانی، سلسله عباسیان منقرض شد.
بنی عباس در سیاست داخلی و اداره کشور مانند امویان همان سیستم اداری و روش ایرانیان را پسندیدند و پیش گرفتند. خلافت بنی عباس در سال ۱۳۲ هجری قمری توسط شخصی به نام سفاح تشکیل شد. مردی که در به قدرت رساندن خلافت بنی عباس نقش مهمی داشت ابو مسلم خراسانی بود که بعدها توسط منصور جانشین و برادرزاده سفاح به قتل رسید. منصور حکومتی را که عمویش پایهگذاری کرده بود قدرتمند کرد و پایتخت حکومت بنی عباس را به شهر بغداد منتقل کرد و تمامی دشمنان خود را به شدت سرکوب کرد.
قدرتمندرین فرمانروای خاندان بنی عباس هارون الرشید است که در زمان او قلمرو خلافت بنی عباس در اوج وسعت قرار داشت. با این همه بسیاری که از قدرتی که به هارون الرشید نسبت میدهند به خاطر وزیر بزرگ او یحیی برمکی بود. یحیی برمکی با هارون الرشید بزرگ شده بود با این حال بعدها به دلیل قدرت بسیاری که به دست آورده بود کشته شد.
بعد از مرگ هارون الرشید میان دو پسر او امین و مأمون بر سر قدرت درگیری اتفاق افتاد. امین بعد از پنج سال حکومت توسط برادر خود کشته شد. چون مأمون به یاری ایرانیان به قدرت رسید پایتخت بنی عباس را از بغداد به شهر مرو در خراسان انتقال داد. این کار مأمون با مخالفت شدید بزرگان خاندان بنی عباس قرار گرفت. مأمون برای اینکه بزرگ شیعیان یعنی علی بن موسی الرضا را زیر نظر مستقیم خود بگیرد، او را به مرو آورد و مقام ولیعهدی را به ایشان پیشنهاد کرد. علی بن موسی الرضا به شرط آنکه در کارهای سیاسی دخالتی نکند و هیچکسی را عزل یا نصب نکند قبول کرد با این وجود یک سال بعد ایشان توسط خلیفهٔ بنی عباس مسموم و کشته شد و مأمون دوباره پایتخت بنی عباس را به بغداد انتقال داد.
بعد از مرگ مأمون قدرت خاندان بنی عباس رو به انحطاط نهاد و قسمتهای قلمرو این حکومت سر یه طغیان برداشتند و حکومتهایی برای خود تشکیل دادند. شاید بعد از مأمون بتوان به دو نفر از خلفای بنی عباس اشارهٔ کوتاه کرد. یکی معتمد که در زمان او یکی از شاهان ایران به نام یعقوب لیث برای سرنگونی حکومت بنی عباس به بغداد حمله کرد ولی شکست خورد و کمی بعد بر اثر بیماری درگذشت. دیگری الناصر که تلاش بسیاری کرد تا حکومت ایرانی خوارزمشاهیان را در خراسان سرنگون کند و به همین جهت مغولان را تحریک کرد که به ایران حمله کنند. آخرین خلیفهٔ بنی عباس مستعصم از مغولان شکست خورد و تسلیم شد و حکومت بنی عباس سرنگون گردید.
زمامداری ۵۰۸ ساله خلفای عباسی با غارت و تسخیر بغداد توسط مغولان به پایان رسید
دوره نخست
دورهٔ نخست عبّاسی یا دورهٔ اصیل عبّاسی به دورهٔ صدساله ۱۳۲ق/ ۷۴۹م تا ۲۳۲ق/ ۸۴۷م گفته میشود، از برپایی و جابجایی حکومت جانشینی پیامبر از امویان در شام به عباسیان در عراق بهدست ابوالعباس سفاح تا پیش از خلافت متوکل.
جامعهٔ اموی را بدویمحور دانستهاند که عنصر بداوت هرچند با شهرنشینی آنان در فرهنگ عربی و اسلامی بازیابی شد؛ اما جامعهٔ عباسی در تمدن و شهرنشینی پیشرفت کرد، قشرهای بسیاری را جذب نمود و از گونهٔ جامعهٔ اموی دوری کرد. دولت و حاکمیت عباسیان میان پیروان دو گروه در مناقشه بود: «علویان شیعه» که ایرانیان و عربهای جنوب پشتیبانیاش میکردند و «عباسیان» که بیشتر اهل سنت و دولتمردان یاران آن بودند.
فایل ورد 10 ص
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 9 |
فهرست
فهرست......................................................................................1
عنوان پژوهش............................................................................... 2
هدف پژوهش...................................................................... ......8
شیوه گرد اوری اطلاعات............... ............................ .....................9
ابزار گرد اوری اطلاعات................... ........................... ....................9
نتایج پژوهش.......................................... ..................... ................10
پیشنهادات و سوال های جدید........ ............................ ................11
منابع...................................................... ...................... ...........12
زندگینامه سهراب سپهری
خانواده
سهراب سپهری در ۱۵ مهرماه ۱۳۰۷ در کاشان به دنیا آمد پدربزرگش میرزا نصرالله خان سپهری نخستین رئیس تلگرافخانه کاشان بود. پدرش اسدالله و مادرش ماه جبین نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند.
مادر سهراب، ماه جبین، که اهل شعر و ادب هم بود، در خرداد سال ۱۳۷۳ درگذشت. منوچهر سپهری، برادر ارشد سهراب و تنها برادر وی که همبازی دوران کودکی سهراب بود نیز در سال ۱۳۶۹ درگذشت. او سه خواهر به نامهای همایون دخت، پریدخت و پروانه دارد.
پریدخت سپهری، خواهر وی، صبح ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ در ۸۶ سالگی درگذشت.
زندگی
دورهٔ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (شهید مدرّس فعلی) (۱۳۱۹) و متوسّطه را در دبیرستان پهلوی کاشان گذراند و پس از فارغالتحصیلی در خرداد ۱۳۲۲ در دورهٔ دوسالهٔ دانشسرای مقدماتی پسران به استخدام ادارهٔ فرهنگ کاشان درآمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و همزمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغالتحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت کرد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ شعر خود را با عنوان زندگی خوابها منتشر کرد. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزهها شروع به کار کرد و در هنرستانهای هنرهای زیبا نیز به تدریس میپرداخت.
سهراب به فرهنگ مشرقزمین علاقه خاصی داشت و سفرهایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت. مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی روی چوب» را در آنجا فراگرفت. همچنین به شعر کهن سایر زبانها نیز علاقه داشت؛ از این رو ترجمههایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی انجام داد
در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمناً در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نامنویسی کرد. در دورانی که به اتفاق حسین زندهرودی در پاریس بود بورس تحصیلیاش قطع شد و برای تأمین مخارج و ماندن بیشتر در فرانسه و ادامهٔ نقاشی، مجبور به کار شد و برای پاک کردن شیشهٔ آپارتمانها، گاهی از ساختمانهای بیست طبقه آویزان میشد.
فایل ورد 9 ص
دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 53 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
فضای مجازی در دنیای امروز به گونهای نفوذ کرده است که نمیتوان زندگی بدون آن را تصور کرد، اما همین فضا آسیبهای متعددی را با خود به دنبال داشته است که یکی از اصلیترین آنها تغییر سبک زندگی و شکستن مرز باورها و ارزشها است.
امروزه میتوان مدعی شد فضای مجازی و اینترنت در سطحی گسترده با فضای رئال رقابت دارد؛ با این تفاوت که این دنیای مبهم، اما جذاب، روزبهروز گستردهتر میشود، اما دنیای پیرامون ما برای رشد و گسترش، لااقل زمان بیشتری نیاز دارد. همین گستردگی فضای مجازی اما سبب شده است تا در کنار تمامی کاربردها و ویژگیهای منحصربهفردی که این شبکه را هر روز گسترش میدهد، شاهد بروز روزافزون چالشهای متعددی نیز باشیم؛ چالشهایی که نه فقط در جامعهای ارزشی همچون ایران، بلکه حتی در جوامع اروپایی و آمریکا نیز نگرانیهایی را در پی داشته است.
یکی از این نگرانیها اثرگذاری اینترنت، به ویژه فضاهایی نظیر شبکههای اجتماعی و اتاقهای گفتوگو بر رفتار و روابط اجتماعی افراد جامعه و از بین بردن قبح و حدود روابط زن و مرد است. اگر شما هم به شبکههایی نظیر فیسبوک سری زده باشید، به عمق این نگرانی پی میبرید.
یکی از مهمترین چالشهایی که در پی توسعهی سریع جوامع ایجاد میشود، تضادهای فرهنگی جامعهی مد نظر با ابزار و دستاوردهای توسعه است. در این میان، بدیهی است با سرعت گرفتن رشد توسعه، این تضادها به شکل برجستهتری نمایان میشوند و آسیب بیشتری را متوجه آن جامعه میکنند. از همین روست که جوامع در حال توسعه، همواره در کنار بهرهگیری از فواید تغییر ساختار اجتماعی و اقتصادی، با تبعات ناشی از تغییرات فرهنگی ناشی از این پیشرفت سریع دستوپنجه نرم میکنند. از سوی دیگر، در دنیای کنونی ارتباطات و فناوری اطلاعات، سرعت توسعهی صنعتی و علمی آنچنان از فراهم آمدن زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی پیشی گرفته است که خیلی وقتها به نظر میرسد اخلاق و ارزشها در جادهی توسعه زیر گرفته میشوند.
فروپاشی نظامهای اخلاقی در جامعه اما به معنای در دست داشتن ابزار علم بیتعهد است. ورود اینترنت و گسترش لحظهای کاربران اینترنتی، بدون فراهم آمدن زیرساختهای فرهنگی لازم، به مثابهی شمارش معکوس بمبی در میان ارزشها، باورها و هنجارهای ملیمذهبی و در یک کلمه «سبک زندگی» ماست. البته این تکنولوژی، خدمات بسیاری را برای ما فراهم میآورد و بسیاری از امور را برایمان تسهیل میکند و باید اذعان داشت در دنیای امروزی نمیتوان از این تکنولوژی چشمپوشی کرد.
فایل ورد 28 ص
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 160 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
یکی از عوامل مؤثر در شکل گیری رفتار فرد ، خانواده است . فضای خانه ، نخستین و بادوام ترین عاملی است که ، در رشد شخصیت افراد تأ ثیر می گذارد . به گونه ای که می توان گفت پدرومادر نیرومندترین آموزگار افراد در زندگی، آموزش خانوادگی پایدارترین آموزش و محیط خانه مهمترین آموزشگاه برای هر فرد می باشد . فراموش نکنیم که کودکان شما پیش از آنکه به پند و اندرز شما عمل کنند رفتار شما را الگو قرار می دهند . نفوذ والدین در این موضوع تنها محدود به جنبه های ارثی نیست . در آشنا کردن کودک به زندگی جمعی و فرهنگ جامعه ، خانواده نقش بسیار مؤثری را اجراء می نماید . میزان آگاهی خانواده درطرز رفتار با کودکان، موقعیت اجتماعی خانواده ، وضعیت مالی آن ، اندیشه و باورها ، آداب و رسوم ، ایده آل ها و آرزوهای والدین، تأثیر فراوان دارد. چنانچه می دانیم خانواده ها در زمینه اجتماعی ، اقتصادی ، تربیتی ، دینی ، هنری و مانند اینها با هم اختلاف هایی دارند .ترکیب خانواده ها طرز ارتباط اعضای هر خانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده در آن بسر می برد ، در تمام موارد یکسان نیست . بنابراین تأثیر خانواده ها در رفتار افراد متفاوت است . اغلب افراد مبتلا به مشکلات مختلف شخصیتی از خانواده های ناسالم برخاسته اند.
از اینرو تأمین بهداشت روانی افراد خانواده سهم به سزائی در تأمین و حفظ بهداشت روان جامعه دارد و عدم تأمین بهداشت روان خانواده آسیب های شدیدی بر پیکره جامعه وارد می کند.
برای ایجاد و حفظ سلامت روان در خانواده لازم است تک تک اعضای آن با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا شوند. بهداشت روان خانواده به همه افراد کمک می کند تا در جهت رشد و تکامل و بهره گیری از استعدادهای خود گام بردارند.
تلاش در جهت ارتقاء بهداشت روان خانواده کمک به ارتقاء بهداشت روان جامعه می باشد ، پس برای رسیدن به یک جامعه سالم باید ابتدا خانواده سالمی داشته باشیم .
برای رسیدن به یک خانواده سالم و شاد باید به نکات زیر توجه کنیم:
1-ایجاد روابط سالم بین اعضای خانواده: شیوههای ارتباطی نامناسب تأثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانوادههای فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانوادههای دارای روابط خصومت آمیز و شیوههای ارتباطی شدیداً وابسته در خانواده معمولاً ناسالم گزارش شدهاند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه نشان دهنده ی خانواده سالم است.
فایل ورد 11 ص
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
مقدمه
اعتماد به نفس مناسب، سلاح کودک در برابر چالشهای دنیاست. کودکانی که احساس خوبی در مورد خود دارند، راحتتر میتوانند با مشکلات محیط اطراف و فشارهای موجود در جهان مقابله کنند. آنها تمایل بیشتری به شادی و لذت از زندگی دارند. این کودکان واقعبین بوده و معمولا خوشبین هستند.
در مقابل، چالشهای محیط زندگی برای کودکانی که اعتماد به نفس پایینتری دارند، میتواند به منزله یک منبع عظیم اضطراب و عصبانیت باشد. کسانی که تفکر منفی راجع به خود دارند، سختتر میتوانند برای مشکلات خود راهحل پیدا کنند. اگر کودک دچار افکاری همچون «من خوب نیستم» یا «نمیتوانم کاری را درست انجام دهم» باشد، ممکن است در آینده تبدیل به فردی مطیع، افسرده یا منزوی شود و هنگام رویارویی با یک چالش جدید، سریع پاسخ دهد که «من نمیتوانم.
اعتماد به نفس چیست؟
اعتماد به نفس مجموعهای از باورها و احساساتی است که ما در مورد خود داریم و در واقع درک ما از خودمان است. این که ما چگونه خود را تعریف میکنیم روی انگیزهها، نظرات و رفتارهای ما تاثیرگذار بوده و در احساسات ما موثر است.
شکلگیری الگوی اعتماد به نفس، خیلی زود در زندگی آغاز میشود. مثلا یک کودک نوپا که راه رفتن را برای اولین بار تجربه میکند، دچار حس انجام یک کار میشود که باعث تقویت اعتماد به نفس میشود. یادگیری برخاستن پس از تلاشهای ناموفق قبلی به کودک میآموزد که او میتواند.
مفهوم موفقیت در قبال پافشاری در یک کار، خیلی زود در ذهن کودک شکل میگیرد. همین طور که کودک تلاش میکند، شکست میخورد، دوباره تلاش میکند و بار دیگر شکستخورده و سرانجام پیروز میشود، احساس خوبی درمورد تواناییهایش به وی میدهد. در همین زمان، کودک مشغول خلق یک خودپنداری براساس ارتباط با دیگر افراد است. به همین دلیل است که نقش والدین، کمک به کودک برای شکلگیری یک وضعیت دقیق و سالم از خودآگاهی است.
کودکی که با یک موفقیت شاد میشود اما احساس میکند که مورد عشق و علاقه قرار نگرفته است، اعتماد به نفس پایینی را تجربه خواهد کرد. همچنین کودکی که دوست داشته میشود اما در مورد توانمندیهای خود تردید دارد، او نیز در آینده اعتماد به نفسش پایین میآید. اعتماد به نفس مناسب از تعادل صحیح این دو موضوع با یکدیگر ناشی میشود.
نشانههای داشتن اعتماد به نفس
اعتماد به نفس با رشد کودک تغییر میکند، چرا که تحت تاثیر تجربیات کودک و درک و احساسات جدید او قرار میگیرد. پس آگاهی از اعتماد به نفس سالم یا ناسالم میتواند بسیار مهم و موثر باشد و به والدین کمک کند.
کودکی که اعتماد به نفس پایینی دارد، دوست ندارد کارهای جدید را امتحان کند و ممکن است به صورت منفی در مورد خود صحبت کند مثلا «من خنگم»، «من هرگز یاد نمیگیرم که چطور این کار را انجام بدهم»، یا «چه فایده، هیچ کس به من توجه نمیکند.» او ممکن است سطح پایینی از عصبانیت را از خود به نمایش بگذارد، به آسانی کاری را رها کند یا منتظر فرد دیگری باشد تا آن کار را برایش انجام دهد. او تمایل دارد بسرعت از خود ناامید شود. کودکانی با اعتماد به نفس پایین، اغلب در شرایط ناملایم عقبنشینی میکنند.
اما کودکانی با اعتماد به نفس مناسب، از ایجاد ارتباط با دیگران لذت میبرند. آنها در مناسبات اجتماعی راحت هستند و از فعالیتهای گروهی لذت میبرند و در عین حال از استقلال برخوردارند. وقتی چالشهای اطراف زیاد میشود، آنها برای یافتن راهحل مناسب تلاش میکنند و به جای آنکه به خود بگویند «من یک احمق هستم» میگویند «من این مطلب را متوجه نمیشوم.» بچهها نقاط ضعف و قوت خود را میدانند و آنها را میپذیرند و مثبتاندیش و خوشبین هستند.
اما والدین چگونه میتوانند به تربیت کودکی با اعتماد به نفس مناسب کمک کنند؟ نکات زیر میتواند راهگشا باشد:
به آنچه میگویید دقت کنید: کودکان بشدت نسبت به آنچه والدینشان میگویند، حساس هستند. به یاد داشته باشید همواره کودک خود را تشویق کنید نه تنها به این خاطر که او کار خوبی انجام داده است بلکه به خاطر تلاشش نیز از او قدردانی کنید.
مثلا اگر کودک شما در تیم فوتبال مدرسه انتخاب نشده، به جای گفتن این مطلب که «خوب، بار دیگه بیشتر سعی خواهی کرد و موفق خواهی شد» بهتر است بگویید «تو نتوانستی در تیم انتخاب شوی اما من واقعا به تلاش تو در این راه افتخار میکنم.» به جای نتیجه، به تلاش کودک بها دهید.
یک مدل مثبت باشید: اگر شما در مورد تواناییها و محدودیتهای خود بینهایت خشن، بدبین یا غیرواقع بین هستید، کودک هم همچون آینه از شما الگو میگیرد. سعی کنید اعتماد به نفس خود را بهبود دهید تا یک مدل مناسب برای کودک خود باشید.
فایل ورد 20 ص
دسته بندی | علوم نظامی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 15 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 7 |
چکیده:
به خود می بالیم در کشوری زندگی میکنیم که جای جای آن عطرآگین از حضور شهیدانی است که تاریخ مارا با نثار خون خویش ، برای سربلندی ایران عزیز رقم زدند.به روح پاکشان درود می فرستیم و خاضعانه در برابر آرمان های بزرگ امام سر فرود می آوریم.
کلید واژه: دفاع مقدس، ایران، عراق
مقدمه:
تهاجم سراسری عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و اشغال بخشی از خاک مقدس میهن اسلامی، با مقاومت ملت بزرگ ایران مواجه شد و سرانجام پس از مدت کوتاهی، در سراسر جبههها متوقف گردیده و در لاک دفاعی فرو رفت.رویای شیرین فتح خوزستان، رسیدن هفت روزه به تهران و سرانجام سقوط جمهوری اسلامی، به تلخکامی حاکمان بغداد و ابر قدرتهای پشتیبانی تبدیل گردید. مدتی نگذشت که ملت ایران نیروهای مسلح خود را بازسازی و برای آزادسازی مناطق اشغالی آماده نموده و یک صدا و یکپارچه فریاد زدندهمه سر به سرتن به کشتن دهیاز آن به که کشور به دشمن دهیم برای آزاد سازی کشور، نیروهای مسلح دست در دست نیروهای مردمی و پشتیبانی آحاد ملت و به رهبری امام امت، با یک دست قرآن و با دستی دیگر اسلحه، به دشمن یورش برده و طی چند عملیات بزرگ و پی در پی همانند ثامن الائمه(ع) طریق فتحالمبین و بیت المقدس و… بیشتر مناطق و شهرهای اشغالی را یکی حاکم عراق به بهانه واهی “لزوم به کارگیری نیروهای اسلام در جنگ با کشور اسراییل ناگهان صلح طلب شده و با آتش بس خود فرموده ، نیروهای خود را به مرزهای بینالمللی عقب کشید.
عراق با این اقدام فریبکارانه، ضمن آن که در نظر داشت از تحمل تلفات وضایعات بیشتر، ارتش خود را نجات دهد، دستور آزادسازی قدس را جمهوری اسلامی ایران میداد تا بلکه بتواند از فشارهای آتی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بکاهد. ولی رهبر انقلاب اسلامی ایران، هوشیارتر از آن بود که اینگونه ترفندها بتواند او را فریب دهد. امام امت در پاسخ به این دعا ، اعلام نمودند: “اگر امروز تمام نظرها متوجه لبنان نشود و تمام گویندگان از لبنان بگویند، تمام نویسندگان از لبنان بگویند، این توفیقی است برای امریکا که ایران جنگ خودش را فراموش کرده و هم عراق مان این است که باید از راه شکست عراق، دنبال بنان برویم، نه مستقلا ، ان شاء الله ” با این هشدار امام(س) که “راه قدس از کربلا میگذرد” ، تدبیر استراتژی کشور در رابطه با تداوم جنگ با عراق و همچنین اعزام نیرو برای آزاد سازی قدس، مشخص و حجت بر همگان تمام شد.
با اعلام این تدبیر، استراتژی کشور برای آینده مشخص شده بود و از طرفی، مگر نیروهای مسلح میتوانستند اعمال وحشیانه عراق در آغاز تجاوز، یعنی ویران کردن شهرها، آواره نمودن زنان، کودکان و سالخوردگان را فراموش کنند؟ آیا تجاوز به نوامیس اهالی شهر بستان قابل فراموش شدن بود؟! آیا زنان خرمشهر را که تا آخرین لحظه در شهر مانده بودند و در نهایت، با هدایت نیروهای رزمنده، در حالی که مردان خود را تشویق و تهییج به مقاومت وپایداری میکردند، کودک شیر خوار را به پشت افکنده ، کودکی دیگر را در آغوش گرفته و بستهای کوچک از وسایل ابتدایی مورد نیاز را بر سر گرداشته و با حسرت به خانههای تخریب شده شهر نگاه میکردند، و با پای پیاده شهر را ترک و روانه شهرهای مختلف کشور شده و سپس آوارگی را تحمل میکردند قابل فراموش شده بود؟! آیا موشکباران شهرها و حمله هوایی به بیمارستانها و منازل مسکونی در اقصی نقاط کشور را ، که موجب شهید و مجروحشدن افراد بیگناه شده بود، قابل فراموش شدن بود؟! آیا با این اقدامات مگر میشد ادعای صلح طلبی عراق را باور کرد؟ در چنین شرایطی سه سوال برای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مطرح بود.آیا عراق برای رسیدن به اهداف خود پس از احراز آمادگی مجدد و توفیق در فریب ایران، دوباره به ایران حمله خواهد کرد؟
فایل ورد 7 ص