فروشگاه نوین داک

فروش تحقیق ، پروژه ، مقاله ، پاورپوینت

فروشگاه نوین داک

فروش تحقیق ، پروژه ، مقاله ، پاورپوینت

دانلود تحقیق تاریخ تشیع در مدینه و مکه

حضور تشیع یا هواداری از علی(علیه السلام) به صورت فردی یا خاندانی در مکه، و نیز به صورت عناصر محلی یا مهاجر از نقاط دیگر، به طور جدی با تاریخ این شهر به نخستین روزهای حضور اسلام در آن باز می گردد ظهور سلسله خودمختارِ محلیِ خاندانِ شیعی بنی الحسن، به روشنی از موقعیت بالا و ماهیت این حضور خبر می دهد
دسته بندی معارف اسلامی
بازدید ها 7
فرمت فایل doc
حجم فایل 131 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 35
دانلود تحقیق تاریخ تشیع در مدینه و مکه

فروشنده فایل

کد کاربری 8067
کاربر

تاریخ تشیع در مکه، مدینه

حمله سلطان سلیم به ممالیک در سال 7 ـ 1516، شریف مکه را بر آن داشت تا تسلط دولت عثمانی بر سرزمین حجاز را به رسمیت بشناسد. اندکی بعد، فتح نخست بغداد (در سال 1534) و بصره (به سال 1536) سبب شد تا دولت عثمانی در قلب سرزمین های کهن اسلامی حضور یابد.

در چشم مردمان عرب، سلیم و جانشینان او سلطان الروم بودند، اما این روشن بود که آنچه امپراطوری عثمانی به دست آورد، تنها یک توسعه جغرافیایی نبود، بلکه صرف نظر از تمایلات و باور مذهبی اجداد سلطان سلیم، بعد سیاسی و مذهبی پیدا کرده بود.

اکنون قیافه دولت عثمانی با مسؤولیت سنگینی جلوه می کرد. موقعیت به دست آمده جدید، دستیابی به مقام «خادم الحرمین»ی; یعنی عنوان متظاهرانه ای بود که از ممالیک خلع شده به ارث رسیده بود و به دلیل داشتن ادعای «خلیفة المسلمین»، نخستین وظیفه این دولت حمایت و حفاظت از دو شهر مکه و مدینه، فراهم کردن وسائل نگهداری و تأمین آسایش آن دو شهر، ایجاد نظمی مطمئن و امنیت سالانه برای حاجیان، دفاع از مذهب و عقیده و حفظ وحدت مؤمنان بود.

در اصل، با توجه به وظایف رسمی یک حاکم عادل، هیچ چیز تازه ای رخ نداده بود. تنها پس از شکست دولت ممالیک و پیوستن آخرین سلسله ترکمان در آناتولی شرقی، مقابله با دولت صفوی که مدعی تسلط بر دارالاسلام در محدوده حق خود بود، مطرح شده بود.1

روی کار آمدن سلطان سلیم اول، کسی که خطر بزرگ قزلباشان را در نخستین روزهای پیش از روی کار آمدنش درک می کرد، به عنوان یک نقطه عطف در حیات مذهبی و سیاسی امپراطوری عثمانی شناخته می شود.2 او و جانشینانش با حمایت سرسختانه از تسنن و پس از آن، حمایت های دینی از نهادها و تأسیسات مذهبی، توانستند بمانند و پس از شکست تهدید قزلباشان صفوی، تمامیت ارضی خود را حفظ کنند. با این حال، طبیعت ناهمگون امپراطوری که از زمان تأسیس، شاهد همزیستی گروه های شیعه و سنی، بلکه بالاتر، بدعتگرا بود، همچنان حفظ شد.

این تصور خطاست که گفته شود پس از تصرف ممالک تحت سلطه ممالیک، نوعی همگونی مذهبی به وجود آمد، به عکس، به جز یک استثنای برجسته مانند مصر، این امر (ناهمگونی) با تبلیغات شدیدتر صفویان دنبال شد، به طوری که صفویه با رد کردن عقاید افراطی و پذیرفتن نوعی تشیع معتدل و میانه رو، امید کسب هواداری جوامع کوچک اما ریشه داری را داشتند که در سراسر سرزمین های عربی امپراطوری پراکنده بودند.

یک نگاه سریع به نقشه مذهبی ِ امپراطوری ِ توسعه یافته، خود گویای این واقعیت است که مذهب شیعه امامی تا حدود زیادی در عراق، بحرین، شرق جزیرة العرب، یمن، حجاز، لبنان، سوریه و نیز میان اکثریت شهرهای مرکزی مانند بغداد، بصره، و شهرهای مقدس عراق، و همچنین حلب، دمشق، صیدا، مرسا و بالأخره دو شهر مقدس مکه و مدینه حضور داشته است.

این مقاله تحقیقی ِ عمیق، درباره «اوضاع تشیّع در امپراطوری عثمانی» نیست، بلکه امید آن، تنها مشارکت در بررسی تاریخ تشیع در قلمرو عثمانی در قالب بررسی پنج مورداست که اولا نمونه برخورد دولت عثمانی است باتشیع وثانیا نمودار وضعیت و گرایش های جوامع شیعی است که تحت سیطره حکومت سنی ها زندگی می کنند; مکه و مدینه، جبل عامل، حلب و دمشق.

تشیع در مکه و مدینه

حضور تشیع یا هواداری از علی(علیه السلام) به صورت فردی یا خاندانی در مکه، و نیز به صورت عناصر محلی یا مهاجر از نقاط دیگر، به طور جدی با تاریخ این شهر به نخستین روزهای حضور اسلام در آن باز می گردد. ظهور سلسله خودمختارِ محلیِ خاندانِ شیعی بنی الحسن، به روشنی از موقعیت بالا و ماهیت این حضور خبر می دهد.

مسأله ای که برای مدتی طولانی مورد غفلت بوده، موضع گرایش های شیعی سه سلسله از شرفا است که یکی پس از دیگری از قرن دهم به بعد حاکم بر مکه شدند; جعفری ها، هواشم و بنو قتاده; مسأله ای که اخیراً دریک مقاله عالی توسط R. Mortel مورد بررسی قرار گرفته است.3

وی در پرتو منابع اهل سنت، به روشنی نشان داده است که شرفای مکه به طور رسمی، از تشیعِ به صورت نوع میانه رو زیدی آن، دست کم تا اوایل قرن پانزدهم (میلادی) حمایت می کرده اند. سنی ها به طور غالب، شرفایِ مکّی ِ حامی ِ زیدیان و امام زیدی را که اجازه می یافت در مسجد اعظم (مسجدالحرام) بر مذهب خود نماز بگزارد، سرزنش می کردند. به دیده آنها، مکه محل تجمع بدعتگران یا مجمع الروافض شده بود!

مارتل خاطر نشان کرده است که در قرن پانزدهم، تا اندازه ای به دلیل فشار ممالیک، شرفای مکه به تدریج با روی آوردن به تسنن شافعی، اقدام به قطع پیوند خود با زیدیه نمودند. این واقعیت که شماری از آنها زیر نظر دانشمندان سنی به تعلیم حدیث پرداخته و اجازه از آنها دریافت داشتند، از دید مارتل، به معنای شاهدی قطعی بر تغییر رویه مذهبی شرفای مکه می باشد.4 به باور من، باید در این مسأله احتیاط بیشتری شود; زیرا ما از منابع شیعی در می یابیم که چگونه برخی از دانشمندان شیعی به تعلیم حدیث نزد عالمان سنی پرداخته و از آنها اجازه دریافت می داشته اند; گرچه همین منابع تغییر مذهب شرفا را یادآور می شوند که البته در آغاز دوره عثمانی رخ داده و نیز این که این تنها راه حفظ خودمختاری آنها و حفظ قدرت واقعی آنها بر حجاز بوده است.5

افزون بر حضور مستمر نیروهای منظم مستقر در جده و مکه تحت فرماندهی سنجق بیک و اهمیت جدیدی که به منصب قاضی حنفی داده شد، آمدن عثمانی ها به شهر نیز کوشش های واکنش گرایانه ضد صفوی را به شهر مکه آورد (و جو ضد صفوی را به ایجاد کرد.) ترس از جاسوسان صفوی کاملا محسوس بود، به طوری که منجر به بسته شدن دوره ای و نوبتی راه بیابانی حج، بصره، لحسا، جزیره، به ویژه در طی سال های 1555 تا 1591 شد.6

این وضعیت در سال های 1047 / 1638 به اوج خود رسید، زمانی که فرمان اخراج همه زائران ایران از مکه و ممانعت از انجام حج توسط آنها در سالهای آتی، توسط سلطان مراد چهارم صادر شد.7 گرچه وقایع بعدی نشان می دهد که این فرمان چندان جدی گرفته نشد و حجاج ایرانی همانند دیگران، همچنان به حج می آمدند. در واقع شرفای مکه، دلایل فراوانی برای اجازه دادن به حجاج ایرانی برای آمدن به حج و داشتن روابط خوب با صفویه، داشتند. آنها به عنوان اعقاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مورد احترام و ستایش تمامی مؤمنان شیعه تحت حاکمیت صفویان بودند. اشخاص بلند پایه درباری، مقامات مذهبی و ثروتمندان افراد دست و دلبازی بودند که بخشش هایی در قالب هبه یا وقف داشتند. با این وصف، حضور حسن بن عجلان حسنی به عنوان یکی از شرفای مکه در دربار شاه عباس، تعجب انگیز نخواهد بود.8 به هر روی، ما باید به خاطر بسپاریم که حج، نقش مهمی را در اقتصاد حساس مکه در زمینه تجارت بر عهده داشت و ممانعت از آمدن تاجران ایرانی، بر روی درآمد کسان زیادی که در این موقعیت به تجارت مشغول بودند، تأثیر می گذاشت.

به هر حال تشیع در مکه فعال بود، حتّی به نظر می رسد که گاه در پوشش تسنن به فعالیت می پرداختند. به عنوان مثال می توان به خاندان طبری اشاره کرد که اینان از سادات حسینی بودند و در میان آنها، فقیه، امام، شاعر و مورخ وجود داشت. آنها تا اواسط قرن دوازدهم از طبرستان به مکه آمده و در این دیار اقامت گزیدند. همین طور آنها در قرن سیزدهم توانستند با حمایت شرفای مکه، نظارت بر پست مذهبی مهمی; مانند امامت مقام ابراهیم و در نتیجه منصب مفتی شافعی را به دست آورند.9 این درست است که اعضای این خانواده در منابع به عنوان دانشمندان سنی اصیل یاد و معرفی شده اند،10 اما گفته شده که یکی از آنها با نام سید عبدالله بن محمد طبری (م بعد از 1044 / 1635) نسخه ای از یک کتاب برقی (م بعد از 183 / 799) دانشمند شیعی را که در باره احادیث اهل بیت(علیهم السلام)بوده کتابت کرده که این خود پرسش ها و تردیدهایی را در باره مذهب واقعی آنها مطرح می کند.11

مورد مشابه وضعیت احمدبن فضل بن محمد باکثیر مکی (م 1047 / 38ـ1637) شاعر و منجم است. او در حمایت شریف مکه درآمد تا آنجا که کتاب «وسیلة المآل فی مناقب الال»* را به او اهدا کرد. وی در مقدمه کتابش خاطر نشان می کند که از خدا به سبب اعطای محبت اهل بیت، که شایسته آن هستند، سپاسگزار است. این چیزی است که در منابع شیعه برادر به حساب آوردن او به عنوان یک پیرو مخلص علی(علیه السلام)، علی رغم وابستگی ظاهریش به مذهب شافعی، کافی است.12

* ـ شرح حال وی در سلافة العصر ص 204 آمده است. وی این کتاب را در سال 1027 تألیف کرده که عنوان کتاب ماده تاریخ آن است.

نکـ : ذریعه، ج 25، ص 83

به هر روی، چنین به نظر می رسد که تشیع از بیرون وارد مکه شده است. اگر شیعیان ایرانی، در مواقعی، در ورود به مکه مشکل داشتند، شیعیان ساکن مناطق عربی چنین مشکلی را نداشتند. دلایل آنها برای آمدن به مکه عبارت بود از انجام فریضه حج، تجارت، زندگی در کنار خانه خدا در پرهیز از مسائل دنیوی، و یا به عکس برخورداری از بذل و بخشش شرفا، بسیاری از افراد یا خاندان های شیعه مذهب در طی قرن شانزدهم و هفدهم در مکه اقامت گزیدند. آنها به عنوان شاعر، مورخ و محدث شهرتی به دست آورده و با دانشمندان سنی درآمیختند، از آنها حدیث شنیدند و اجازه روایتی دریافت کردند. برخی از آنها نیز به کار تألیف کتاب های رجال یا حدیث مشغول شدند. همین شهرت بود که کسان دیگری را وا می داشت تا برای تحصیل نزد آنها بیایند.

آنها مدت زمانی در مکه می ماندند و برخی مواقع همانجا ازدواج می کردند و بعدها مکّه را به قصد مناطق دیگر; از جمله وطن خود، عراق، ایران یا هند، ترک می کردند.

در اینجا به بیان چند نمونه قابل توجه می پردازم.

داود الحکیم انطاکی (م 1008 / 1600 یا 1011 / 1603) یک طبیب مشهور با گرایش های صوفیانه، نزد یک دانشمند ایرانی و چند شیخ جبل عامل تحصیل کرد. او گفته است که مراسم حج را با شهید ثانی انجام داده و سپس در قاهره سکونت گزیده است. شهرت وی به عنوان طبیب سبب رنجش علمای محلی از وی شد که او را به روافضی گری متهم کردند. وی به مکه گریخت و از حمایت شریف حسن بن ابی نُمَیّ برخوردار شد. 13

فایل ورد 35 ص


دانلود تحقیق تاریخ از دیدگاه قرآن

کلمه تاریخ بر وزن تعریف مصدر و به معناى شناختن حوادث و علت و زمان‏پدید آمدن آن است
دسته بندی معارف اسلامی
بازدید ها 6
فرمت فایل doc
حجم فایل 8 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 12
دانلود تحقیق تاریخ از دیدگاه قرآن

فروشنده فایل

کد کاربری 8067
کاربر

کلمه"تاریخ"بر وزن"تعریف"مصدر و به معناى شناختن حوادث و علت و زمان‏پدید آمدن آن است، و اصطلاحا به معناى باستان‏شناسى و طبقات الارض نیز استعمال مى‏شود، و گفتار ما در معناى لغوى آن یعنى تاریخ نقلى است و تاریخ نقلى عبارت است از ضبطحوادث کلى و جزئى، و نیز نقل آن و گفتگو پیرامون آن.

باید دانست که بشر از قدیم‏ترین عهد زندگى و زمان وجودش در زمین به ضبط حوادث‏اهمیت مى‏داده، و تا آنجا که ما مى‏دانیم در هر عصرى از اعصار عده‏اى دیگر هم‏یا به ذهن مى‏سپرده‏اند، و یا یادداشت نموده و یا کتاب تالیف مى‏کرده‏اند، و عده‏اى دیگر هم‏آنچه را که آنان ضبط کرده بودند دست‏به دست مى‏گرداندند، و پیوسته انسان در جهات‏مختلف زندگى خود از تاریخ استفاده مى‏کرده، یا در طرز تشکیل اجتماع از تاریخ الگو برمى‏گزیده، و یا از سرگذشت گذشتگان عبرت مى‏گرفته، و یا داستان‏سرائى مى‏کرده، و یا با نقل آن شوخى و تفریح مى‏کرده، و یا در مسائل سیاسى، اقتصادى، صنعتى و یا غیر آن مورداستفاده قرار مى‏داده‏اند.

لیکن فن تاریخ با این همه شرافت و منافع که دارد، همواره ملعبه دو عامل فساد بوده، واز این به بعد هم خواهد بود، و این دو عامل تاریخ را از صحت طبع، و صدق بیان به سوى باطل‏و دروغ منحرف کرده است.

دو عامل مهم همواره در فن تاریخ دخالت کرده و موجب فساد و بى اعتباری آن گشته‏اند

عامل اول: حکومت‏هاى خودکامه‏اى بوده که به حکم خودکامگى و داشتن قوه وقدرت، هر چیزى که به نفعش تمام مى‏شد، اشاعه مى‏داده است، (هر چند دروغ محض‏مى‏بود)و هر چه را که به ضررش تمام مى‏شده، با اعمال قدرت، جلوى اشاعه آن را مى‏گرفته‏است، (هر چند که صدق محض مى‏بود)و یا آن را به صورتى اشاعه مى‏داد که باز به نفعش‏تمام شود، و این چیزى نیست که کسى در آن تردید داشته باشد(اصلا اقتضاى خودکامگى‏همین است و همواره به چشم خود مى‏بینیم)که اینگونه حکومت‏ها باطل و دروغ را به لباس‏حق و صدق در مى‏آورند، و به خورد مردم مى‏دهند علتش هم این است که انسان چه فرد فردش‏و چه مجتمعش، بر این فطرت مفطور شده و به هر جور که ممکن باشد منافع را به سوى خود جلب‏نموده، و ضررها را از خود دفع مى‏کند، و کسى که کمترین شعورى داشته باشد و بتواند اوضاع‏حاضر عصر خود را درک نموده و در تاریخ امت‏هاى گذشته و حتى امت‏هاى خیلى دور نظربیفکند، این حقیقت را مى‏بیند.

عامل دوم: متهم بودن بینندگان و شنوندگان حوادث و مطالب تاریخى، و نیز آن‏کسانى است که از ایشان نقل مى‏کنند، و یا در کتاب خود مى‏آورند، و چون ما مى‏دانیم که‏این دو طایفه، خالى از احساسات باطنى و یا تعصب‏هاى قومى نیستند، و در آنچه که تحمل‏مى‏کنند و یا در باره آن داورى مى‏نمایند حب و بغض و یا تعصب‏هاى درونى را دخالت‏مى‏دهند، براى اینکه حاملین اخبار در گذشته، با در نظر گرفتن اینکه حکومت در اعصار ایشان‏حکومت دین بوده، و قهرا خود آنان متدین به یکى از ادیان و مذاهب بوده‏اند، و احساسات‏مذهبى و تعصبات قومى در ایشان شدید بوده، قهرا اخبار تاریخى آنان از آن جهت که یک‏حدى از آن به احکام دین بر مى‏خورده، مشوب با آن احساسات و تعصبات بوده است.

همچنانکه امروزه به چشم خود مى‏بینیم احساسات و تعصب‏هاى شدیدى که مردم مادى نسبت‏به آزادى در شهوات و هواهاى نفسانى و علیه دین و عقل دارند باعث‏شده که خبرنگاران امروزآن تعصب‏ها را در اخبارى که مى‏دهند و یا مى‏نویسند دخالت دهند، همانطور که گذشتگان‏در آنچه ضبط کرده و نقل نموده‏اند، دخالت داده‏اند.


فایل ورد 12 ص


دانلود تحقیق تاریخ تشیع در مدینه و مکه

حضور تشیع یا هواداری از علی(علیه السلام) به صورت فردی یا خاندانی در مکه، و نیز به صورت عناصر محلی یا مهاجر از نقاط دیگر، به طور جدی با تاریخ این شهر به نخستین روزهای حضور اسلام در آن باز می گردد ظهور سلسله خودمختارِ محلیِ خاندانِ شیعی بنی الحسن، به روشنی از موقعیت بالا و ماهیت این حضور خبر می دهد
دسته بندی معارف اسلامی
بازدید ها 5
فرمت فایل doc
حجم فایل 131 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 35
دانلود تحقیق تاریخ تشیع در مدینه و مکه

فروشنده فایل

کد کاربری 8067
کاربر

تاریخ تشیع در مکه، مدینه

حمله سلطان سلیم به ممالیک در سال 7 ـ 1516، شریف مکه را بر آن داشت تا تسلط دولت عثمانی بر سرزمین حجاز را به رسمیت بشناسد. اندکی بعد، فتح نخست بغداد (در سال 1534) و بصره (به سال 1536) سبب شد تا دولت عثمانی در قلب سرزمین های کهن اسلامی حضور یابد.

در چشم مردمان عرب، سلیم و جانشینان او سلطان الروم بودند، اما این روشن بود که آنچه امپراطوری عثمانی به دست آورد، تنها یک توسعه جغرافیایی نبود، بلکه صرف نظر از تمایلات و باور مذهبی اجداد سلطان سلیم، بعد سیاسی و مذهبی پیدا کرده بود.

اکنون قیافه دولت عثمانی با مسؤولیت سنگینی جلوه می کرد. موقعیت به دست آمده جدید، دستیابی به مقام «خادم الحرمین»ی; یعنی عنوان متظاهرانه ای بود که از ممالیک خلع شده به ارث رسیده بود و به دلیل داشتن ادعای «خلیفة المسلمین»، نخستین وظیفه این دولت حمایت و حفاظت از دو شهر مکه و مدینه، فراهم کردن وسائل نگهداری و تأمین آسایش آن دو شهر، ایجاد نظمی مطمئن و امنیت سالانه برای حاجیان، دفاع از مذهب و عقیده و حفظ وحدت مؤمنان بود.

در اصل، با توجه به وظایف رسمی یک حاکم عادل، هیچ چیز تازه ای رخ نداده بود. تنها پس از شکست دولت ممالیک و پیوستن آخرین سلسله ترکمان در آناتولی شرقی، مقابله با دولت صفوی که مدعی تسلط بر دارالاسلام در محدوده حق خود بود، مطرح شده بود.1

روی کار آمدن سلطان سلیم اول، کسی که خطر بزرگ قزلباشان را در نخستین روزهای پیش از روی کار آمدنش درک می کرد، به عنوان یک نقطه عطف در حیات مذهبی و سیاسی امپراطوری عثمانی شناخته می شود.2 او و جانشینانش با حمایت سرسختانه از تسنن و پس از آن، حمایت های دینی از نهادها و تأسیسات مذهبی، توانستند بمانند و پس از شکست تهدید قزلباشان صفوی، تمامیت ارضی خود را حفظ کنند. با این حال، طبیعت ناهمگون امپراطوری که از زمان تأسیس، شاهد همزیستی گروه های شیعه و سنی، بلکه بالاتر، بدعتگرا بود، همچنان حفظ شد.

این تصور خطاست که گفته شود پس از تصرف ممالک تحت سلطه ممالیک، نوعی همگونی مذهبی به وجود آمد، به عکس، به جز یک استثنای برجسته مانند مصر، این امر (ناهمگونی) با تبلیغات شدیدتر صفویان دنبال شد، به طوری که صفویه با رد کردن عقاید افراطی و پذیرفتن نوعی تشیع معتدل و میانه رو، امید کسب هواداری جوامع کوچک اما ریشه داری را داشتند که در سراسر سرزمین های عربی امپراطوری پراکنده بودند.

یک نگاه سریع به نقشه مذهبی ِ امپراطوری ِ توسعه یافته، خود گویای این واقعیت است که مذهب شیعه امامی تا حدود زیادی در عراق، بحرین، شرق جزیرة العرب، یمن، حجاز، لبنان، سوریه و نیز میان اکثریت شهرهای مرکزی مانند بغداد، بصره، و شهرهای مقدس عراق، و همچنین حلب، دمشق، صیدا، مرسا و بالأخره دو شهر مقدس مکه و مدینه حضور داشته است.

این مقاله تحقیقی ِ عمیق، درباره «اوضاع تشیّع در امپراطوری عثمانی» نیست، بلکه امید آن، تنها مشارکت در بررسی تاریخ تشیع در قلمرو عثمانی در قالب بررسی پنج مورداست که اولا نمونه برخورد دولت عثمانی است باتشیع وثانیا نمودار وضعیت و گرایش های جوامع شیعی است که تحت سیطره حکومت سنی ها زندگی می کنند; مکه و مدینه، جبل عامل، حلب و دمشق.

تشیع در مکه و مدینه

حضور تشیع یا هواداری از علی(علیه السلام) به صورت فردی یا خاندانی در مکه، و نیز به صورت عناصر محلی یا مهاجر از نقاط دیگر، به طور جدی با تاریخ این شهر به نخستین روزهای حضور اسلام در آن باز می گردد. ظهور سلسله خودمختارِ محلیِ خاندانِ شیعی بنی الحسن، به روشنی از موقعیت بالا و ماهیت این حضور خبر می دهد.

مسأله ای که برای مدتی طولانی مورد غفلت بوده، موضع گرایش های شیعی سه سلسله از شرفا است که یکی پس از دیگری از قرن دهم به بعد حاکم بر مکه شدند; جعفری ها، هواشم و بنو قتاده; مسأله ای که اخیراً دریک مقاله عالی توسط R. Mortel مورد بررسی قرار گرفته است.3

وی در پرتو منابع اهل سنت، به روشنی نشان داده است که شرفای مکه به طور رسمی، از تشیعِ به صورت نوع میانه رو زیدی آن، دست کم تا اوایل قرن پانزدهم (میلادی) حمایت می کرده اند. سنی ها به طور غالب، شرفایِ مکّی ِ حامی ِ زیدیان و امام زیدی را که اجازه می یافت در مسجد اعظم (مسجدالحرام) بر مذهب خود نماز بگزارد، سرزنش می کردند. به دیده آنها، مکه محل تجمع بدعتگران یا مجمع الروافض شده بود!

مارتل خاطر نشان کرده است که در قرن پانزدهم، تا اندازه ای به دلیل فشار ممالیک، شرفای مکه به تدریج با روی آوردن به تسنن شافعی، اقدام به قطع پیوند خود با زیدیه نمودند. این واقعیت که شماری از آنها زیر نظر دانشمندان سنی به تعلیم حدیث پرداخته و اجازه از آنها دریافت داشتند، از دید مارتل، به معنای شاهدی قطعی بر تغییر رویه مذهبی شرفای مکه می باشد.4 به باور من، باید در این مسأله احتیاط بیشتری شود; زیرا ما از منابع شیعی در می یابیم که چگونه برخی از دانشمندان شیعی به تعلیم حدیث نزد عالمان سنی پرداخته و از آنها اجازه دریافت می داشته اند; گرچه همین منابع تغییر مذهب شرفا را یادآور می شوند که البته در آغاز دوره عثمانی رخ داده و نیز این که این تنها راه حفظ خودمختاری آنها و حفظ قدرت واقعی آنها بر حجاز بوده است.5

افزون بر حضور مستمر نیروهای منظم مستقر در جده و مکه تحت فرماندهی سنجق بیک و اهمیت جدیدی که به منصب قاضی حنفی داده شد، آمدن عثمانی ها به شهر نیز کوشش های واکنش گرایانه ضد صفوی را به شهر مکه آورد (و جو ضد صفوی را به ایجاد کرد.) ترس از جاسوسان صفوی کاملا محسوس بود، به طوری که منجر به بسته شدن دوره ای و نوبتی راه بیابانی حج، بصره، لحسا، جزیره، به ویژه در طی سال های 1555 تا 1591 شد.6

این وضعیت در سال های 1047 / 1638 به اوج خود رسید، زمانی که فرمان اخراج همه زائران ایران از مکه و ممانعت از انجام حج توسط آنها در سالهای آتی، توسط سلطان مراد چهارم صادر شد.7 گرچه وقایع بعدی نشان می دهد که این فرمان چندان جدی گرفته نشد و حجاج ایرانی همانند دیگران، همچنان به حج می آمدند. در واقع شرفای مکه، دلایل فراوانی برای اجازه دادن به حجاج ایرانی برای آمدن به حج و داشتن روابط خوب با صفویه، داشتند. آنها به عنوان اعقاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مورد احترام و ستایش تمامی مؤمنان شیعه تحت حاکمیت صفویان بودند. اشخاص بلند پایه درباری، مقامات مذهبی و ثروتمندان افراد دست و دلبازی بودند که بخشش هایی در قالب هبه یا وقف داشتند. با این وصف، حضور حسن بن عجلان حسنی به عنوان یکی از شرفای مکه در دربار شاه عباس، تعجب انگیز نخواهد بود.8 به هر روی، ما باید به خاطر بسپاریم که حج، نقش مهمی را در اقتصاد حساس مکه در زمینه تجارت بر عهده داشت و ممانعت از آمدن تاجران ایرانی، بر روی درآمد کسان زیادی که در این موقعیت به تجارت مشغول بودند، تأثیر می گذاشت.

به هر حال تشیع در مکه فعال بود، حتّی به نظر می رسد که گاه در پوشش تسنن به فعالیت می پرداختند. به عنوان مثال می توان به خاندان طبری اشاره کرد که اینان از سادات حسینی بودند و در میان آنها، فقیه، امام، شاعر و مورخ وجود داشت. آنها تا اواسط قرن دوازدهم از طبرستان به مکه آمده و در این دیار اقامت گزیدند. همین طور آنها در قرن سیزدهم توانستند با حمایت شرفای مکه، نظارت بر پست مذهبی مهمی; مانند امامت مقام ابراهیم و در نتیجه منصب مفتی شافعی را به دست آورند.9 این درست است که اعضای این خانواده در منابع به عنوان دانشمندان سنی اصیل یاد و معرفی شده اند،10 اما گفته شده که یکی از آنها با نام سید عبدالله بن محمد طبری (م بعد از 1044 / 1635) نسخه ای از یک کتاب برقی (م بعد از 183 / 799) دانشمند شیعی را که در باره احادیث اهل بیت(علیهم السلام)بوده کتابت کرده که این خود پرسش ها و تردیدهایی را در باره مذهب واقعی آنها مطرح می کند.11

مورد مشابه وضعیت احمدبن فضل بن محمد باکثیر مکی (م 1047 / 38ـ1637) شاعر و منجم است. او در حمایت شریف مکه درآمد تا آنجا که کتاب «وسیلة المآل فی مناقب الال»* را به او اهدا کرد. وی در مقدمه کتابش خاطر نشان می کند که از خدا به سبب اعطای محبت اهل بیت، که شایسته آن هستند، سپاسگزار است. این چیزی است که در منابع شیعه برادر به حساب آوردن او به عنوان یک پیرو مخلص علی(علیه السلام)، علی رغم وابستگی ظاهریش به مذهب شافعی، کافی است.12

* ـ شرح حال وی در سلافة العصر ص 204 آمده است. وی این کتاب را در سال 1027 تألیف کرده که عنوان کتاب ماده تاریخ آن است.

نکـ : ذریعه، ج 25، ص 83

به هر روی، چنین به نظر می رسد که تشیع از بیرون وارد مکه شده است. اگر شیعیان ایرانی، در مواقعی، در ورود به مکه مشکل داشتند، شیعیان ساکن مناطق عربی چنین مشکلی را نداشتند. دلایل آنها برای آمدن به مکه عبارت بود از انجام فریضه حج، تجارت، زندگی در کنار خانه خدا در پرهیز از مسائل دنیوی، و یا به عکس برخورداری از بذل و بخشش شرفا، بسیاری از افراد یا خاندان های شیعه مذهب در طی قرن شانزدهم و هفدهم در مکه اقامت گزیدند. آنها به عنوان شاعر، مورخ و محدث شهرتی به دست آورده و با دانشمندان سنی درآمیختند، از آنها حدیث شنیدند و اجازه روایتی دریافت کردند. برخی از آنها نیز به کار تألیف کتاب های رجال یا حدیث مشغول شدند. همین شهرت بود که کسان دیگری را وا می داشت تا برای تحصیل نزد آنها بیایند.

آنها مدت زمانی در مکه می ماندند و برخی مواقع همانجا ازدواج می کردند و بعدها مکّه را به قصد مناطق دیگر; از جمله وطن خود، عراق، ایران یا هند، ترک می کردند.

در اینجا به بیان چند نمونه قابل توجه می پردازم.

داود الحکیم انطاکی (م 1008 / 1600 یا 1011 / 1603) یک طبیب مشهور با گرایش های صوفیانه، نزد یک دانشمند ایرانی و چند شیخ جبل عامل تحصیل کرد. او گفته است که مراسم حج را با شهید ثانی انجام داده و سپس در قاهره سکونت گزیده است. شهرت وی به عنوان طبیب سبب رنجش علمای محلی از وی شد که او را به روافضی گری متهم کردند. وی به مکه گریخت و از حمایت شریف حسن بن ابی نُمَیّ برخوردار شد. 13

فایل ورد 35 ص


دانلود تحقیق تاریخ تشیع در مدینه و مکه

حضور تشیع یا هواداری از علی(علیه السلام) به صورت فردی یا خاندانی در مکه، و نیز به صورت عناصر محلی یا مهاجر از نقاط دیگر، به طور جدی با تاریخ این شهر به نخستین روزهای حضور اسلام در آن باز می گردد ظهور سلسله خودمختارِ محلیِ خاندانِ شیعی بنی الحسن، به روشنی از موقعیت بالا و ماهیت این حضور خبر می دهد
دسته بندی معارف اسلامی
بازدید ها 5
فرمت فایل doc
حجم فایل 131 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 35
دانلود تحقیق تاریخ تشیع در مدینه و مکه

فروشنده فایل

کد کاربری 8067
کاربر

تاریخ تشیع در مکه، مدینه

حمله سلطان سلیم به ممالیک در سال 7 ـ 1516، شریف مکه را بر آن داشت تا تسلط دولت عثمانی بر سرزمین حجاز را به رسمیت بشناسد. اندکی بعد، فتح نخست بغداد (در سال 1534) و بصره (به سال 1536) سبب شد تا دولت عثمانی در قلب سرزمین های کهن اسلامی حضور یابد.

در چشم مردمان عرب، سلیم و جانشینان او سلطان الروم بودند، اما این روشن بود که آنچه امپراطوری عثمانی به دست آورد، تنها یک توسعه جغرافیایی نبود، بلکه صرف نظر از تمایلات و باور مذهبی اجداد سلطان سلیم، بعد سیاسی و مذهبی پیدا کرده بود.

اکنون قیافه دولت عثمانی با مسؤولیت سنگینی جلوه می کرد. موقعیت به دست آمده جدید، دستیابی به مقام «خادم الحرمین»ی; یعنی عنوان متظاهرانه ای بود که از ممالیک خلع شده به ارث رسیده بود و به دلیل داشتن ادعای «خلیفة المسلمین»، نخستین وظیفه این دولت حمایت و حفاظت از دو شهر مکه و مدینه، فراهم کردن وسائل نگهداری و تأمین آسایش آن دو شهر، ایجاد نظمی مطمئن و امنیت سالانه برای حاجیان، دفاع از مذهب و عقیده و حفظ وحدت مؤمنان بود.

در اصل، با توجه به وظایف رسمی یک حاکم عادل، هیچ چیز تازه ای رخ نداده بود. تنها پس از شکست دولت ممالیک و پیوستن آخرین سلسله ترکمان در آناتولی شرقی، مقابله با دولت صفوی که مدعی تسلط بر دارالاسلام در محدوده حق خود بود، مطرح شده بود.1

روی کار آمدن سلطان سلیم اول، کسی که خطر بزرگ قزلباشان را در نخستین روزهای پیش از روی کار آمدنش درک می کرد، به عنوان یک نقطه عطف در حیات مذهبی و سیاسی امپراطوری عثمانی شناخته می شود.2 او و جانشینانش با حمایت سرسختانه از تسنن و پس از آن، حمایت های دینی از نهادها و تأسیسات مذهبی، توانستند بمانند و پس از شکست تهدید قزلباشان صفوی، تمامیت ارضی خود را حفظ کنند. با این حال، طبیعت ناهمگون امپراطوری که از زمان تأسیس، شاهد همزیستی گروه های شیعه و سنی، بلکه بالاتر، بدعتگرا بود، همچنان حفظ شد.

این تصور خطاست که گفته شود پس از تصرف ممالک تحت سلطه ممالیک، نوعی همگونی مذهبی به وجود آمد، به عکس، به جز یک استثنای برجسته مانند مصر، این امر (ناهمگونی) با تبلیغات شدیدتر صفویان دنبال شد، به طوری که صفویه با رد کردن عقاید افراطی و پذیرفتن نوعی تشیع معتدل و میانه رو، امید کسب هواداری جوامع کوچک اما ریشه داری را داشتند که در سراسر سرزمین های عربی امپراطوری پراکنده بودند.

یک نگاه سریع به نقشه مذهبی ِ امپراطوری ِ توسعه یافته، خود گویای این واقعیت است که مذهب شیعه امامی تا حدود زیادی در عراق، بحرین، شرق جزیرة العرب، یمن، حجاز، لبنان، سوریه و نیز میان اکثریت شهرهای مرکزی مانند بغداد، بصره، و شهرهای مقدس عراق، و همچنین حلب، دمشق، صیدا، مرسا و بالأخره دو شهر مقدس مکه و مدینه حضور داشته است.

این مقاله تحقیقی ِ عمیق، درباره «اوضاع تشیّع در امپراطوری عثمانی» نیست، بلکه امید آن، تنها مشارکت در بررسی تاریخ تشیع در قلمرو عثمانی در قالب بررسی پنج مورداست که اولا نمونه برخورد دولت عثمانی است باتشیع وثانیا نمودار وضعیت و گرایش های جوامع شیعی است که تحت سیطره حکومت سنی ها زندگی می کنند; مکه و مدینه، جبل عامل، حلب و دمشق.

تشیع در مکه و مدینه

حضور تشیع یا هواداری از علی(علیه السلام) به صورت فردی یا خاندانی در مکه، و نیز به صورت عناصر محلی یا مهاجر از نقاط دیگر، به طور جدی با تاریخ این شهر به نخستین روزهای حضور اسلام در آن باز می گردد. ظهور سلسله خودمختارِ محلیِ خاندانِ شیعی بنی الحسن، به روشنی از موقعیت بالا و ماهیت این حضور خبر می دهد.

مسأله ای که برای مدتی طولانی مورد غفلت بوده، موضع گرایش های شیعی سه سلسله از شرفا است که یکی پس از دیگری از قرن دهم به بعد حاکم بر مکه شدند; جعفری ها، هواشم و بنو قتاده; مسأله ای که اخیراً دریک مقاله عالی توسط R. Mortel مورد بررسی قرار گرفته است.3

وی در پرتو منابع اهل سنت، به روشنی نشان داده است که شرفای مکه به طور رسمی، از تشیعِ به صورت نوع میانه رو زیدی آن، دست کم تا اوایل قرن پانزدهم (میلادی) حمایت می کرده اند. سنی ها به طور غالب، شرفایِ مکّی ِ حامی ِ زیدیان و امام زیدی را که اجازه می یافت در مسجد اعظم (مسجدالحرام) بر مذهب خود نماز بگزارد، سرزنش می کردند. به دیده آنها، مکه محل تجمع بدعتگران یا مجمع الروافض شده بود!

مارتل خاطر نشان کرده است که در قرن پانزدهم، تا اندازه ای به دلیل فشار ممالیک، شرفای مکه به تدریج با روی آوردن به تسنن شافعی، اقدام به قطع پیوند خود با زیدیه نمودند. این واقعیت که شماری از آنها زیر نظر دانشمندان سنی به تعلیم حدیث پرداخته و اجازه از آنها دریافت داشتند، از دید مارتل، به معنای شاهدی قطعی بر تغییر رویه مذهبی شرفای مکه می باشد.4 به باور من، باید در این مسأله احتیاط بیشتری شود; زیرا ما از منابع شیعی در می یابیم که چگونه برخی از دانشمندان شیعی به تعلیم حدیث نزد عالمان سنی پرداخته و از آنها اجازه دریافت می داشته اند; گرچه همین منابع تغییر مذهب شرفا را یادآور می شوند که البته در آغاز دوره عثمانی رخ داده و نیز این که این تنها راه حفظ خودمختاری آنها و حفظ قدرت واقعی آنها بر حجاز بوده است.5

افزون بر حضور مستمر نیروهای منظم مستقر در جده و مکه تحت فرماندهی سنجق بیک و اهمیت جدیدی که به منصب قاضی حنفی داده شد، آمدن عثمانی ها به شهر نیز کوشش های واکنش گرایانه ضد صفوی را به شهر مکه آورد (و جو ضد صفوی را به ایجاد کرد.) ترس از جاسوسان صفوی کاملا محسوس بود، به طوری که منجر به بسته شدن دوره ای و نوبتی راه بیابانی حج، بصره، لحسا، جزیره، به ویژه در طی سال های 1555 تا 1591 شد.6

این وضعیت در سال های 1047 / 1638 به اوج خود رسید، زمانی که فرمان اخراج همه زائران ایران از مکه و ممانعت از انجام حج توسط آنها در سالهای آتی، توسط سلطان مراد چهارم صادر شد.7 گرچه وقایع بعدی نشان می دهد که این فرمان چندان جدی گرفته نشد و حجاج ایرانی همانند دیگران، همچنان به حج می آمدند. در واقع شرفای مکه، دلایل فراوانی برای اجازه دادن به حجاج ایرانی برای آمدن به حج و داشتن روابط خوب با صفویه، داشتند. آنها به عنوان اعقاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مورد احترام و ستایش تمامی مؤمنان شیعه تحت حاکمیت صفویان بودند. اشخاص بلند پایه درباری، مقامات مذهبی و ثروتمندان افراد دست و دلبازی بودند که بخشش هایی در قالب هبه یا وقف داشتند. با این وصف، حضور حسن بن عجلان حسنی به عنوان یکی از شرفای مکه در دربار شاه عباس، تعجب انگیز نخواهد بود.8 به هر روی، ما باید به خاطر بسپاریم که حج، نقش مهمی را در اقتصاد حساس مکه در زمینه تجارت بر عهده داشت و ممانعت از آمدن تاجران ایرانی، بر روی درآمد کسان زیادی که در این موقعیت به تجارت مشغول بودند، تأثیر می گذاشت.

به هر حال تشیع در مکه فعال بود، حتّی به نظر می رسد که گاه در پوشش تسنن به فعالیت می پرداختند. به عنوان مثال می توان به خاندان طبری اشاره کرد که اینان از سادات حسینی بودند و در میان آنها، فقیه، امام، شاعر و مورخ وجود داشت. آنها تا اواسط قرن دوازدهم از طبرستان به مکه آمده و در این دیار اقامت گزیدند. همین طور آنها در قرن سیزدهم توانستند با حمایت شرفای مکه، نظارت بر پست مذهبی مهمی; مانند امامت مقام ابراهیم و در نتیجه منصب مفتی شافعی را به دست آورند.9 این درست است که اعضای این خانواده در منابع به عنوان دانشمندان سنی اصیل یاد و معرفی شده اند،10 اما گفته شده که یکی از آنها با نام سید عبدالله بن محمد طبری (م بعد از 1044 / 1635) نسخه ای از یک کتاب برقی (م بعد از 183 / 799) دانشمند شیعی را که در باره احادیث اهل بیت(علیهم السلام)بوده کتابت کرده که این خود پرسش ها و تردیدهایی را در باره مذهب واقعی آنها مطرح می کند.11

مورد مشابه وضعیت احمدبن فضل بن محمد باکثیر مکی (م 1047 / 38ـ1637) شاعر و منجم است. او در حمایت شریف مکه درآمد تا آنجا که کتاب «وسیلة المآل فی مناقب الال»* را به او اهدا کرد. وی در مقدمه کتابش خاطر نشان می کند که از خدا به سبب اعطای محبت اهل بیت، که شایسته آن هستند، سپاسگزار است. این چیزی است که در منابع شیعه برادر به حساب آوردن او به عنوان یک پیرو مخلص علی(علیه السلام)، علی رغم وابستگی ظاهریش به مذهب شافعی، کافی است.12

* ـ شرح حال وی در سلافة العصر ص 204 آمده است. وی این کتاب را در سال 1027 تألیف کرده که عنوان کتاب ماده تاریخ آن است.

نکـ : ذریعه، ج 25، ص 83

به هر روی، چنین به نظر می رسد که تشیع از بیرون وارد مکه شده است. اگر شیعیان ایرانی، در مواقعی، در ورود به مکه مشکل داشتند، شیعیان ساکن مناطق عربی چنین مشکلی را نداشتند. دلایل آنها برای آمدن به مکه عبارت بود از انجام فریضه حج، تجارت، زندگی در کنار خانه خدا در پرهیز از مسائل دنیوی، و یا به عکس برخورداری از بذل و بخشش شرفا، بسیاری از افراد یا خاندان های شیعه مذهب در طی قرن شانزدهم و هفدهم در مکه اقامت گزیدند. آنها به عنوان شاعر، مورخ و محدث شهرتی به دست آورده و با دانشمندان سنی درآمیختند، از آنها حدیث شنیدند و اجازه روایتی دریافت کردند. برخی از آنها نیز به کار تألیف کتاب های رجال یا حدیث مشغول شدند. همین شهرت بود که کسان دیگری را وا می داشت تا برای تحصیل نزد آنها بیایند.

آنها مدت زمانی در مکه می ماندند و برخی مواقع همانجا ازدواج می کردند و بعدها مکّه را به قصد مناطق دیگر; از جمله وطن خود، عراق، ایران یا هند، ترک می کردند.

در اینجا به بیان چند نمونه قابل توجه می پردازم.

داود الحکیم انطاکی (م 1008 / 1600 یا 1011 / 1603) یک طبیب مشهور با گرایش های صوفیانه، نزد یک دانشمند ایرانی و چند شیخ جبل عامل تحصیل کرد. او گفته است که مراسم حج را با شهید ثانی انجام داده و سپس در قاهره سکونت گزیده است. شهرت وی به عنوان طبیب سبب رنجش علمای محلی از وی شد که او را به روافضی گری متهم کردند. وی به مکه گریخت و از حمایت شریف حسن بن ابی نُمَیّ برخوردار شد. 13

فایل ورد 35 ص


دانلود تحقیق تاریخ از دیدگاه قرآن

کلمه تاریخ بر وزن تعریف مصدر و به معناى شناختن حوادث و علت و زمان‏پدید آمدن آن است
دسته بندی معارف اسلامی
بازدید ها 5
فرمت فایل doc
حجم فایل 8 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 12
دانلود تحقیق تاریخ از دیدگاه قرآن

فروشنده فایل

کد کاربری 8067
کاربر

کلمه"تاریخ"بر وزن"تعریف"مصدر و به معناى شناختن حوادث و علت و زمان‏پدید آمدن آن است، و اصطلاحا به معناى باستان‏شناسى و طبقات الارض نیز استعمال مى‏شود، و گفتار ما در معناى لغوى آن یعنى تاریخ نقلى است و تاریخ نقلى عبارت است از ضبطحوادث کلى و جزئى، و نیز نقل آن و گفتگو پیرامون آن.

باید دانست که بشر از قدیم‏ترین عهد زندگى و زمان وجودش در زمین به ضبط حوادث‏اهمیت مى‏داده، و تا آنجا که ما مى‏دانیم در هر عصرى از اعصار عده‏اى دیگر هم‏یا به ذهن مى‏سپرده‏اند، و یا یادداشت نموده و یا کتاب تالیف مى‏کرده‏اند، و عده‏اى دیگر هم‏آنچه را که آنان ضبط کرده بودند دست‏به دست مى‏گرداندند، و پیوسته انسان در جهات‏مختلف زندگى خود از تاریخ استفاده مى‏کرده، یا در طرز تشکیل اجتماع از تاریخ الگو برمى‏گزیده، و یا از سرگذشت گذشتگان عبرت مى‏گرفته، و یا داستان‏سرائى مى‏کرده، و یا با نقل آن شوخى و تفریح مى‏کرده، و یا در مسائل سیاسى، اقتصادى، صنعتى و یا غیر آن مورداستفاده قرار مى‏داده‏اند.

لیکن فن تاریخ با این همه شرافت و منافع که دارد، همواره ملعبه دو عامل فساد بوده، واز این به بعد هم خواهد بود، و این دو عامل تاریخ را از صحت طبع، و صدق بیان به سوى باطل‏و دروغ منحرف کرده است.

دو عامل مهم همواره در فن تاریخ دخالت کرده و موجب فساد و بى اعتباری آن گشته‏اند

عامل اول: حکومت‏هاى خودکامه‏اى بوده که به حکم خودکامگى و داشتن قوه وقدرت، هر چیزى که به نفعش تمام مى‏شد، اشاعه مى‏داده است، (هر چند دروغ محض‏مى‏بود)و هر چه را که به ضررش تمام مى‏شده، با اعمال قدرت، جلوى اشاعه آن را مى‏گرفته‏است، (هر چند که صدق محض مى‏بود)و یا آن را به صورتى اشاعه مى‏داد که باز به نفعش‏تمام شود، و این چیزى نیست که کسى در آن تردید داشته باشد(اصلا اقتضاى خودکامگى‏همین است و همواره به چشم خود مى‏بینیم)که اینگونه حکومت‏ها باطل و دروغ را به لباس‏حق و صدق در مى‏آورند، و به خورد مردم مى‏دهند علتش هم این است که انسان چه فرد فردش‏و چه مجتمعش، بر این فطرت مفطور شده و به هر جور که ممکن باشد منافع را به سوى خود جلب‏نموده، و ضررها را از خود دفع مى‏کند، و کسى که کمترین شعورى داشته باشد و بتواند اوضاع‏حاضر عصر خود را درک نموده و در تاریخ امت‏هاى گذشته و حتى امت‏هاى خیلى دور نظربیفکند، این حقیقت را مى‏بیند.

عامل دوم: متهم بودن بینندگان و شنوندگان حوادث و مطالب تاریخى، و نیز آن‏کسانى است که از ایشان نقل مى‏کنند، و یا در کتاب خود مى‏آورند، و چون ما مى‏دانیم که‏این دو طایفه، خالى از احساسات باطنى و یا تعصب‏هاى قومى نیستند، و در آنچه که تحمل‏مى‏کنند و یا در باره آن داورى مى‏نمایند حب و بغض و یا تعصب‏هاى درونى را دخالت‏مى‏دهند، براى اینکه حاملین اخبار در گذشته، با در نظر گرفتن اینکه حکومت در اعصار ایشان‏حکومت دین بوده، و قهرا خود آنان متدین به یکى از ادیان و مذاهب بوده‏اند، و احساسات‏مذهبى و تعصبات قومى در ایشان شدید بوده، قهرا اخبار تاریخى آنان از آن جهت که یک‏حدى از آن به احکام دین بر مى‏خورده، مشوب با آن احساسات و تعصبات بوده است.

همچنانکه امروزه به چشم خود مى‏بینیم احساسات و تعصب‏هاى شدیدى که مردم مادى نسبت‏به آزادى در شهوات و هواهاى نفسانى و علیه دین و عقل دارند باعث‏شده که خبرنگاران امروزآن تعصب‏ها را در اخبارى که مى‏دهند و یا مى‏نویسند دخالت دهند، همانطور که گذشتگان‏در آنچه ضبط کرده و نقل نموده‏اند، دخالت داده‏اند.


فایل ورد 12 ص


تاریخ ادبیات فارسی معاصر

ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
تاریخ ادبیات فارسی معاصر

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

تاریخ ادبیات فارسی معاصر


ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد. ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفته اند.

آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران فراتر رفته است. شاعران و نویسندگانی نظیر فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، عمر خیام و نظامی شهرتی جهانی دارند. در میان چهره‌های شناخته شده ادبیات معاصر فارسی در جهان می توان به صادق هدایت در داستان و احمد شاملو در شعر اشاره کرد.

ادبیات ایران پیش از اسلام

پارسی باستان

زبان پارسی باستان نیای زبان فارسی امروزی‌است و در تقسیم‌بندی زبان‌شناختی یکی از زبان‌های شاخهٔ غربی زبان‌های ایرانی باستان محسوب می‌شود. پارسی باستان چنان که از نامش بر می‌آید زبان قدیم پارسیان بودی و بسیاری از کتیبه‌های شاهان هخامنشی به این زبان نوشته شده‌است. پارسی باستان با زبان اوستایی و به تبع آن زبان سنسکریت خویشاوندی نزدیکی می‌دارد.

آثار به این زبان

آثار به‌جا مانده از این زبان به خط میخی هخامنشی‌است که از قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد تحریر شده‌اند. البته یک نمونه کتیبه هم در نقش رستم یافت شده‌است که به نظر می‌آید به زبان پارسی باستان است ولیکن به خط آرامی نوشته شده‌است و احتمال می‌رود که بعد از دورهٔ هخامنشی تحریر شده باشد. تنها چند واژه از آن تا کنون خوانده شده‌است.[۱]
نمایی از دستور زبان

در این زبان سه جنس مذکر و مؤنث و خنثی و سه شمار، مفرد و مثنی و جمع هست و کلمه با توجه به نقش نحوی آن صرف می‌شود.

پارسی میانه

زبان پارسی میانه یکی از زبان‌های ایرانی میانهٔ غربی‌است که بنا به تعریف از اوایل دوران اشکانی تا صدر اسلام رواج می‌داشته‌است. خاستگاه این زبان که فرزند پارسی باستان به حساب می‌آید پارس بود. در دوران اشکانیان پارسی میانه زبانی محلی بود و از پهلوی اشکانی تأثیر زیادی پذیرفت تا اینکه در زمان ساسانیان زبان رسمی شاهنشاهی شد. کتیبه‌ها و اسناد ساسانیان و بسیاری از کتاب‌ها به این زبان نوشته می‌شد. با بر افتادن ساسانیان و تا چند سده پس از اسلام همچنان تولید اثر به این زبان ادامه داشت. گرچه عملاً زبانی نیم‌مرده محسوب می‌شد.

این زبان یا یکی از گویش‌ها یا زبان‌های بسیار نزدیک به آن، پس از تحول و آمیختگی با لهجه‌ها، گویش‌ها و زبان‌های خویشاوند نزدیک و همچنین واردشدن وام‌واژه‌ها، فارسی نو را به وجود آورده‌است. بنا بر این جای تعجب نیست که شباهت‌های فراوان چه از نظر واژگانی و چه از نظر دستوری میان این دو زبان وجود دارد. در واقع تحولی که از پارسی باستان تا پارسی میانه اتفاق افتاده‌است بسیار عظیم‌تر از تحولی‌است که از پارسی میانه تا پارسی نو رخ داده‌است.
پهلوی در مقابل پارسی میانه

زبان پارسی میانه را در متون کهن پارسی نو پهلوی خوانده‌اند. این نام‌گذاری چندان دقیق نیست. کلمهٔ پهلوی به معنی منتسب به پهلو است که خود صورتی از واژهٔ پارت است. از میان زبان‌های ایرانی میانه که در ایران رواجی کمابیش می‌داشته‌اند پس از پارسی میانه (که نزد خود گویشوران آن زبان پارسی خوانده می‌شد) زبان پهلوانی که آن را گاه پهلوی اشکانی می‌خوانند شهرت بیشتری می‌داشته‌است. یعنی در زمان ساسانیان زبان پارسیگ (=پارسی میانه) در تقابل با پهلوانیگ/پهلویگ (=زبان پارتی) مطرح بود. با رواج پارسی نو (پارسی دری) پارسی برای اشاره به پارسی دری به کار می‌رفت، بنابراین برای تمییز دادن پارسی میانه از پارسی نو پهلوی را بر زبان پارسی میانه اطلاق کردند. از آنجا که پهلوی اشکانی در آن زمان زبانی مرده محسوب می‌شد این نام‌گذاری مشکلی ایجاد نمی‌کرد.[۱]

امروزه هم همچنان کمابیش پهلوی برای اشاره به پارسی میانه استفاده می‌شود و گاه منظور از آن نوع خاصی از پارسی میانه‌است که در کتاب‌های زرتشتی به کار رفته‌است (در تقابل با زبان پارسی میانه‌ای که بعضی آثار مانوی به آن نوشته شده‌است). اصطلاح‌هایی چون پهلوی ساسانی نیز گاه به کار می‌رود. برای اشاره به زبان اشکانیان معمولاً از اصطلاح پهلوی اشکانی یا پارتی استفاده می‌شود.



حمله اعراب

پس از حمله عرب سیر ادبی ایران تا پیدایش نخستین سلسله‌های ایرانی متوقف ماند. در زمان طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) شاعری به نام حنظله بادغیسی (ف.۲۲۰) ظهور کرد. در عهد صفاریان محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند.

سامانی

در دوره سامانی شعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج تالیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.



آل بویه

در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگ‌شناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حی بن یقظان به فارسی ترجمه و شرح شد.

غزنویان

در دوره غزنوی فردوسی، عنصری، عسجدی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در نثر پدید آورد.

سلجوقیان و خوارزمشاهیان

در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصر خسرو، قطران، مسعود سعد، عمر خیام، معزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهیر فاریابی، جمال الدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابو الفرج رونی، سید حسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.

در نثر نمایندگانی مانند نظام‌الملک نویسنده سیاست نامه، امیر کی‌کاووس مولف قابوس ‌نامه، محمد بن منور نویسنده اسرارالتوحید، عطار نویسنده تذکره‌الاولیاء، گردیزی مولف زین‌الاخبار، ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی، راوندی نویسنده راحه الصدور، غزالی مولف کیمیای سعادت، نصرالله بن عبدالحمید مترجم کلیله و دمنه، نظامی عروضی مولف چهار مقاله، رشید و طواط نویسنده حدائق السحر، حمیدالدین نویسنده مقامات حمیدی، زین‌الدین اسماعیل مولف ذخیره خوارزمشاهی (در طب) ظهور کردند.

حمله مغول

حمله مغول با همه قوت و صلابت خود نتوانست از ادامه علوم و ادبیات بکاهد. در این دوره سعدی نویسنده بوستان, گلستان و غزلیات، مولوی صاحب مثنوی معنوی و غزلیات شمس، محمود شبستری صاحب مثنوی گلشن راز ، کمال اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغه‌ای گوینده جام جم، امیر خسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمین، سلمان ساوجی، و حافظ شیرازی، در شعر پدید آمدند.

تیموریان

دوره تیموریان دنباله دوره مغول محسوب می‌شود. در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد. در عهد مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستند, مانند عطا ملک جوینی مولف تاریخ جهانگشا، منهاج سراج مولف طبقات ناصری، ابوالشرف ناصح گلپایگانی مترجم تاریخ یمینی، رشید الدین فضل‌الله مدون و جامع جامع التواریخ، شهاب الدین عبدالله نویسنده تاریخ وصاف، حمدالله مستوفی نویسنده تاریخ گزیده، حافظ ابرو مولف زبده التواریخ، نظامی شامی نویسنده ظفر نامه، میر خواند مولف روضه الصفاء (همه در تاریخ)، عوفی نویسنده لباب الالباب و جوامع الحکایات، دولتشاه مولف تذکره الشعراء، محمد بن قیس نویسنده المعجم (در ادب و انواع آن)، نصیرالدین طوسی نویسنده اخلاق ناصری و اساس الاقتباس، جلال الدین دوانی نویسنده اخلاق جلالی، حسین واعظ نویسنده اخلاق محسنی و انوار سهیلی (در اخلاق و فنون و حکمت).

صفویان

در دوره صفویان نثرنویسانی مانند خواند میر نویسنده حبیب السیر، ابن بزاز نویسنده صفوه الصفاء، حسن بیک روملو مولف احسن التواریخ، اسکندر منشی مولف عالم آرای عباسی، احمد بن نصرالله نویسنده تاریخ الفی، محمد یوسف بن شیخ مولف منتخب التواریخ، ابوالفضل ابن مبارک مولف اکبر نامه (در تاریخ)، ظهور کردند و در شعر محتشم کاشی، عرفی، صائب، بابا فغانی، هاتفی، هلالی، اهلی، وحشی، کلیم، نامبردارند.

افشاریان و زندیان

در دوره افشاریان و زندیان گویندگانی مثل هاتف و پسر او سحاب، مشتاق، عاشق، لطفعلی بیک و آذر بیگدلی معروف شدند.

قاجار

برخی شاعران و نویسندگان در دوره قاجار بازگشت به سبک قدیم (سبک خراسانی) کردند و شاعرانی مانند مجمر، صبا، وصال، قاآنی، فروغی بسطامی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و جز آنان نماینده این سبک‌اند. در نثر رضاقلی هدایت مولف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و ریاض العارفین، لسان‌الملک سپهر مولف ناسخ التواریخ، نویسندگان نامه دانشوران، اعتماد السلطنه مولف مرآت البلدان و غیره شهرتی یافته‌اند.





ادبیات مشروطه

در دوره مشروطیت تحولی در روش فکر شاعران و نویسندگان پیدا شد. ادیب‌الممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، پروین اعتصامی، محمد تقی بهار، افسر، ایرج، دهخدا، شوریده، عارف، عشقی، وحید دستگردی، یاسمی، یغما، و گروهی از معاصران نمایندگان شعر این دوره هستند و علی اکبر دهخدا، جمال زاده، صادق هدایت، محمد قزوینی، عباس اقبال،زین العابدین مراغه ای، محمد مسعود، رشید یاسمی، عبدالحسین زرین کوب، صادق چوبک و گروهی از معاصران نماینده شعب مختلف نثر این دوره به شمار می‌‌روند.'

شعر نو

زمینه‌های فکری سرایش شعر نو، سالها پیش از نیما آغاز شده بود که برای پیگیری این نکته باید به شاعران و سرایندگان دوره مشروطه مراجعه کرد. ابوالقاسم لاهوتی، میرزا حبیب مترجم حاجی بابای اصفهانی و میرزاده عشقی از این زمره‌اند.

شعر نو جنبش شعری بود که با نظریات نیما یوشیج آغاز شد. از جمله شاعران متعلق به این جنبش شعری می‌توان به احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، منوچهر آتشی، طاهره صفارزاده، و محمود مشرف تهرانی (م. آزاد) اشاره کرد.

وزن در شعرهای نیما و اخوان با نوع شعری که احمد شاملو سراینده آن بود تفاوت دارد. شعر نیمایی دارای وزن عروضی بوده و تنها هجاهای شعر تساوی خود را از دست داده اند و کوتاه یا بلند می‌شوند ولی در شعر سپید که احمد شاملو آن را پایه‌گذاری کرد از وزن خبری نیست و به جای آن از تصویر سازی واژگانی و موسیقی درونی استفاده می‌شود.

فرهنگ‌نویسان ایرانی

· علی اکبر دهخدا
· محمد معین
· امیر حسین آریان‌پور
· احمد شاملو

شاعران زن ایرانی

· طاهره قره‌العین
· فروغ فرخزاد
· طاهره صفارزاده
· سیمین بهبهانی
· پروین اعتصامی

باید یادآوری کرد که در سده‌های گذشته از جمله در سده ششم هجزی قمری، در دربار سلطان سنجر سلجوقی، مهستی شعر می‌سرود که اشعار اروتیک او شهره است، جز او از رابعه باید یاد کرد و برای دیگران باید به منابع مراجعه کرد. در دوره قاجار نیز بسیاری از بانوان شاعر را می‌توان سراغ گرفت، به ویژه از زنان دربار.

طنزپردازان

· عبید زاکانی
· ایرج میرزا
· دهخدا
· هادی خرسندی
· کیومرث صابری فومنی
· سید ابراهیم نبوی



نویسندگان و شاعران انقلاب اسلامی

· مهرداد اوستا
· محمد علی معلم دامغانی
· قیصر امین پور
· فاطمه راکعی
· سیمین‌دخت وحیدی
· حمید سبزواری
· سید مهدی شجاعی
· رضا امیرخانی
· علی موذنی
· زین‌العابدین رهنما





منتقدان ادبی

نخستین کسانی که نقد ادبی به معنای مدرن آن را در ایران شناساندند روشنفکران دوران مشروطه نظیر فتحعلی آخوندزاده،‌ میرزا ملکم خان، طالبوف و زین‌العابدین مراغه‌ای بودند.

· دهخدا
· بدیع‌الزمان فروزانفر
· محمد تقی بهار
· رضا براهنی
· جلال همایی
· سعید نفیسی
· نیما یوشیج
· محمدعلی سپانلو
· مهدی یزدانی خرم
· پرویز ناتل خانلری
· صادق هدایت
· عبدالحسین زرین‌کوب
· محمد رضا شفیعی کدکنی
· شاهرخ مسکوب



زبان و ادبیات فارسی


مقاله تحلیل نهادی از اقتصاد خرد

مقاله تحلیل نهادی از اقتصاد خرد
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 7 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 6
مقاله تحلیل نهادی از اقتصاد خرد

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*مقاله تحلیل نهادی از اقتصاد خرد*

2- تحلیل نهادی از اقتصاد خرد (مدل تعادل عمومی والراس[13])

در نظریه اقتصاد خرد نئوکلاسیک نهادها به عنوان پیش‌فرض در نظر گرفته می‌شوند و براحتی از آن می‌گذرند. برای نشان دادن این اغفال تاریخی تحلیل نهادی از مدل معروف تعادل عمومی والراس را که یکی از مباحث پایه‌ای در اقتصاد خرد می‌باشد ارائه می‌دهیم. لازم به ذکر است که این مدل از اهمیت زیادی در مبانی اقتصاد بگذارد بشود[14] برخوردار است. در حقیقت نظریه بنیادی رفاه چیزی جز توصیف رسمی دست پنهان آدام اسیمت نیست.

یک جعبه اجورث[15] با دو مصرف کننده، دو کالا، منحنی‌های بی‌تفاوتی پیوسته و محدب، مجموعه محدب بودجه و موجودی اولیه از دوکالا در نمودار 2 نشان داده شده است. وقتی که هر دو طرف مالک موجودی اولیه خویش باشند و معامله صورت بگیرد ممکن است که به نقطه تعادل والراسی در نقطه E برسیم که دارای ویژگی بهینه پارتو خواهد بود (نظریه اول بنیادی رفاه) همچنین می‌توان نشان داد که از هر تعادل رقابتی می‌توان به تخصیص بهینه پارتو بوسیله توزیع ثروت دست یافت (نظریه دوم بنیادی رفاه) (Ola olsson, 1999, p. 8).

حتی با وجود تجارت آزاد و تخصیص بهینه باز به نهادها احتیاج داریم. مدل تعادل عمومی تنها در شرایطی کار می‌کند که نهادهایی که اغلب نادیده گرفته می‌شوند در جای خود قرار داشته باشند. در ادامه به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

الف) کنش‌گران نفع طلب با ترجیحات پایدار که به دنبال حداکثر کردن مطلوبیت خویش هستند: این فرض پایه‌ای نهادی در مورد رفتار انسانی در اقتصاد نئوکلاسیک بر اساس طبیعت مفروض در نظر گرفته می‌شود، با این عقیده که در اغلب جوامع قابل اجراست. این دیدگاه مورد نقد واقع شده است. سن[16] بیان می‌دارد که دیدگاه نئوکلاسیکی را بسختی می‌توان با مشاهدات تطبیق داد. افراد مایل هستند بر مبنای آنچه که ارزش‌ها و اخلاق نامیده می‌شود، عمل ‌کنند. در واقعیت افراد مراقب حال دیگران هستند «انسان اقتصادی من را به یاد کودن اجتماعی[17] یا احمق حسابگر[18] می‌اندازد» (Amartra Sen, 1997).

ب) حقوق مالکیت خصوصی و قوانین تجارت آزاد: دو فروشنده در جعبه اجورث باید صاحب دارایی خویش باشند تا کالاها قابل تفکیک باشند. در سراسر تاریخ اقتصادی نه حقوق مالکیت خصوصی و نه تجارت آزاد وضعیت غالب نبوده است. حتی امروز که تجارت آزاد ایدئولوژی بیشتر دولت‌ها می‌باشد در جهان غرب موانع نهادی در برابر تجارت آزاد کماکان وجود دارد. به عنوان مثال بازار اتحادیه اروپا در مورد موانع تعرفه‌ای آن در قسمت کشاورزی را می‌توان نام برد.


مقاله هنر نمایش وشبیه

مقاله هنر نمایش وشبیه
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 13 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 14
مقاله هنر نمایش وشبیه

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*مقاله هنر نمایش وشبیه*


دین، هنر نمایش و شبیه در طول دوره هاى مختلف تاریخى زندگى بشر با هم ارتباط نزدیکى داشته اند. ارتباطى که گاه (در آیین هاى اساطیرى چون آیین قربانى، طلب باران و ...) و گاه رابطه اى صورى بوده است. در اندیشه اساطیرى، انسان با آیین زمان خطى را مى شکست و با باز تولید و شبیه سازى اعمال خدایان (که اغلب با اعمال نمایشى همراه بوده است) با خدایان در زمان ازلى و خواستگاهى هم عصر شده فارغ از زمان نامقدس حال، به سرمنشأ کائنات مى پیوست.

قرآن کریم سرآغاز و مطلع ادبیات و تحقیقات ادبى، دینى ـ اسلامى است. در سال هاى اخیر (مخصوصاً قرن بیستم) بررسى مؤلفه هاى هنرى و ادبى این کتاب آسمانى در حوزه تفسیر و دیگر حوزه ها مورد توجه هر چه بیشتر متفکران قرارگرفته است. این بررسى ها راه را براى شناخت بیشتر قرآن کریم و آشکار شدن جنبه هاى پنهان ادبى آن، که هم راهنمایى است براى فعالان هنر و ادبیات در حوزه هاى تخصصى مختلف و هم راهى براى شناخت بیشتر این معجزه الهى تمامى اعصار براى دوستداران چشمه بیکران علوم قرآنى فراهم کرده است.

قرآن کریم ، نقطه اشتراک تمامى مذاهب اسلامى هم در شیوه بیانى خود (در قصص) و هم در فضاسازى ها و تصویرسازى هاى خود، زبان و شیوه بیان دراماتیک را در خدمت خود قرار مى دهد. شیوه بیانى که در بسیارى موارد فراتر از زبان معمول قدرت نفوذ و تأثیرگذارى زیادى روى مخاطب و دعوت او به سوى خدا را دارد. متأسفانه، تاکنون در این حوزه (بررسى جنبه هاى نمایشى در قرآن کریم ) چه در ایران و چه در دیگر ممالک اسلامى جدى صورت نگرفته است. شاید این تفکر که نمایش و سینما هنرى غربى بوده و اسلامى نیستند، تأثیر بسزایى در دست کم گرفته شدن این موضوع از سوى متفکران مسلمان داشته است. درحالى که قرآن کریم و هنرهاى نمایشى مى توانند ارتباطى دو سویه با هم داشته باشند؛ هنر هم مى تواند در خدمت بیان مضامین قرآنى و الهى قرار گیرد و هم از منبع بى پایان ادبى و هنرى قرآن کریم خود را غنى کند.

«هر کثرتى، چه کثرت متناهى باشد، چه غیر متناهى، از وحدت (ساختمایه) آغاز مى شود. (ابوعلى سینا، ،۱۳۷۹ ص۱۷) و «اگر تماشاگان (تئاتر به معناى نمایشنامه و نمایش) کثرت (سیستم) انگاشته شوند، چنین به اصطلاح ـ «کثرتى» از وحدت آغاز مى شود و «وحدت» به تأویل نگارنده در مناسبت با نمایشنامه و نمایش، چیزى چون ساختمایه (عنصر تشکیل دهنده) است.» (ناظرزاده کرمانى، ،۱۳۸۳ ص ۷۲)

بررسى و واکاوى ساختمایه هاى هنر نمایش نخستین بار در سده چهارم پیش از میلاد و در «نظریه ادبى» (بوطیقاى) ارسطو صورت گرفت. ارسطو ساختمایه هاى هنر نمایش را به شش دسته تقسیم بندى کرد: «در هر تراژدى، صحنه آرایى، اخلاق (شخصیت)، داستان، گفتار، آواز و فکر (اندیشه) موجود است.»

(ارسطو، ،۱۳۳۷ ص۷۱) این تقسیم بندى تا سالیان طولانى مورد استفاده در نقد ادبى و نمایش بوده است. نظریه پردازان حوزه نمایش، ساختمایه هاى نمایش و نمایشنامه را در دسته بندى هاى متفاوتى تقسیم بندى کرده اند. «بنتلى» (۱۹۶۷ م) (Bentely) ساختمایه هاى نمایشنامه را در ۵ دسته تقسیم بندى مى کند: نقشه داستانى، شخصیت، گفتاشنود، بن اندیشه و ویژگى هاى نمایشى. (استییان) (۱۹۶۰ م) (styan) ، دیگر محقق تئاتر تعداد این ساختمایه ها را در ۳ دسته خلاصه مى کند: گفتاشنود، معنى آفرینى و تأثیرگذارى هاى متغیر. «ناظرزاده» نیز در تقسیم بندى خود هنر نمایش را داراى ۸ ساختمایه، اصلى مى داند: نهاد مایه، بن اندیشه، نقشه داستانى، شخصیت پردازى، گفتاشنود، زمان ـ مکان، فضا ـ حالت و قراردادهاى تماشاگانى.


مقاله نگاهی اجمالی به روند انجام وظیفه طنز در نمایش

مقاله نگاهی اجمالی به روند انجام وظیفه طنز در نمایش
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 15 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 6
مقاله نگاهی اجمالی به روند انجام وظیفه طنز در نمایش

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*مقاله نگاهی اجمالی به روند انجام وظیفه طنز در نمایش*

نگاهی اجمالی به روند انجام وظیفه جناب طنز در نمایش

اشاره:

حدیث طنز، تبار، انواع و تبعات آن از جمله گفتمان های مکرر تاریخ نمایش و بلکه تاریخ رابطه های تاویلی و معنوی انسان بوده و خواهد بود. در وادی نمایش همیشه طنز جایگاه والایی در تبیین آن بخش از ناگفته های درونی انسانها داشته است. هرچند که گاهی طنز، این ظرفیت تبیینی والا هم همچون سایر پدیده های هنری و ذوقی، توسط مغرضان و کژاندیشان و بی­خردان به بیراهه های هزل و هجو کشانده شده است و خاصه در عرصه نمایش، شماری اندیشه های ناپاک به غرضی و مرضی وارد شد و اگرچه برخی از سران نظامهای سیاسی اجتماعی ضد بشری ناکارآمدی و نزول و تقلیل آن را – تا مرز صرف خنده – در دستور کارخود قرار دادند و به طریقی این ظرف بلورین تبیین­گر را بر حسب خواست تموج حوض درون خود آلودند، ولی طبایع والای انسانی در عرصه نمایش جهانی همیشه طنز را دیده، پسندیده و به عنوان ارزش، پذیرفته و ه کاربسته است.

طنز؛ از منظر ِتاریخ، دومین گونه اصلی نمایش پس از تراژدی [1] است. شفافیت، سادگی بیان و فرجام خوش، مولفه هایی هستند که این نوع از نمایش را از تراژدی جدا می­کند. طنز در نمایش به جای پرداختن به درونمایه­های حماسی و آرمانی به واقعیتهای متعارف زندگی می پردازد و شخصیتهای خود را از میان آدمهای پیرامون ما برمی­گزیند. ریشه های این نمایش به مراسم شادی بخش کوموس[2] در یونان باستان می­رسد که برای گرامیداشت دیونیزوس[3] – اسطوره وجد و شعف و شور برپا می­شده و همگان با ساز و آواز به عیش و نوش می­پرداختند. در این مراسم کهن گروهی از بازیگران مانند موجودات وهمی [4]جامه­های خیالی به تن می­کردند و با صورتکهای غریب[5] از برابر تماشاگران رژه می­رفتند و همزمان به لفاظی های شیرین و بداهه گویی های مستمر می پرداختند تا خاطر تماشاگران را لحظه ای خوش کنند و آنها را از ستم قاعده های قطعیت یافته آپولونی [6]رها سازند.

البته در اصطلاح شناسی واژه های بنیادین هنر نمایش [7] کوموس عبارت است از:

- گفتگوی همراه با موسیقی که میان دو شخصیت یا یک شخصیت و گروه همسرایان در کمدی یونانی در جریان است.

- آخرین صحنه یک نمایش که شخصیتهای متخالف با یکدیگر آشتی می کنند، کشمکش به گره گشایی می انجامد و شخصیتهای نمایش برای برپایی جشن و سور از صحنه خارج می شوند.

به مرور زمان شاعران به عرصه این مناسک یاد شده راه یافتند و کوشیدند تا با ساختن اشعاری مناسب برای این بذله­گویان سهمی در توسع آن داشته باشند.