فروشگاه نوین داک

فروش تحقیق ، پروژه ، مقاله ، پاورپوینت

فروشگاه نوین داک

فروش تحقیق ، پروژه ، مقاله ، پاورپوینت

دانلود تحقیق نقش روانشناسی در ادبیات معاصر

این مقاله در مورد نقش روانشناس در ادبیات است که کل مفهوم آن این است که امروز با رشد وتکاپوی جامعة ادبیات هم رشد داشته است و به غیر از مفاهیم اخلاقی و زیباشناسی یک فهم جدید به نام روانشناسی در آن وارد شده است
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 6
فرمت فایل doc
حجم فایل 20 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
دانلود تحقیق نقش روانشناسی در ادبیات معاصر

فروشنده فایل

کد کاربری 8067
کاربر

فهرست

چکیده .....................................................................................................

2- مقدمه..................................................................................

3- تعریف روانشناسی و تاریخچة آن..................................................................................................

4- روانشناسی و ادبیات.........................................................................

5- مفهوم هنر.......................................................................................................

6- رابطة ادبیات و روانشناسی......................................................................................

7- روانشناسی هنر و ادبیات عرفانی است........................................................................................

8- مثال روانشناسی در ادبیات و اشعار سهراب سپری ( شاعر معاصر) ............................

9- نتیجه گیری...............................................................................................

10- منابع ...................................................................................................


چکیده:

این مقاله در مورد نقش روانشناس در ادبیات است که کل مفهوم آن این است که امروز با رشد وتکاپوی جامعة ادبیات هم رشد داشته است و به غیر از مفاهیم اخلاقی و زیباشناسی یک فهم جدید به نام روانشناسی در آن وارد شده است.

و رابطه روانشناسی و ادبیات در عصر امروز یک امر حیاتی است چون خوانندگان فهم آنها بالاتر رفته و نگرش جدیدی بر نوشته ها دارند.

خلاصه مقاله این است که رابطه ادبیات با روانشناسی را می توان از نوشته و افکار نویسنده در کرد که چه رابطه ای را ایجاد کرده است و یک آثار خلق کرده که مخاطبان فراوانی دارد.

این تحقیق روش آن میدانی یا کتابخانه ای است که از چند کتاب گرفته شده است و از مقالات اینترنتی هم استفاده شده است و مترمکز به افکار کتاب و مقالات می باشد. چکیده این تحقیق در واقع می خواهد بگوید که ادبیات امروز خارج از روانشناسی نمیباشد چون هر نوشته ای که خلق می شود باید دارای روح و تازگی باشد که آن روح را روانشناسی می گوییم تا شخص بتواند با افکار سالم آن اثر را بخواهد و از آن لذت برد.


مقدمه :

عنوان نقش روانشناس در ادبیات معاصر

در این تحقیق رابطه بین روانشناس و ادبیات بحث شده است البته این تحقیق همة آن تحت تأثیر کتاب و منابع نیست بلکه خود نویسنده افکار خود را بیان کرده است اگر چه افکار نویسنده کوتاه می باشد ولی خدشه ای به خود تحقیق وارد نکرده است. و تحقیق دارای چند بخش است که بخش اول آن در مورد تعریف روانشناسی و تاریخچة آن و تعریف ادبیات می باشد بخش دوم در مورد روانشناسی هنری و عرفانی و بخش دیگر آن دارای روانشناسی و رابطة آن با ادبیات می باشد و در آخر در مورد یک آثار ادبی معاصر سهراب از نظر روانشناسی صحبت شده است.

هدف از این تحقیق در مورد روانشناسی در ادبیات این است که بدانیم امروزه این عامل اصلی کی اثری در خواند مربوط به دانستن روانشناسی است، که اثر ان را در جامعه پایدار به ماند. به طور کلی امروز هر کس ناخودآگاه متن را می خواند برای فهمیدن درون خود می کوشد او با باز تولید متن در آن دخالت می کند ولی بداین مداخلات با تردیدی می نگرد و کنش خواندن را مورد تحلیل قرار می دهد نه نویسنده یا خواننده کشاکش میان خوانن و ظرفیت های نهفته‌ی متن را آشکار می کند تا خوانندة حرفه ای به عنوان پرسشگر در برابر متن باقی بماد و این امر در ساختار روانکاری صورت می گیرد.

تعریف و تاریخچه روانشناسی و تاریخچة آن:

برخی روانشناسان، روانشناسی را به این صورت تعریف می کنند : مطالعة علمی رفتار و فرایندهای ذهنی اما همة روان شناسان این تعریف را قبول ندارند و روان شناسی را تنها علم مطالعة رفتارهای قابل مشاهده می دانند.

برخی روانشناسان، از جمله رفتار گرایان، معتقدند که فرایند های ذهنی قابل مطالعه نیست. روانشناسی با این که تاریخی بسیار طولانی دارد و می توان گفت که با خلقت خود انسان بد وجود آمده است، علم تازه ای به حساب می آید. برخی روانشناسان، تاریخ شروع آن را به سال 1860 نسبت می دهند: سالی که گوستا و تئودور فیخنر آلمای کتاب اصول سایکو فیزیک را منتشر کرد. اما بیشتر روانشناسان، تولید روانشناسی را به عنوان یک عالم، به سال 1879 نسبت می دهند؛ یعنی سالی که ویلهلم وونت، اولین آزمایشگاه روانشناسی را در شهر دینپزیک آلمانی بنا نهاد.

روانشناسی در ایران

روان شناسی ایران، از قرنها پیش با عنوان عالم النفس یا اخلاق، مورد توجه دانشمندان بوده است. اما رونشناسی جدید در ایران، با تلاشهای دکتر علی اکبر ساسی، دکتر محمد باقر هوشیار، دکتر محمد صناعی و عده ای دیگر از روان شناسان شروع شده است. دکتر علی اکبر ساسی و دکتر محمد باقر هوشیار. هر یک اولینکتاب علمی خود را در سال 1317 شمسی با عناوین علم ونفس یا روان شناسی علمی انتشار دادند. با این همه، شکوفای واقعی روان شناسی علمی در ایران، پس ازسالهای 1340 صورت گرفت، زیرا در این سالها بود که روان شناسی به عنوان یک رشتة مستقل دایر شد و ترجمة کتاب اصول روانشناسی به وسیلة دکتر محمود صنای رونق خاصی به آن بخشید.

«روانشناسی و ادبیات»

در شیوه روانشناسی در ادبیات سعی می کند جریان باطنی و احوال درونی شاعر و نویسنده را ادراک و بیان نماید وقدرت و استعداد هنری و ذوق و قریحة او را بسنجد و نیروی عواطف و تخیلات وی را تعیین نماید و از این را تأثیری را که محیط و جامعه و سنتها و مواریث در تکوین این جریانها دارند مطالعه کند. از این رو منتقدان یا ادبیان توجه به روانشناسی را در فهم آثار ادبی بسیار مهم می شمارند و آن را مفتاح سایر شقوق و اقسام نقد می انگارند و در واقع شعر و ادب را عبارت می داند از روان شناسی شاعر یا نویسنده

از مطالعة آثار ادبی می توان دریافت که عواطف و احساسات هنرمند چیست و متحرک او در اندیشه ها و الهامات خویش کدام است و همچنین صفات و احوال نفسانی غالب بر عصر و معاصرانش را نیز می تون شناخت. در هر ال اثر هر شاعر یا نویسنده معروف خصال و سجایا و به عبارت دیگر روان شناسی او به شمار می آید.

بررسی در احوال روحی و نفسانی اشخاص خاصه در درام یا قصر چیزی است که نویسندگان و شاعران از قدیم ترین ایام بدان پرداختند و آن را در نظر داشته اند و چه باس جست و جو زوایای روح انسان از کهن ترین ایام در شعر دراماتیک وجود داشته در اروپا کسانی مانند «شکسپیر» « داستایوسکی» و در ایران چون «سعدی» و معاصران چون « سهراب« «نیما» و حتی «شهریار» بدان پرداخته اند. با این همه یک جریان فرکی و فلسفی جدید باعث شد که ادبیات از دیدگاه علم روان شناسی مورد توجه قرار گیرد و آن تأثیر نظریه ها و اندیشه های کسانی مانند « فریودی» «دیونگ» « آدلی» بود.

در روانشناسی وظیفة ادبیات عبارت است از این که درخواننده تعادلی روانی و یا در واقع عادت متعادل روانی به وجود آورد، به دین معنی که معتقد است یک اثر هنری واکنش خاص و موزدنی در بیننده یا خواننده ایجاد می کند زیرا زیبایی خود چیزی است که موجب تعادل ترکیبی می شود. به هر حال او می کوشد که شناخت ارزش ادبی آثار را بر مبنای روانشناسی استوار کند امروزه در ادبیات و روانشناسی 3 شاخه به وجود می آید که به طور کلی این سه شاخه عبارت است از

1- روانشناسی نویسنده : که خود نویسنده افکار خود را به طوری که از جامعه پیرامون خود است یا از افکار خود است به طوری جدید در نوشته یا شعر خود می آورد و باعث جذب خواننده می شود.

2- روانشناسی جامعه : امروز نویسنده برای نوشتن خود از جامعه کمک می گیرد در حالی که جامعه اگر روانی پاک داشته باشد تأثیر زیاید بر پیشرفت جامعه و خلق یک اثر هنری دارد.

3- روانشنای خواننده : امروز هر کسی که بخواهد چیزی بنویسد دیگر به مخاطب خود نگاه میکند یعنی مخاطب او از نظر روانی دارای چه شخصیت سنی و مخاطب کلیت اثری را خلق می کند

پس این سه عامل بر ادبیات تذثیر می گذارد.

مفهوم هنر

هنر درمفهوم کلی خود یعنی آن چیزی که انسان خلق کند محسوب می شود ولی تفاوتی که هنر ادبیات با هنرهای دیگر دارد آن است که هنر در ادبیات قلم است یعنی نوشتن مطلب که اگر خلق اثری کند ان را هنر می گوییم.

ادبیات از همان آغاز زندگی بشر بوده است به طوری که ادبیات آن زمانها تصویری و حال نوشتنی است به طوری فکر میکنی که تمام دنیا در یک محل جمع شده و بعد پراکنده شده اند مثل شاهنامه فردوسی در ایران و اودیسه در یونان یا جنگ و صلح تلستوی و غیره بیانگر این صحبت است

حال فرض کنید هنر را با یک چیز دیگر جمع کنیم آن هم روانشناسی به راستی چه می شود؟

آیا در اثری که شاعر یا نویسنده یا هنرمند خلق می کند تأثیر می گذارد؟

آیا فقط روانشناسی در حال حاضر بود و در قدیم نبوده است؟!

این همه سوال مطرح می شود و برای پاسخ آنها باید درست روانشناسی شاید نتواند تأثیر بر آثار هنرمند بگذارد و خلق آن آثار تأثیر داشته باشد ولی بیانگر این است که مخاطب را جذب می کند به طوری که اگر هم با کمی داشته باشد ولی از نظر روانشناسی در آن کار شده باشد آن جذب مخاطب می کند.

ولی نمی توان گفت که روانشناسی در ادبیات در زمان حال پدید آمده است درست است علمی آن امروز درست شده است ولی در زمان قدیم هم روانشناسی بود به طوری که آن زمانبه گونة دیگر یعنی از جامعه و اخلاقیات آن برای داستان نویسی و شعر گفتن استفاده می شوده و حتی برای شعر درباری با خلق و خوی آن پادشاه شعر می گفتند.

تحقیقات علمی

درقرآ“ مهاجرت را عامل مهم برخورداری ستمدیدگان از مواهب دنیا یاد می کند.

برای اقامة دین شریعت مهاجرت کرد.

محلی که داشتند الوداع دو قبیل مدیه اوس خرزج

در خانة ابوابوب

تأسیس مسجد، یک نهاد اجتمالی، نشان وحدت مسلمانان و مرکز آموزش و پرورش؟ پرستی انتخاب حضرت علی و برادری پیامبر چه بود 1- م برهمتای او با خود تأکید ورزید 2- هم از بروز بحران و تعصبات جامعی پیشگیری کرد.

ماهیت جنگهای پیامبر: آزادی های مردم برقراری عدالت تأمیت مصالح واقعی تدابیر جنگی پیامبر 1- فرماندهی هوشمندانه 2- روحیه ایمانی و جنگاوری 3- رعایت عدالت در جنگ با دشمن

مخالفان پیامبر : 1- یهودیان مخریق حسین بب الخطاب 2- منافقین قاعدة پیامبر پیک بر خسروپرویز عبدالله بن خوافه سهمی قرشی

حدیة کلبی به قیصر روم

پادشاه نجاشی عمرو بنی امیه ضمری

17 روز ربیع الاول و 57 عام الفیل پیامبر به دنیا آمد.

حلیمه : دایه پیامبر به دست بادیه در مدت 60 سال گاه کودک را به مکه حضرت محمد پیش از تولد پدرش را از دست داد عبدالمطلب در 8 سالگی در 6 سالگی مادر خود را از دست داد آمنه ابوطالب حامنی حضرت حق محمد

امین: امانت داری راستگتو باوفا خوش خلق کریم

در سن 20 سالگی در پیمان حلف الفضول جوانمدری و نیکوکاری به دادخواهی ستمدیدگان برخاست زید بن مارشد از قید بردگی رها کرد.

آغاز رسالت در 27 رجب در 40 سالگی

(فوت پیامبر) آشکار 3 نفر به صلاح روی آوردند 1- خدیجه 2- علی 3- رشیدبن حادث

3- مخالف پیامبر 1- مشرکان 2- یهودیان 3- منافقان

کارسازترین سلاح رسول خدا در دعوت : پیام نهفته در قرآن

اقدامات علیه بنیان فکری نهضت : 1- تحریم شنیدن قرآن 2- ایجاد 3- اسطوره و انسانه و شعر ثمرات قرآن 4- ایجاد هیاهو جنبان 5- تهدید دروحیانی بودن قرآنی

6- ترویج افسانه های منطق

تحریم اقتصادی 1- پایه هرگونه خرید و فروش با هواداران محمد متوقف شود.

2- ارتباط و معاشرت و پیوند زناشیوی با مسلمانان ممنوع

3- جبهه مخالف محمد در تمام حوادث و پیشامد

مهمترین در مشورت دارلند و 1- به زنجیر کشیدن و سیاه چال افکندن رسول خدا

2- تبعید به نقطه دور دست

3- کشتن پیامبر بهوسیله نمایندگان آموزش و

« رابطه ادبیات و روانشناسی »

رابطه‌ی ادبیات و روانکاوی رابطه‌ی دو نظام اندیشه است که با نشانه شدن زبان و متن شدن ناخودآگاه به یکدیگر شبیه می شوند، ساختار ادبیات ساختار کلی ذهن است نه یک ذهن خاص و رابطه ای این دو برخورد دو نیروی برابر و همتوان است، هر نظام زبانی از دیدگاه «ژاک لاکان» ناخود آگاهی دارد که سبب باز بودن متن به روی معناهای بی پایان می شود و با هر برخورد می‌توان معنایی تازه بیرون کشید و یا همه‌ی معناهای دیگر را به پرسش کشید، لاکان و دریدا بر همین اساس ناخودآگاه فروید رابازخوانی کرده و دستاوردهای انقلاب روانکاری فروید را برای شناخت شناسی زبان بکار می گیرند و نهایتاً بسیاری از کژ خوانی های او را به چالش میگیرند، در روانکاری فروید ناخودآگاه از سرکوب امیال شکل می گیرد اما لاکان با گذشتن از شبکه‌ی هنجارهای زبان ناخودآگاه از سرکوب امیال شکل می گیرد اما لاکان با گذشتن از شبکه‌ی هنجارهای زبان ناخودآگاه و خودآگاه را شکل میدهد، از نگاه او برخلاف 5 دیدگاه ناخودآگاه تاریک نیست و پس از خود اگاه شکل نمی گیرد بلکه همزمان با اوست و پیوند میان این دو همان شبکه‌ی زبانی است که در آن تولید شده اند، به عبارت دیگر ناخودآگاه صدای سخن خودآگاه است که شخص زبانش را نیاموخته است، در مدل لاکانی ناخودآگاه روانکاور دقیقا مانند ناخودآگاه بیمار مورد توجه است سپس روایت بیمار و روانکاو برابر نهاده می شود، او این مدل را برای منتقد و متن نیز تایید می کند.

فایل ورد 23 ص


دانلود تحقیق نقش روانشناسی در ادبیات معاصر

این مقاله در مورد نقش روانشناس در ادبیات است که کل مفهوم آن این است که امروز با رشد وتکاپوی جامعة ادبیات هم رشد داشته است و به غیر از مفاهیم اخلاقی و زیباشناسی یک فهم جدید به نام روانشناسی در آن وارد شده است
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 4
فرمت فایل doc
حجم فایل 20 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
دانلود تحقیق نقش روانشناسی در ادبیات معاصر

فروشنده فایل

کد کاربری 8067
کاربر

فهرست

چکیده .....................................................................................................

2- مقدمه..................................................................................

3- تعریف روانشناسی و تاریخچة آن..................................................................................................

4- روانشناسی و ادبیات.........................................................................

5- مفهوم هنر.......................................................................................................

6- رابطة ادبیات و روانشناسی......................................................................................

7- روانشناسی هنر و ادبیات عرفانی است........................................................................................

8- مثال روانشناسی در ادبیات و اشعار سهراب سپری ( شاعر معاصر) ............................

9- نتیجه گیری...............................................................................................

10- منابع ...................................................................................................


چکیده:

این مقاله در مورد نقش روانشناس در ادبیات است که کل مفهوم آن این است که امروز با رشد وتکاپوی جامعة ادبیات هم رشد داشته است و به غیر از مفاهیم اخلاقی و زیباشناسی یک فهم جدید به نام روانشناسی در آن وارد شده است.

و رابطه روانشناسی و ادبیات در عصر امروز یک امر حیاتی است چون خوانندگان فهم آنها بالاتر رفته و نگرش جدیدی بر نوشته ها دارند.

خلاصه مقاله این است که رابطه ادبیات با روانشناسی را می توان از نوشته و افکار نویسنده در کرد که چه رابطه ای را ایجاد کرده است و یک آثار خلق کرده که مخاطبان فراوانی دارد.

این تحقیق روش آن میدانی یا کتابخانه ای است که از چند کتاب گرفته شده است و از مقالات اینترنتی هم استفاده شده است و مترمکز به افکار کتاب و مقالات می باشد. چکیده این تحقیق در واقع می خواهد بگوید که ادبیات امروز خارج از روانشناسی نمیباشد چون هر نوشته ای که خلق می شود باید دارای روح و تازگی باشد که آن روح را روانشناسی می گوییم تا شخص بتواند با افکار سالم آن اثر را بخواهد و از آن لذت برد.


مقدمه :

عنوان نقش روانشناس در ادبیات معاصر

در این تحقیق رابطه بین روانشناس و ادبیات بحث شده است البته این تحقیق همة آن تحت تأثیر کتاب و منابع نیست بلکه خود نویسنده افکار خود را بیان کرده است اگر چه افکار نویسنده کوتاه می باشد ولی خدشه ای به خود تحقیق وارد نکرده است. و تحقیق دارای چند بخش است که بخش اول آن در مورد تعریف روانشناسی و تاریخچة آن و تعریف ادبیات می باشد بخش دوم در مورد روانشناسی هنری و عرفانی و بخش دیگر آن دارای روانشناسی و رابطة آن با ادبیات می باشد و در آخر در مورد یک آثار ادبی معاصر سهراب از نظر روانشناسی صحبت شده است.

هدف از این تحقیق در مورد روانشناسی در ادبیات این است که بدانیم امروزه این عامل اصلی کی اثری در خواند مربوط به دانستن روانشناسی است، که اثر ان را در جامعه پایدار به ماند. به طور کلی امروز هر کس ناخودآگاه متن را می خواند برای فهمیدن درون خود می کوشد او با باز تولید متن در آن دخالت می کند ولی بداین مداخلات با تردیدی می نگرد و کنش خواندن را مورد تحلیل قرار می دهد نه نویسنده یا خواننده کشاکش میان خوانن و ظرفیت های نهفته‌ی متن را آشکار می کند تا خوانندة حرفه ای به عنوان پرسشگر در برابر متن باقی بماد و این امر در ساختار روانکاری صورت می گیرد.

تعریف و تاریخچه روانشناسی و تاریخچة آن:

برخی روانشناسان، روانشناسی را به این صورت تعریف می کنند : مطالعة علمی رفتار و فرایندهای ذهنی اما همة روان شناسان این تعریف را قبول ندارند و روان شناسی را تنها علم مطالعة رفتارهای قابل مشاهده می دانند.

برخی روانشناسان، از جمله رفتار گرایان، معتقدند که فرایند های ذهنی قابل مطالعه نیست. روانشناسی با این که تاریخی بسیار طولانی دارد و می توان گفت که با خلقت خود انسان بد وجود آمده است، علم تازه ای به حساب می آید. برخی روانشناسان، تاریخ شروع آن را به سال 1860 نسبت می دهند: سالی که گوستا و تئودور فیخنر آلمای کتاب اصول سایکو فیزیک را منتشر کرد. اما بیشتر روانشناسان، تولید روانشناسی را به عنوان یک عالم، به سال 1879 نسبت می دهند؛ یعنی سالی که ویلهلم وونت، اولین آزمایشگاه روانشناسی را در شهر دینپزیک آلمانی بنا نهاد.

روانشناسی در ایران

روان شناسی ایران، از قرنها پیش با عنوان عالم النفس یا اخلاق، مورد توجه دانشمندان بوده است. اما رونشناسی جدید در ایران، با تلاشهای دکتر علی اکبر ساسی، دکتر محمد باقر هوشیار، دکتر محمد صناعی و عده ای دیگر از روان شناسان شروع شده است. دکتر علی اکبر ساسی و دکتر محمد باقر هوشیار. هر یک اولینکتاب علمی خود را در سال 1317 شمسی با عناوین علم ونفس یا روان شناسی علمی انتشار دادند. با این همه، شکوفای واقعی روان شناسی علمی در ایران، پس ازسالهای 1340 صورت گرفت، زیرا در این سالها بود که روان شناسی به عنوان یک رشتة مستقل دایر شد و ترجمة کتاب اصول روانشناسی به وسیلة دکتر محمود صنای رونق خاصی به آن بخشید.

«روانشناسی و ادبیات»

در شیوه روانشناسی در ادبیات سعی می کند جریان باطنی و احوال درونی شاعر و نویسنده را ادراک و بیان نماید وقدرت و استعداد هنری و ذوق و قریحة او را بسنجد و نیروی عواطف و تخیلات وی را تعیین نماید و از این را تأثیری را که محیط و جامعه و سنتها و مواریث در تکوین این جریانها دارند مطالعه کند. از این رو منتقدان یا ادبیان توجه به روانشناسی را در فهم آثار ادبی بسیار مهم می شمارند و آن را مفتاح سایر شقوق و اقسام نقد می انگارند و در واقع شعر و ادب را عبارت می داند از روان شناسی شاعر یا نویسنده

از مطالعة آثار ادبی می توان دریافت که عواطف و احساسات هنرمند چیست و متحرک او در اندیشه ها و الهامات خویش کدام است و همچنین صفات و احوال نفسانی غالب بر عصر و معاصرانش را نیز می تون شناخت. در هر ال اثر هر شاعر یا نویسنده معروف خصال و سجایا و به عبارت دیگر روان شناسی او به شمار می آید.

بررسی در احوال روحی و نفسانی اشخاص خاصه در درام یا قصر چیزی است که نویسندگان و شاعران از قدیم ترین ایام بدان پرداختند و آن را در نظر داشته اند و چه باس جست و جو زوایای روح انسان از کهن ترین ایام در شعر دراماتیک وجود داشته در اروپا کسانی مانند «شکسپیر» « داستایوسکی» و در ایران چون «سعدی» و معاصران چون « سهراب« «نیما» و حتی «شهریار» بدان پرداخته اند. با این همه یک جریان فرکی و فلسفی جدید باعث شد که ادبیات از دیدگاه علم روان شناسی مورد توجه قرار گیرد و آن تأثیر نظریه ها و اندیشه های کسانی مانند « فریودی» «دیونگ» « آدلی» بود.

در روانشناسی وظیفة ادبیات عبارت است از این که درخواننده تعادلی روانی و یا در واقع عادت متعادل روانی به وجود آورد، به دین معنی که معتقد است یک اثر هنری واکنش خاص و موزدنی در بیننده یا خواننده ایجاد می کند زیرا زیبایی خود چیزی است که موجب تعادل ترکیبی می شود. به هر حال او می کوشد که شناخت ارزش ادبی آثار را بر مبنای روانشناسی استوار کند امروزه در ادبیات و روانشناسی 3 شاخه به وجود می آید که به طور کلی این سه شاخه عبارت است از

1- روانشناسی نویسنده : که خود نویسنده افکار خود را به طوری که از جامعه پیرامون خود است یا از افکار خود است به طوری جدید در نوشته یا شعر خود می آورد و باعث جذب خواننده می شود.

2- روانشناسی جامعه : امروز نویسنده برای نوشتن خود از جامعه کمک می گیرد در حالی که جامعه اگر روانی پاک داشته باشد تأثیر زیاید بر پیشرفت جامعه و خلق یک اثر هنری دارد.

3- روانشنای خواننده : امروز هر کسی که بخواهد چیزی بنویسد دیگر به مخاطب خود نگاه میکند یعنی مخاطب او از نظر روانی دارای چه شخصیت سنی و مخاطب کلیت اثری را خلق می کند

پس این سه عامل بر ادبیات تذثیر می گذارد.

مفهوم هنر

هنر درمفهوم کلی خود یعنی آن چیزی که انسان خلق کند محسوب می شود ولی تفاوتی که هنر ادبیات با هنرهای دیگر دارد آن است که هنر در ادبیات قلم است یعنی نوشتن مطلب که اگر خلق اثری کند ان را هنر می گوییم.

ادبیات از همان آغاز زندگی بشر بوده است به طوری که ادبیات آن زمانها تصویری و حال نوشتنی است به طوری فکر میکنی که تمام دنیا در یک محل جمع شده و بعد پراکنده شده اند مثل شاهنامه فردوسی در ایران و اودیسه در یونان یا جنگ و صلح تلستوی و غیره بیانگر این صحبت است

حال فرض کنید هنر را با یک چیز دیگر جمع کنیم آن هم روانشناسی به راستی چه می شود؟

آیا در اثری که شاعر یا نویسنده یا هنرمند خلق می کند تأثیر می گذارد؟

آیا فقط روانشناسی در حال حاضر بود و در قدیم نبوده است؟!

این همه سوال مطرح می شود و برای پاسخ آنها باید درست روانشناسی شاید نتواند تأثیر بر آثار هنرمند بگذارد و خلق آن آثار تأثیر داشته باشد ولی بیانگر این است که مخاطب را جذب می کند به طوری که اگر هم با کمی داشته باشد ولی از نظر روانشناسی در آن کار شده باشد آن جذب مخاطب می کند.

ولی نمی توان گفت که روانشناسی در ادبیات در زمان حال پدید آمده است درست است علمی آن امروز درست شده است ولی در زمان قدیم هم روانشناسی بود به طوری که آن زمانبه گونة دیگر یعنی از جامعه و اخلاقیات آن برای داستان نویسی و شعر گفتن استفاده می شوده و حتی برای شعر درباری با خلق و خوی آن پادشاه شعر می گفتند.

تحقیقات علمی

درقرآ“ مهاجرت را عامل مهم برخورداری ستمدیدگان از مواهب دنیا یاد می کند.

برای اقامة دین شریعت مهاجرت کرد.

محلی که داشتند الوداع دو قبیل مدیه اوس خرزج

در خانة ابوابوب

تأسیس مسجد، یک نهاد اجتمالی، نشان وحدت مسلمانان و مرکز آموزش و پرورش؟ پرستی انتخاب حضرت علی و برادری پیامبر چه بود 1- م برهمتای او با خود تأکید ورزید 2- هم از بروز بحران و تعصبات جامعی پیشگیری کرد.

ماهیت جنگهای پیامبر: آزادی های مردم برقراری عدالت تأمیت مصالح واقعی تدابیر جنگی پیامبر 1- فرماندهی هوشمندانه 2- روحیه ایمانی و جنگاوری 3- رعایت عدالت در جنگ با دشمن

مخالفان پیامبر : 1- یهودیان مخریق حسین بب الخطاب 2- منافقین قاعدة پیامبر پیک بر خسروپرویز عبدالله بن خوافه سهمی قرشی

حدیة کلبی به قیصر روم

پادشاه نجاشی عمرو بنی امیه ضمری

17 روز ربیع الاول و 57 عام الفیل پیامبر به دنیا آمد.

حلیمه : دایه پیامبر به دست بادیه در مدت 60 سال گاه کودک را به مکه حضرت محمد پیش از تولد پدرش را از دست داد عبدالمطلب در 8 سالگی در 6 سالگی مادر خود را از دست داد آمنه ابوطالب حامنی حضرت حق محمد

امین: امانت داری راستگتو باوفا خوش خلق کریم

در سن 20 سالگی در پیمان حلف الفضول جوانمدری و نیکوکاری به دادخواهی ستمدیدگان برخاست زید بن مارشد از قید بردگی رها کرد.

آغاز رسالت در 27 رجب در 40 سالگی

(فوت پیامبر) آشکار 3 نفر به صلاح روی آوردند 1- خدیجه 2- علی 3- رشیدبن حادث

3- مخالف پیامبر 1- مشرکان 2- یهودیان 3- منافقان

کارسازترین سلاح رسول خدا در دعوت : پیام نهفته در قرآن

اقدامات علیه بنیان فکری نهضت : 1- تحریم شنیدن قرآن 2- ایجاد 3- اسطوره و انسانه و شعر ثمرات قرآن 4- ایجاد هیاهو جنبان 5- تهدید دروحیانی بودن قرآنی

6- ترویج افسانه های منطق

تحریم اقتصادی 1- پایه هرگونه خرید و فروش با هواداران محمد متوقف شود.

2- ارتباط و معاشرت و پیوند زناشیوی با مسلمانان ممنوع

3- جبهه مخالف محمد در تمام حوادث و پیشامد

مهمترین در مشورت دارلند و 1- به زنجیر کشیدن و سیاه چال افکندن رسول خدا

2- تبعید به نقطه دور دست

3- کشتن پیامبر بهوسیله نمایندگان آموزش و

« رابطه ادبیات و روانشناسی »

رابطه‌ی ادبیات و روانکاوی رابطه‌ی دو نظام اندیشه است که با نشانه شدن زبان و متن شدن ناخودآگاه به یکدیگر شبیه می شوند، ساختار ادبیات ساختار کلی ذهن است نه یک ذهن خاص و رابطه ای این دو برخورد دو نیروی برابر و همتوان است، هر نظام زبانی از دیدگاه «ژاک لاکان» ناخود آگاهی دارد که سبب باز بودن متن به روی معناهای بی پایان می شود و با هر برخورد می‌توان معنایی تازه بیرون کشید و یا همه‌ی معناهای دیگر را به پرسش کشید، لاکان و دریدا بر همین اساس ناخودآگاه فروید رابازخوانی کرده و دستاوردهای انقلاب روانکاری فروید را برای شناخت شناسی زبان بکار می گیرند و نهایتاً بسیاری از کژ خوانی های او را به چالش میگیرند، در روانکاری فروید ناخودآگاه از سرکوب امیال شکل می گیرد اما لاکان با گذشتن از شبکه‌ی هنجارهای زبان ناخودآگاه از سرکوب امیال شکل می گیرد اما لاکان با گذشتن از شبکه‌ی هنجارهای زبان ناخودآگاه و خودآگاه را شکل میدهد، از نگاه او برخلاف 5 دیدگاه ناخودآگاه تاریک نیست و پس از خود اگاه شکل نمی گیرد بلکه همزمان با اوست و پیوند میان این دو همان شبکه‌ی زبانی است که در آن تولید شده اند، به عبارت دیگر ناخودآگاه صدای سخن خودآگاه است که شخص زبانش را نیاموخته است، در مدل لاکانی ناخودآگاه روانکاور دقیقا مانند ناخودآگاه بیمار مورد توجه است سپس روایت بیمار و روانکاو برابر نهاده می شود، او این مدل را برای منتقد و متن نیز تایید می کند.

فایل ورد 23 ص


مقاله درباره روانشناسی تربیت

دانلود مقاله درباره روانشناسی تربیت و اصول اخلاقی وانواع تئوری های روانشناسی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 78 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 129
مقاله درباره روانشناسی تربیت

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*مقاله درباره روانشناسی تربیت*


کلیات - تعریف و موضوع روانشناسی

واژه ای که بنام «روانشناسی» رواج یافته ،‌ ترجمه لغت پسیکولوژی[1] که با تلفظ انگلیسی «سایکولوژی» می باشد که در اصل ازدو کلمه یونانی «پسیکه»[2] به معنی روح و «لوگوس»[3] به مفهوم تحقیق و بیان مشتق شده است . پسیکه مفاهیم متعدد دارد ، برخی آنرا به معنی روح و بعضی دیگر روان تفسیر نموده اند . این کلمه نام یکی از خدایان افسانه ای یونان قدیم بوده که در ابتدا زندگی بشر فناپذیری داشته بعداً در زمره خدایان درآمده و جاودان گردید . [4]

تعریف روانشناسی : روانشناسی عبارتست از مطالعه جنبه های مختلف رفتار و ارتباط آنها با یکدیگر . منظور از رفتار و جنبه های آن فعالیت هائی است که از فرد سرمی زند ما با فردی سروکار داریم که احساس و ادراک می کند ، امور را بخاطر می‌سپارد و بیاد میاورد ، پاره ای از امور را یاد می گیرد ، از برخورد بچیزهایی می‌ترسد، در مقابل ناملایمات خشمگین می شود ، در بعضی مواقع شور و هیجان از خود نشان می دهد ، با دیگران بسر می برد ، از کار کردن بادیگران لذت می برد ، برای خود هدفهای اساسی یا غیر اساسی انتخاب می کند ، نقشه می کشد ، درباره اعمال افراد اظهار نظر می نماید ، گاهی خونسرد است زمانی حساسیت نشان می دهد ، در انتخاب هدف ها و وسائل تصمیم می گیرد ، برای جلوگیری از شکست خود به منظور تامین احتیاجات اساسی روانی خویش رفتار خاصی از خود ظاهر می سازد ، اینگونه فعالیت ها که اغلب با کارهای بدنی همراه هستند بعنوان رفتار در روانشناسی مورد بحث واقع می‌شوند .

روی این زمینه می گوئیم ، روانشناسی عبارتست از مطالعه جنبه های مختلف رفتار آدمی از قبیل جنبه های بدنی - عاطفی - اجتماعی - عقلانی ، اخلاقی و هنری و ارتباط این جنبه ها با هم .

موضوع روانشناسی : همانطور که اشاره شد ، موضوع روانشناسی رفتار و جنبه‌های مختلف آن و ارتباط آن جنبه ها با یکدیگر است . در روانشناسی ، رفتار عقلانی کیفیت رشد و بروز آن و ارتباط آن با اشکال دیگر رفتار ، رفتار عاطفی ، کیفیت بروز عواطف و رشد آنها ، رفتار اجتماعی ، اشکال ارتباط فرد با گروه در دوره های مختلف رشد و تاثیر نفوذ گروه روی رفتار افراد و رشد اعمال بدنی و ارتباط آنها با سایر جنبه های شخصیت فرد مورد بحث واقع می شود . علاوه بر این امور ، احتیاجات اساسی افراد و نحوة تاثیر آنها در رفتار فرد، یادگیری بعنوان یکی از اشکال رفتار منشاء و علل رفتار غیرعادی و شخصیت فرد نیز در روانشناسی مورد مطالعه قرار می گیرد .

تعریف روانشناسی تربیتی : روانشناسی تربیتی عبارتست از بررسی اصول و قواعد روانشناسی و اجرای آنها در جریان های تربیتی است . یکی از اموری که در روانشناسی مورد بحث قرار می گیرد ، احتیاجات اساسی بدنی و روانی افراد است ، از جمله احتیاجات اساسی احتیاج به بستگی و تعلق به گروه است . افراد در دوره های مختلف زندگی برای حفظ موقعیت خویش نیاز به گروه دارند . تعلق به گروه چه در خانواده ، چه در میان هم سنها ، چه در میان همکاران و چه در حفظ حیثیت اجتماعی افراد کاملاً موثر است . معلم با توجه به این امر باید مراقبت نماید که وضع اجتماعی هر یک از کودکان در کلاس و مدرسه مشخص باشد به محض اینکه دید کودک تنها به سر می برد یا از گروه طرد شده است باید به بررسی علل آن بپردازد وبرای سازش دادن آن کودک با دیگران اقدام کند .

در مورد یادگیری نیز اصولی از قبیل اصل آمادگی ، اصل فعالیت ، و نظایر آنها مورد توجه روانشناسان است . معلم باید ابتدا این اصول را فرا گیرد و بعد آنها را در موقعیت‌های مختلف یادگیری چه درکلاس و چه در خارج از کلاس به کار گیرد .

بنابرآنچه گفته شد روانشناسی تربیتی بطور خلاصه عبارتست از علمی که اصول و قوانین روانشناسی را در جریان های تربیتی اعم از خانه ، مدرسه و نهادی اجتماعی به کار می گیرد و سعی دارد که با ارائه تکنیک های خاص به اصلاح رفتار افراد بپردازد .

موضوع روانشناسی تربیتی : درکتب مختلف روانشناسی موضوع های بسیاری برای روانشناسی تربیتی مطرح شده است . از آنجائیکه هدف روانشناسی تربیتی فهم صحیح تر تعلیم و تربیت است می توان به موضوع های زیر برای این علم اشاره نمود .

1-یادگیری[5] : ماهیت یادگیری ، عوامل موثر در یادگیری ، چگونگی تحریک یادگیرنده ، یادگیری مهارت های مختلف حل مسئله ، اجرای اصول یادگیری در وارد درسی و انتقال یادگیری ، امور راهنمایی و اداره کلاس ، کنترل و ارزش سنجی یادگیری هسته یا اساس کار روانشناسی تربیتی است .

2-رشد[6] : توجه به ویژگیهای رشد انسان اهم موضوعات روانشناسی تربیتی می‌باشد. در این بخش روانشناسی تربیتی بدنبال موضوعات مختلف از قبیل اصول رشد، تاثیر وراثت ، چگونگی پیدایش تفاوت های فردی در مراحل مختلف رشد که بطور کلی بر تربیت فرد تاثیر دارد می باشد . روانشناسی تربیتی در این راستا تلاش دارد که فرایند رشد را طی زمان دنبال نماید و بر اساس آن روشها و اصول خود را جهت ایجاد تغییرات مطلوب ویژگیهای رشد در ادوار مختلف زندگی به ما نشان می دهد که فرد تا چه حد دارای آثاری طبیعی می باشد .

3-شخصیت و سازگاری : این مفاهیم وسیع مربوط به جنبه های متعدد شخصیت

کودک در سازگاریهای اجتماعی و عقلانی و مربوط به رشد عقلانی وی می باشد .

در این قسمت موضوع هایی از قبیل عواطف ، بهداشت روانی شاگرد و معلم ، سازگاری کودکان استثنایی تربیت و منش و تاثیر متقابل جنبه های اجتماعی یا جنبه های بدنی، عقلانی و عاطفی رشد را در نظر گرفت .

4-اندازه گیری و ارزش سنجی : اصول اندازه گیری و تست و اجرای آنها در اندازه‌گیری و سایر استعدادهای فعالیت های درسی ، سازگاری و اجرای نتایج اینگونه آزمایشها در کار مدرسه .

5-تکنیک ها و روشهای روانشناسی تربیتی : روانشناسی تربیتی بعنوان یک رشته علمی برای مطالعه مسائل تربیتی روش و تکنیک هایی بوجود آورده است . متدهای تحقیق و روش آماری قسمت مهمی از این موضوع است .

روانشناسی تربیتی یک علم کاربردی است

بطور کلی پژوهش های علمی از جهت این که با چه هدفی شروع شده اند به دو دسته تقسیم می شوند :

الف-علوم بنیادی ، ب-علوم کاربردی

علوم بنیادی : پژوهش هایی هستند که در درجه اول تامین کننده نیازها ، کنجکاوی‌های افراد تحقیق کننده می باشند . بدین معنی که انسان ذاتاً جستجوگر و کنجکاو است و مایل است که از من و کیف امور بدور از این که برای او نافع باشد یا نه اطلاع حاصل کند . دانشمند علوم بنیادی سعی در کشف روابط میان پدیده ها می کند و هدف عمده ای که از تلاش علمی خود دارد این است که بتواند از نتایج کار خود به یک تئوری یا نظریه ای از وضع موجود پدیده ها برسد . البته باید توجه داشت که نتایج علم بنیادی یقیناً در خدمت علم کاربردی قرار خواهد گرفت .

علوم کاربردی : در این گونه تحقیق محقق تلاش می کن تا پاسخ های منطقی و اصولی نسبت به مسائل ضروری واساسی برای جامعه بشر پیدا کند . لذا همواره بدنبال نتایج مفید است . پژوهشگر علم کاربردی بدنبال یافتن راه حل برای سوالات است که پاسخ به آنها می توان مشکلی را از بشر حل نماید . بدین ترتیب عمده اختراعات و ابداعات همه ناشی از نتایج علم کاربردی است . همینطور شیوه و روشهای عملی که برای اداره کلاس و تربیت دانش آموزان ارائه می شود و همگی حاصل از علم کاربردی است .

از شاخه های روانشناسی کاربردی به چند نمونه اشاره می شو د :

روانشناسی بالینی یا کلینیکی ، روانشناسی کودکان استثنایی ، روانشناسی صنعتی ، روانشناسی مدیریت ، روانشناسی راهنمایی و مشاوره، روان شناسی آموزشگاهی و روانشناسی تربیتی .

اشاره‌ای مختصر به تاریخچه روانشناسی و روانشناسی تربیتی : از آغاز خلقت

بشر کنجکاوی های او در امور مختلف مشاهده است از آثار بجا مانده انسان چه از طریق خواب و چه از طریق تفکرات او بعد دوم تن و جسم به اشکال مختلف مدنظر قرار گرفته و انسان به این موضوع که موجودی دوبعدی است شناخت داشته ، تا اینکه به تدریج توانسته از طریق پیامبران الهی و علم خود به پدیده روح یا روان آگاهی پیدا نماید و پدیده های روانی و روانشناسی را غیرمستقیم موردنظر قرار دهد اما از آغاز و شروع تمدن انسان در شرق زمین و غرب بخصوص در تمدن های باستانی دنیا ، علم روانشناسی همراه فلسفه و در کنار آن بیش و کم در زندگی انسان تجلی داشته و اگر در نظام آموزش و پرورش های جهان چه در تمدن های مشرق و چه غرب مطالعه ای نمائیم ملاحظه خواهد شد که در مقاطع مختلف تحصیلی این تمدن‌ها کاربرد روانشناسی به وضوح مشاهده می شود و کودکان و نوجوانان و خانواده ها و نهادها و از دست آوردهای روانشناسی زمان خود بهره گرفته اند . و روانشناسی تربیتی پیش از این که بعنوان یک رشته علمی جداگانه مطرح گردد تحت تاثیر افکار فلسفی قرار داشته و فلاسفه ای همچون افلاطون ، ارسطو ، سقراط در این رابطه سهم بسزایی داشته اند . ارسطو معتقد بود که ذهن از توانائیهای مختلف که با هم در ارتباط هستند برخوردار است واین توانائیها را عبارت از استدلال ، تفکر ، تعقل ، عواطف و احساسات و نیروی اراده می دانست . بعد از انقلاب رنسانس در قرن 16 رشد چشمگیری در علومی مثل زیست شناسی ، فیزیک ، شیمی ، ریاضیات در دنیا مشاهده شد و درقرن 17 به بعد مسائل روانشناسی از دیدگاه دانشمندان بنامی چون جان لاک و در قرن 18 توسط ژان ژاک روسو بخصوصی در بعد تربیتی و کودک مطرح گردید و در قرن 19 در آلمان روانشناسی بصورت یک علم تجربی توسط ویلهم ونت مورد نظر قرار گرفت و امروز مکاتب و دیدگاه های بسیاری در روانشناسی تربیتی کودک مطرح شده اند که در صفحات بعد اشاره ای به آنها خواهیم داشت و شایان ذکر است که در آثار و تالیفات و دیدگاه های دانشمندان ایرانی مسائل روانشناسی تربیتی بسیار مفیدی مطرح شده است و دانشمندان از قبیل ابن سینا ، خواجه نصیرطوسی ، امام محمد غزالی ، بحث ها و نظرات موثری در تربیت کودک و روانشناسی تربیتی پرداخته اند و بخشی از آثار شعرایی چون سعدی ، مولانا ، حافظ و ده ها شاعر و نویسنده دیگر می توان نام برد که در روانشناسی تربیتی و مسائل روانی سهم بسزایی دارند .



[1]-Psychology 2-Psyche

[3]-Logos

[4]-سیروس ، عظیمی ، رواشناسی عمومی ، انتشارات مروی ، ص 12 .

[5]-Learning 2-Development

#در صورت هر مشکل ما پشتیبان شما هستیم...