دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 118 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
آموزش مهارت های ارتباطی می تواند هم به شکل گروهی وهم به صورت زوجی صورت پذیرد. آموزش ها شامل ئستورالعمل ها ،سرمشق گیری،ایفای نقش ، تمرین های ساختارمند،اجراوتمرین رفتاری وبازخوردها می باشند .
خانواده درمانی مداخلهای است که بر تغییر تعاملات بین اعضای خانواده متمرکز است و در آن تلاش میشود کارکرد خانواده به عنوان واحدی متشکل از تک تک اعضای خانواده بهبود یابد
درجامعه کنونی مشکلات خانواده وروابط حاکم بر اعضای خانواد ه تا آ ن اندازه اهمیت دارد که رشته جدید به نام خانواده درمانی بوجود آمده است . درخانواده درمانی هدف درما نگر، شنا سایی مشکل ،بررسی روابط بین اعضای یک خانواده ، بررسی نقش و وظایف اعضای خانواده نهایتا تغییر ساختار خانواده با استفاده ازتکنیک موجود و تخصصی است .خانواده ازمشکلات متعددی همچون اختلافات زناشویی،مشکل در ارتباط با فرزند نوجوان،افت تحصیلی فرزندان،ازدواج فرزندان،اعتیاد یکی از والدین، مشکلات رفتاری فرزندان خردسال،مشکلات اخلاقی والدین و یا فرزندان و یا غیره رنج می برند. اختلافات زناشویی یکی از مشکلاتی است که خانواده امکان دارد از آن رنج برد.لذا شاخه ای از خانواده درمانی به نام زوج درمانی به وجود آمد
دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
مقدمه
خانواده اولین و مهمترین نهاد درتاریخ فرهنگ و تمدن انسانی است واولین مدرسه ای است که انسان درآن تعلیم مییابد و با اصول زندگی اجتماعی وروش تفاهیم بادیگران آشنا میشود. خانه، فضایی است که درزیر سقف آن ارزشهای اخلاقی و اجتماعی ازنسلی به نسل دیگر منقل میشود و اسباب رشد عاطفی، اخلاقی، اجتماعی افراد فراهم میگردد. درجهان امروز متأسفانه به رغم تعالیم حیاتبخش انبیاء بنیان خانواده درکشورهای صنعتی درحال فرو ریختن است واگر خرمندان و متفکران برای جلوگیری از این پیشآمد، تدابیر لازم را اتخاذ نکند، بخش عظیمی از ارزشهای والای انسانی دسخوش خطر خواهد شد و عالم بشری با بحرانهای مضاعفی روبرو خواهد گردید. سستشدن اساس خانواده، افزایش خشونت، اضطراب، ناامنی و بحرانهای اجتماعی بهواقع ریشه درعدم توجه به اهمیت و نقش خانواده دارد. همانطور که میدانیم شخصیت هرفرد درخانواده شکل میگیرد. روابط عاطفی پدران و مادران با فرزندان خود، اهمیت وئ نقش خانواده دارد. همانطور که میدانیم شخصیت هرفرد درخانواده شکل میگیرد. روابط عاطفی پدران و مادران با فرزندان خود، اهمیت خانواده و نقش آن را روشن میسازد. ادراک ارزشهای معنوی واخلاقی، رشد اجتماعی، عاطفی، عقلانی و بدنی، درحد وسیع درخانواده صورت میگیرد. بنابراین خانواده را باید نهادی مقدس یا باارزش تقلی کرد. ازسوی دیگر، خانواده نهادی است که عواطف فرد در آن شکل میگیرد فرد درخانواده نحو بروز عواطف را فرا میگیرد. کنترل کردن عواطف را میآموزد و نیازهای عاطفی خود را تأمین میکند. شاید هیچ نهاد اجتماعی دیگری به اندازه خانواده در تامین نیازهای اساسی روانی به ویژه نیازهای عاطفی، موثر نباشد. به زعم اکثر قریب به اتفاق دانشمندان علوم انسانی آنچه تحت عنوان نابسمانی هاغی رفتار بشری و به بیان صحیح تر اختلات رفتاری از قبیل بزهکاری، اعتیاد به مواد مخدر، سرقت، سرگشتگیهای جنسی، فرار از کانون خانواده و … در جامعه مشاهده میشود ، درحقیقت منشاء و مأوا در تربیتهای غیر اصولی و نابسامیهای خانوادگی دارد. بنابراین از روزی که توجه علمای انسانشناسی و به خصوص روانشناسان به منشأ علت عمده اختلالات رفتاری بشری جلب گردید، دروان کودکی سالها ی سرنوشتساز برای پرورش شخصیت و به تبع آن محیط خانواده به عنوان اولین و مهمترین پرورشگاه، مورد توجه و بررسی پژوهشگران قرار گرفت.
یکی از ویژگیهای دنیای امروز انفجار علم ودانش درهمه حوزههای و تأثیر ژرف آن در زندگی فردی و اجتماعی است. به تناسب گسترش علوم، حیاتروانی انسانها، پیچیدهگی مییابد. و برای شناخت بهتر انسانها نسبت به یکدیگر در مناسبات اجتماعی که خانواده بارزترین نمونه آن است، محتاج به علم و دانش بیش از مناسبات اجتماعی که خانواده بارزترین نمونه آن است، محتاج به علم و دانش بیش از گذشته هستیم و این امر آموزشهای خانواده را برای هرزن و هرمردی ضروری میسازد. آموزشهایی که ضمن ایجاد شناخت بیشتر اعضای خانواده را قادر میسازد نقشها و وظایف خود را در رابر همسر و فرزندان به بهترین شکل انجام دهند.
رویکرد نظریه پردازان به مساله تاثیر محیط و عوامل محیطی بر پرورش ورشد قوا و استعدادهای انسانی و اهمیت این عوامل دردوران کودکی مساله آموزش والدین را به عنوان یک راه روش کار مطرح ساخت. از طرف دیگر میدانیم که مدرسه دومین واحد متشکل و درحقیقت به عنوان پلی برای ورود کوکان از محیط محدود بسته و تحت کنترل خانواده به جامعه بزرگ و متنوع انسانی است که درمسیر تلاش برای آموزش والدین مورد توجه مجریان برنامههای آموزش والدین قرار گرفت. مدارس از این جهت که خانه دوم فرزندان محسوب میشوند، مکان مناسبی برای بررسی و تنظیم برنامههای متناسب برای آموزشی والدین هستند. بنابراین نخستین کوششها درجهت آموزش والدین درهمین مکانها و با کمک و مساعدت مربیان مدارس و استادان دنشگاهها صورت میگیرد. انجمن اولیاء و مربیان وزارت آموزش و پرورش متکفل برگزاری این گونه کلاسهای آموزش مسائل تربیتی برای والدین دانشآموزان در ایران است. این کلاسها تحت عنوان کلاسهای آموزش خانواده دایر شده است که در وهله اول گام مثبت و موثری درجهت شکوفایی استعدادهای دانشآموزان این آیندهسازان جامعه است.
طرح مساله و انگیزه تحقیق
پیش از بیان موضوع و اهمیت آن، گفتن اینت نکته لازم است که آموزش و پرورش باید پیشرفت و ترقی و تعالی هرجامعه و هرممکلت است، زیرا نوآوریهای علمی، فنی و مسائل مربوط به تکنولوژی و دیگر دانشهای بشری وابستگی نام با مجموعه آموزش و پرورش دارد.
اصولا تحولات و دگرگونیهای سریع اجتماعی در پرتو آموزش و پرورش برنامهریزی شده منظم، انعطافپذیر و اساسی امکانپذیر است.
ژان مونه متفکر فرانسوی عقیده دارد: در رقابت اقتصادی بین کشور مادرآینده برد از آن کشوری است که بتواند مجموعه آموزش و پرورش منظمتر و مفیدتری را ارائه نماید. این سخن نباید موجب این تصور شود که وظیفه آموزش و پرورش محدود به آموزش کودکان و نوجوانان از طریق اعمال شیوههای آموزشی توین درفراگیری علوم تجربی و طبیعی و آمادهکردن آنان برای مشارکت دریک مسابقه اقتصادی درزندگی اجتماعی آینده است. انسان از نظر فطرت دارای دوقعد مادی و معنوی است. چنانچه در تعلیم و تربیت وی خصوصاً در دوره کودکی و نوجوانی این دوبعد درنظر گرفته نشود و در امر پرورش، قوای جسمسی و روحی او هماهنگی بوجود نیاید در پرورش یکی از این ابعاد نسبت به دیگری غفلت شود، طبیعی است زمینه اختلال در شخصیت و عدم تعادل جسمی و روحی کودک و نوجوان فراهم شده و باید در انظارزندگی ناخوشایند و نامطلوبی در آینده برای او بود. علیرغم نظر برخی از نظریهپردازان که معتقدند تغیرات و تحولات سریع اجتماعی موجب ظهور و نفوذ موسسات آموزشی و تربیتی درجامعه شده و با جایگزینی و فعالیت آنها کارکردهای خانواده کاهش یافته و میرود که خانواده نقش تربیتی و آموزشی خود را دررابطه با فرزندان ازدست بدهد. باید گفت که این نظریهپردازان تحت تأثیر تحولات شگرف علمی، فنی و مسائله9 مربوط به تکنولوژی درکشورهای غربی و یا بهتر بگوئیم جوامع بک بعدی قرار گرفته و به این چنین باورهای بیهوده و اظهار نظرهای بیپایه و بیاساس اعتقاد پیدا کرده و پرداختهاد. بحران نسل نوجوان وجوان، اضطرابات روانی، روحی و عاطفی، بزهکاریها، ناهنجاریهای اجتماعی روزافزون درمیان کودکان و نوجوانان درکشورهای غربی زائیده تحولات و دگرگونیهای سریع اجتماعی و کمرنگ بوده نقس خانواده در تربیت نونهالان دراین جوامع است و درک این موضوع است که متفکران غربی را به بازنگری به اهمیت دادن به نقش و پایگاه اجتماعی خانواده دررابطه با تربیت فرزندان واداشته و موجب شده که خانواده بعنوان محور اصلی پرورش کودکان و نوجوانان و تضمینکننده زندگی آنان از جهات اخلاقی، عاطفی، روانی، اجتماعی شناخته شود. توجه به نقش و وظیفه خانواده در تربیت و اجتماعی بارآوردن فرزندان موجب شده که سازمان تربیتی و فرهنگی یونسکو را وادار به اعلام سال جهانی خانواده نموده و از طریق نظرمردم جهان و موسسات بینالمللی را متوجه اهمیت وظیفه و جایگاه اجتماعی خانواده دررابطه باتربیت فرزندان نماید. بنابراین خانواده نقش اصلی و حیاتی در تربیت و تکوین شخصیت کودک و نوجوان را دارد و ازنظر پرورش جنبههای عاطفی، روانی، و اخلاقی کودک، هیچ نهادی نمیتوند جایگزین آن گردد. مدرسه و آموزشگاه باوجود آموزش مهارتهای علمی، فنی و حرفهای به کودکان و نوجوانان در حقیقت تکمیل کننده نقش پرورشی و تربیتی خانواده درکودک هستند و ازاین لحاظ نقش و اهمیت آنها بعد از خانواده قرار میگیرد. اشتغالات والدین ازخانه، دشواریهای روزمره زندگی و پیچیدگی شیوههای آموزشی و پرورشی که حاصل تحولات سریع اجتماعی است کارکردهای خانواده را محدود ساخته و موجب گردیده توانایی برنامهریزی علمی و تربیتی در دنیای امروز ضرورت همکاری و هماهنگی مؤثر بآن بار با آموزشگاه ایجاب میکند. مدسه ضمن نشان دادن علاقه به تربیت کودکان و نوجوانان ممکن است در محیط خود کمتر به شناخت نیازهای عاطفی و روانی آنان فائق آید. درحالیکه خانواده بهعلت تماس بیشتر و مستقیمتر با کودکان و نوجوانان ویژگیهای اخلاقی و روانی آنان را بهتر شناخته و نیازهای آنان را دراینگونه موارد بهتر تشخیص میدهد. همکاری و هماهنگی خانه و مدرسه، تبادل آگاهیها و تجارب والدین و مربیان و هماهنگی میان والدین و مسؤلین آموزشگاه آنانرا درشناخت نیازهای متحول و مختلف کودکان و نوجوانان یاری بخشیده به توانمندی و قابلیت این دونهاد مؤثر در چارهجویی ورفع کمبودها و نیازهای آنان خواهد افزود تأثیر همکاری خانه و مدرسه زمانی چشمگیرتر است که پدران و امور تربیتی و مسائل مربوط به روانشناسی تربیتی دررابطه با فرزندان خود آگاهی و دانایی بیشتری باشند هرچه خانواده به رموز و فنون تربیتی و پرورشی آگاهتر باشد هماهنگی و همکاری مؤثر بین مدرسه و خانواده امکان پذیرتر میشود و زمینه اجرایی برنامههای مشترک و هدفهای همسان تربیتی این دو نهاد دررابطه با تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان آسانتر فراهم شود. برنامه آموزش خانواده از مؤثرترین اقداماتی است که به خانوادهها کمک خواهد کرد تا درتربیت کودکان و نوجوانان از لحاظ روحی، عاطفی و اخلاقی از روشهای نوین تربیتی و مسائل مربوط به روانشناسی در برخورد رفتاری با آنان به گونه ای عمل کند که درهمکاری و هماهنگی با آنچه درمدرسه از نظر تربیتی سازمان یافته و انجام میگرد موفقیت آمیز بوده و تضمینکننده زندگی اجتماعی آنها و آینده باشد از این روی اهمیت افزایش آگاهیهای تربیتی والدین از طریق ایجاد و گسترش کلاسهای آموزش خانواده درشرایط متحول اسلامی ایران با مسائل روانشناسی تربیتی و اعمال شیوههای درست برخورد رفتاری آنان باکودکان و نوجوانان مساله است که انگیزه انتخب موضوع مورد بررسی گردید.
هدف تحقیق
خانواده در تفکر اسلامی از اساسیترین و نتیجهبخشترین واحدهای اجتماعی است که مبانی آن برالفت، صمیمیت، فداکاری و ازخودگذشتگی استوار است. درچنین واحد اجتماعی مؤثری چه بسیارند عواملی که ممکن است. آگاهانه و یا ناآگاهانه در بنیان آن نفوذ کرده و آنرا کرده متزلزل سازد.
برای جلوگیری از نفوذ زیانبار و ویرانگر این عوامل زن و شوهر به آموزش و آگاهی ویژه محتاجاند تا از بههم پاشیدگی خانواده جلوگیری بعمل آورند. این عوامل ممکن است اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دینی واخلاقی و غیره باشند. زن و شوهر را به اجبار نمیتوان وادار به زندگی دائم درکنار یکدیگر نموده و آنان را وادار نمود که علیرغم تمایلات درونی سالیان دراز زندگی مشترکی را ادامه دهند. اما با راه حلهای معقول از طریق آموزش میتوان جهت ادامه حیات و از بین بردن عواملی که زندگی مشترک آنان را مورد تهدید قرار داده به تعلیم و تفهیم اصول دوجانبهای ک وظایف زوجین را شامل میگردد پرداخت و آنان را جهت ادامه یک زندگی مسالمتآمیز تحت آموزش قرار داد. علاوه برآن، پیچیدگی روزافزون روابط اجتماعی، ناشی از تحولات اقتصادی و اجتماعی و تبادل و تهاجم فرهنگی بین ملتها و تأثیر مثبت و منفی زائیده از آنها از یکسو و نقش مؤثر والدین در تربیت اجتماعی کودکان و نوجوانان، ضرورت همآهنگی بین خانه و مدرسه، وجود سلیقههای فردی ازنظر تربیتی، تفاوتهای فردی بین فرزندان و اختلافاتی که پس از تشکیل خانواده ممکن است بین زن ومرد بوجو آید از سوی دیگر نیاز خانواده را به آموزش و افزایش سطح آگاهی درروابط با تربیت فرزندان اجتنابناپذیر میسازد. بنابراین هدف از تحقیق زمینهیابی درمورد یادگیری والدین در موضوعات تربیتی و تأثیر کلاسهای آموزشی خانواده برروی اولیایی که از این کلاسها استفاده کرده در مقایسه بااولیایی که از این کلاسها استفاده نکردهاند میباشد.
اهمیت تحقق
خانواده بعنوان یک نهاد عمومی در دنیا و بخصوص در دیدهگاه اسلامی از ریشهدارترین و مقدسترین نهادهای اجتماعی است. زیرا در وهله اول مناسبترین مکان برای اسن والفت، همدلی و ابراز صمیمیت بین زن و شوهر بوده و نخستین هسته اجتماع است که برپایه روابط زناشویی و خویشاوندی سببی یا نسبی در محدودهای بنام خانه بوجود میآید و با تأمین نیازهای جسمی، آرامش روحی و تکامل روانی یکدیگر را فراهم میکنند و بدین طریق باایجاد رشتههای استوار عاطفی، اخلاقی و روانی از لحاظ ذهنی و فکری پیوندی الهی مییابد فزون بر آن، خانه و خانواده جایگاه مطمئن و پناهگاه امن و سرشار از عواطف انسانی است که در آن فرزندان وئ اعضای خانواده تربیت اجتماعی یافته و بارشد و تکوین شخصیت آنان برای زندگی اجتماعی آینده درزمینههای مختلف بار میآیند.
فایل ورد 30 ص
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 28 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مقدمه:
دریافت تربیت حقی است برای فرزندان، و طبعا جهت ما تکلیفی سنگین بهمراه دارد. آنها نیاز دارند که ساخته شوند و بعمل آیند، فردی مفید بحال خود و جامعه و پیرو مکتب اندیشیدهای باشند و بدیهی است که وصول بچنین مقصدی بدون یاری پدر مادر امکانپذیر نیست و آنها برآورده شدن این خواسته و رفع این نیاز را از پدر و مادر خود طلبکارند.
بعنوان اینکه ما پدر یا مادریم تربیت فرزندان مهمترین وظیفه ماست و ما در قبال آن نزد خدا و مردم و نیز از خود طفل و وجدانمان مسولیت داریم. انجام این مسولیت بوجهی نیکو مورد سازش عقل و سستی و سهلانگاری در آن عقوبتآور است. اینکه همه بخواهند پدر و مادر خوبی باشند جای سخنی نیست. ولی اشتباه در این است که برخی خوب بودن را تنها در این امر میبینند که نیازهای بدنی کودکان را برآورده سازند و برای جنبههای روانی و اخلاقی آنان ارج و بهائی قائل نیستند. از سوی دیگر این مساله مطرح است که خیلی از پدر و مادرها فکر نمیکنند برای تعلیم و تربیت فرزندانشان احتیاج به آموزش و آگاهی داشته باشند. گمان دارند در امر تربیتی آگاهی ضروری نیست و یا آنچه ضروری است میدانند و از آن اطلاع دارند. در تربیت این مساله مطرح است که ما میخواهیم سرمایههای مادی و معنوی خود را به او منتقل کنیم، از موجودی که شدیدا وابسته به غرایز است انسانی ایدهآل با اندیشههای عالی فداکاری و ایثار و طالب شهادت بسازیم و این کار هنر و معرفت لازم دارد. بهنگامی که دستهای ما در این زمنیه خالی باشد چگونه از عهده انجام آن برخواهیم آمد.
تربیت چیست:
قبلا ضروری است که بدانیم تربیت چیست و چه ضرورت و اهمیتی دارد؟ دارای چه ابعاد و مسائلی است؟ برای تربیت تعریفهای متعددی شده است از جمله آنکه گفتهاند: تربیت کوشش و تلاش آگاهانه انسان برای ایجاد تغییرات مطلوب است و بدیهی است که معنی مطلوب و طرز برداشت از آن در جوامع مختلف فرق میکند، چه بسا که امری در جامعهای مطلوب بحساب آید و در جامعه دیگر نامطلوب. برخی را فنی میدانند که در سایه آن نشو و نمای قوای انسانی را در دورههای مختلف زندگی به تناسب سن و رشد یاد میدهند و در این انتقال جنبههای علمی و تجربی مورد استفاده قرار میگیرند.
ما از طریق تربیت سعی داریم به کودک را ه تمتع از زندگی را بیاوزیم، قوای جسمی و روحی او را برای وصول به کمال مطلوب مقدر بپرورانیم. تفکر و احساس و عمل اندیشیده را به نسل جدید منتقل سازیم. تمدن بشری را ارزیابی، متراکم و مترقی کرده و به نسل جدید سرایت دهیم، استعدادها و قوای پنهانی طفل را آشکار کرده و بسوی اهداف مورد نظر جهت دهیم.
ضرورت و اهمیت تربیت:
تربیت ضروری حیات انسان است. آنکس که تربیت نیافته نه تنها خود را تلف خواهد کرد بلکه از لحاظ اجتماعی زیان عظیمی از او متوجه مردم نیز خواهد شد. کودک چون گیاهی است که برای رشد خود احتیاج به امکانات گوناگون دارد، اگر غذا و هوا به او نرسد تباه خواهد شد. زورگویان، استعمارگران، جنایتکاران و جانیان همه زاده تربیت غلطند، بهمانگونه که پاکان، پرهیزکاران و خادمان حقیقی جامعه از تربیت صحیح به چین موقعیتی رسیدهاند در تجمع اگر تمدن نباشد تربیت نیست.
تربیت بر این اساس دارای اهمیت و آثار فردی و اجتماعی است در جنبه فردی رشد مادی و معنوی و در جنبه اجتماعی برای ترقی، امنیت و فراغ جمع، اهمیت برای نژاد کنونی اهمیت زندگی و مرگ است. بهتر است آدمی خود را بجای کودک بگذارد و یا حیاتش را در جامعه ای بی بند و بار تصور کند تا از اهمیت آن سردرآورد.
عاملان تربیت:
تربیت در خلاء صورت نمیگیرد، در اجتماع، در محیط خانواده و بیرون و تحت شرایط و تاثیر پدیدههاست. آدمی، خواسته و ناخواسته تحت تاثیر پدر ومادر معلم، دوستان، معاشران، فرهنگ جامعه، سینما، رادیو، تلویزیون، مجلات، مردم اجتماع عوامل سیاسی و اقتصادی، شرایط جوی، تغییرات آب و هوائی و .. است، آنچه مهم بنظر میرسد این است که این عوامل تا حدود امکان باید تحت کنترل درآیند تا حاصل و ثمره تربیت نیکو و ارزنده باشد.
الف- خانواده: بنظر ما خانواده مهمترین عامل تربیت است و تنها به پدر و مادر محدود نمی شود که البته آنها جای خود دارند، بلکه عمو، عمه و دائی، خاله، برادر و خواهر و همه کسانی که در زیر یک سقف زندگی میکنند و یا بگونهای با کودک در ارتباط بیشتری هستند بحساب خانواده میآیند.
در امر خانواده مساله سازمان مهم است، اینکه پدر و مادر نسبت بهم و در قبال هم چه وظایفی را برعهده دارند و در برابر کودک چگونهاند، اینکه پدر چه کاری را در خانه برعهده میگیرد و مادر چه کاری را؟ خود مسالهای است که در تربیت اثر میگذارد . در امر تربیت نقش فرهنگی و اقتصادی خانواده سرنوشتساز است باید دید اندیشه والدین یا سطح دانش و آگاهیشان، نوع انضباط قابل قبول برای آنها، وضع درآمد و کیفیت مصرف، در خانواده چگونه است و آنها در برابر هم و در برابر کودک چه موضعی دارند.
باید دیدروابط پدر و مادر باهم چگونه است، وضع اخلاقیشان، کیفیت در درگیری و دعوا نزاعشان، سخنانی که مابینشان رد و بدل میشود چگونه است. حدود تنبیه و تشویق، کیفیت بهرهمند کردن کودک از مواهب زندگی در آنان خانه به چه صورتی است. والدین چه اعتقاداتی دارند، چه فسادها و آلودگیهائی در خانه وجود دارد. اخلاق و معاشرتشان به چه صورت است.
در امر تربیت در خانواده نقش پدر مهم است و نقش مادر مهمتر، این امر بدان خاطر است که میزان توقف طفل در خانه و در کنار مادر به مراتب بیشتر از پدر است، بعلاوه رابطه انس الفت و علاقه طفل نسبت به مادر بیشتر است کودک با شیر مادر تغذیه شده و با طپش او انس گرفته و بخواب رفته است.
علت تاثیر والدین و خانواده در امر تربیت بدان خاطر است که اولا مدت توقف کودک در خانواده بیشتر از بیرون است، ثانیا کودک با پدر و مادر رابطه وراثتی دارد، ثانیا در خانواده قهر و مهر با هم آمیخته است و محبت و انضباط توام و درهمند و درچنین صورتی حاصل تربیت میتواند اعجاز آمیز باشد.
ب – محیط: منظور از محیط در این بحث همه عوامل و شرایطی هستند که طفل را در جنبه مادی یا معنوی درخود شناور کرده اند. این محیط ممکن است انسانی باشد یا غیر انسانی. منظور از محیط انسانی پدر و مادر معلم و مردمند که بگونهای در کودک اثر میگذارند و اورا تحت شرایط فرهنگ و اندیشه خود قرار میدهند و غرض از محیط انسانی پدیده ها وشیائند که آدمی بگونهای از انها هم تاثیر میگیرد.
چه بسیارند خانوادههائی که فرزندان خود را شرایط قابل قبولی می پرورانند و افرادی پاک و صالح به بار میآورند ولی کودک آنها در محیط خارج آلوده و فاسد میشود و برعکس شما و نقش مدرسه و معلم و مدیر و مستخدم، بخصوص نقش معاشران و همسالان کودک را نادیده نگیرید، چه بسیار رذایل و یا فضایلی که از این طریق به فرزندان، منتقل میشوند بدون اینکه والدین و کودکان از این امر آگاه باشند.
رفت و آمدها در خانوادههای بستگان، دوستان، معاشران، شرکت در مجامع و کلوپها، ورزشگاهها و تفریحگاهها، خود میتواند سازنده و یا ویرانگر باشد و مربی باید این مسائل را در امر تربیت درنظر گیرد.
از سوی دیگر ما تحت تاثیر ابزار و شرایط فرهنگی و سیاسی جامعهایم، کتب، روزنامهها، مجلات، پوسترها، عکسها در ما اثر میگذارند و فرزندان ما را فاسد یا صالح بارمیآؤرند سینما، رادیو، تلویزیون، هنر، ادبیات، هر کدام بگونهای در اخلاق و رفتار، طرز فکر و عادات ما موثرند و ما را افرادی صالح یا طالح می سازند.
البته آب و هوا، شرایط جوی، تغذیه، داروها، مواد شیمیائی، سروصدا، محیط آرام، جنگ، صلح ترور، اختناق، فضای باز و آزاد، پستی و بلندی، موقعیت جغرافیائی، شرایط تاریخی و … هم هر کدام عاملی هستند که در ساختن و بعمل آوردن فرد موثرند و ضع بهمینگونه است درباره محیط کشاروزی با صنعتی، محیط سیاسی یا اقتصادی واجتماعی و ….
ناسازگاری امر شایع در بین خردسالان و بزرگسالان است. براسا معیارهائی که در دست است از هر صد کودک موجود در هر جامعهای حدود 7 – 8 نفر آن بنحوی دچار نوعی ناسازگاری هستند و البته این رقم در جوامع مختلف، براساس، نوع تربیتی که فرزندان از والدین و مربیان خود اخذ میکند و هم براسا شرایط متقضیات جامعه متفاوت میشود.
طرز تلقی از ناسازگای، نوع برداشتها از این کلمه و نیز نوع موضعگیری های والدین و مربیان نیز در این امر متفاوت است ولی در کل قضیه این نکته امری مسلم است که اولیای امور از وجود چنین حالتی در فرزندان خود احساس نگرانی کرده و سعی دارند آن را بنحوی تحت کنترل درآورند.
ما نباید در این بحث ضمن بررسی اصل مسئله و علل و انگیزههای آن خواهیم کوشید راه حلهائی قابل عمل ارائه کنیم، باشد که در طریق اصلاح کودکان و آسایش خاطر والدین گامی برداشته باشیم.
معنی و مفهوم ناسازگاری:
قبلا لازم است از معنی و مفهوم سازگاری سخن بمیان آوریم و برای فهم آن ضروری است مفهوم سازگاری را بدانیم و در اینجا از رای و نظر روانشناسان مدد میجوئیم.
روانشاسان پس از بررسیهائی که در زمینه شخصیت افراد بعمل میآورند آنها را دریکی از دو دسته زیر قرار میدهند:
ناسازگار کیست
در مورد این سوال از ناسازگار کیست و نظرات متفاوتی عرضه شه است ولی از جمع نظرات میتوان به این نتیجه رسید: ناسازگار کسی است که رفتاریهای گوناگون، غیرعادی و غیر طبیعی، دشوار و مزاحم دارد. فردی است انعطاف ناپذیر، در شرایط گوناگون نمیتواند خود را با اعضای جامعه و خانوادهاش هماهنگ سازد.
رفتار او بگونهای است که آشکارا قبول مقررات اجتماعی سرباز میزند، توقعات و معتقداتی دارد که موافق با ارزشهای مورد قبول نیست. عمل درست و واقع بینانه ندارد، درصدد ارزیابی از رفتار خود نیست که بداند ایا درست است یا نادرست. در مواردی با دیگران دعوا میکند آنچنان که همه از او گلهمند میشوند. و زمانی از جمع میگر یزد و در گوشهای منزی میشود. حال او عادی نیست و در کل روحیه خوبی ندارد.
علل و انگیزههای ناسازگاری:
در مورد این مساله که چه امری سبب ناسازگاری کودکان و حتی نوجوانان میشود پاسخهای متعددی قابل ذکر است. در بررسیهای مربوط میتوان از علل گوناگون نام برد که شرح وتفصیل اغلب آنها در کتب روانشناسی و تربیتی بچشم میخورد و ما در این بحث سعی داریم به مواردی از آنها با رعایت اخصار اشاره کنیم:
1- علل ارثی : گروهی از صاحبنظران معتقدند که اگر ناسازگاری و نابسامانی درفتار کودکان ریشه از ارث و کنه سرشت و طینت آنها دارد. تا حدی که قائل شدهاند در صفات ارثی و همراه ژن آنها ناسازگاران و در سطح بالاتر جنایتکاران 47 عدد است که نسبت به افراد مشابه یک کروموزوم زیادتر دارند. ولی تحقیقات بعدی نشان دادهاند که در افراد طبیعی وعادی هم گاهی کروموزوم اضافی دیده میشود.
فایل ورد 33 ص
دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
مقدمه
خانواده اولین و مهمترین نهاد درتاریخ فرهنگ و تمدن انسانی است واولین مدرسه ای است که انسان درآن تعلیم مییابد و با اصول زندگی اجتماعی وروش تفاهیم بادیگران آشنا میشود. خانه، فضایی است که درزیر سقف آن ارزشهای اخلاقی و اجتماعی ازنسلی به نسل دیگر منقل میشود و اسباب رشد عاطفی، اخلاقی، اجتماعی افراد فراهم میگردد. درجهان امروز متأسفانه به رغم تعالیم حیاتبخش انبیاء بنیان خانواده درکشورهای صنعتی درحال فرو ریختن است واگر خرمندان و متفکران برای جلوگیری از این پیشآمد، تدابیر لازم را اتخاذ نکند، بخش عظیمی از ارزشهای والای انسانی دسخوش خطر خواهد شد و عالم بشری با بحرانهای مضاعفی روبرو خواهد گردید. سستشدن اساس خانواده، افزایش خشونت، اضطراب، ناامنی و بحرانهای اجتماعی بهواقع ریشه درعدم توجه به اهمیت و نقش خانواده دارد. همانطور که میدانیم شخصیت هرفرد درخانواده شکل میگیرد. روابط عاطفی پدران و مادران با فرزندان خود، اهمیت وئ نقش خانواده دارد. همانطور که میدانیم شخصیت هرفرد درخانواده شکل میگیرد. روابط عاطفی پدران و مادران با فرزندان خود، اهمیت خانواده و نقش آن را روشن میسازد. ادراک ارزشهای معنوی واخلاقی، رشد اجتماعی، عاطفی، عقلانی و بدنی، درحد وسیع درخانواده صورت میگیرد. بنابراین خانواده را باید نهادی مقدس یا باارزش تقلی کرد. ازسوی دیگر، خانواده نهادی است که عواطف فرد در آن شکل میگیرد فرد درخانواده نحو بروز عواطف را فرا میگیرد. کنترل کردن عواطف را میآموزد و نیازهای عاطفی خود را تأمین میکند. شاید هیچ نهاد اجتماعی دیگری به اندازه خانواده در تامین نیازهای اساسی روانی به ویژه نیازهای عاطفی، موثر نباشد. به زعم اکثر قریب به اتفاق دانشمندان علوم انسانی آنچه تحت عنوان نابسمانی هاغی رفتار بشری و به بیان صحیح تر اختلات رفتاری از قبیل بزهکاری، اعتیاد به مواد مخدر، سرقت، سرگشتگیهای جنسی، فرار از کانون خانواده و … در جامعه مشاهده میشود ، درحقیقت منشاء و مأوا در تربیتهای غیر اصولی و نابسامیهای خانوادگی دارد. بنابراین از روزی که توجه علمای انسانشناسی و به خصوص روانشناسان به منشأ علت عمده اختلالات رفتاری بشری جلب گردید، دروان کودکی سالها ی سرنوشتساز برای پرورش شخصیت و به تبع آن محیط خانواده به عنوان اولین و مهمترین پرورشگاه، مورد توجه و بررسی پژوهشگران قرار گرفت.
یکی از ویژگیهای دنیای امروز انفجار علم ودانش درهمه حوزههای و تأثیر ژرف آن در زندگی فردی و اجتماعی است. به تناسب گسترش علوم، حیاتروانی انسانها، پیچیدهگی مییابد. و برای شناخت بهتر انسانها نسبت به یکدیگر در مناسبات اجتماعی که خانواده بارزترین نمونه آن است، محتاج به علم و دانش بیش از مناسبات اجتماعی که خانواده بارزترین نمونه آن است، محتاج به علم و دانش بیش از گذشته هستیم و این امر آموزشهای خانواده را برای هرزن و هرمردی ضروری میسازد. آموزشهایی که ضمن ایجاد شناخت بیشتر اعضای خانواده را قادر میسازد نقشها و وظایف خود را در رابر همسر و فرزندان به بهترین شکل انجام دهند.
رویکرد نظریه پردازان به مساله تاثیر محیط و عوامل محیطی بر پرورش ورشد قوا و استعدادهای انسانی و اهمیت این عوامل دردوران کودکی مساله آموزش والدین را به عنوان یک راه روش کار مطرح ساخت. از طرف دیگر میدانیم که مدرسه دومین واحد متشکل و درحقیقت به عنوان پلی برای ورود کوکان از محیط محدود بسته و تحت کنترل خانواده به جامعه بزرگ و متنوع انسانی است که درمسیر تلاش برای آموزش والدین مورد توجه مجریان برنامههای آموزش والدین قرار گرفت. مدارس از این جهت که خانه دوم فرزندان محسوب میشوند، مکان مناسبی برای بررسی و تنظیم برنامههای متناسب برای آموزشی والدین هستند. بنابراین نخستین کوششها درجهت آموزش والدین درهمین مکانها و با کمک و مساعدت مربیان مدارس و استادان دنشگاهها صورت میگیرد. انجمن اولیاء و مربیان وزارت آموزش و پرورش متکفل برگزاری این گونه کلاسهای آموزش مسائل تربیتی برای والدین دانشآموزان در ایران است. این کلاسها تحت عنوان کلاسهای آموزش خانواده دایر شده است که در وهله اول گام مثبت و موثری درجهت شکوفایی استعدادهای دانشآموزان این آیندهسازان جامعه است.
طرح مساله و انگیزه تحقیق
پیش از بیان موضوع و اهمیت آن، گفتن اینت نکته لازم است که آموزش و پرورش باید پیشرفت و ترقی و تعالی هرجامعه و هرممکلت است، زیرا نوآوریهای علمی، فنی و مسائل مربوط به تکنولوژی و دیگر دانشهای بشری وابستگی نام با مجموعه آموزش و پرورش دارد.
اصولا تحولات و دگرگونیهای سریع اجتماعی در پرتو آموزش و پرورش برنامهریزی شده منظم، انعطافپذیر و اساسی امکانپذیر است.
ژان مونه متفکر فرانسوی عقیده دارد: در رقابت اقتصادی بین کشور مادرآینده برد از آن کشوری است که بتواند مجموعه آموزش و پرورش منظمتر و مفیدتری را ارائه نماید. این سخن نباید موجب این تصور شود که وظیفه آموزش و پرورش محدود به آموزش کودکان و نوجوانان از طریق اعمال شیوههای آموزشی توین درفراگیری علوم تجربی و طبیعی و آمادهکردن آنان برای مشارکت دریک مسابقه اقتصادی درزندگی اجتماعی آینده است. انسان از نظر فطرت دارای دوقعد مادی و معنوی است. چنانچه در تعلیم و تربیت وی خصوصاً در دوره کودکی و نوجوانی این دوبعد درنظر گرفته نشود و در امر پرورش، قوای جسمسی و روحی او هماهنگی بوجود نیاید در پرورش یکی از این ابعاد نسبت به دیگری غفلت شود، طبیعی است زمینه اختلال در شخصیت و عدم تعادل جسمی و روحی کودک و نوجوان فراهم شده و باید در انظارزندگی ناخوشایند و نامطلوبی در آینده برای او بود. علیرغم نظر برخی از نظریهپردازان که معتقدند تغیرات و تحولات سریع اجتماعی موجب ظهور و نفوذ موسسات آموزشی و تربیتی درجامعه شده و با جایگزینی و فعالیت آنها کارکردهای خانواده کاهش یافته و میرود که خانواده نقش تربیتی و آموزشی خود را دررابطه با فرزندان ازدست بدهد. باید گفت که این نظریهپردازان تحت تأثیر تحولات شگرف علمی، فنی و مسائله9 مربوط به تکنولوژی درکشورهای غربی و یا بهتر بگوئیم جوامع بک بعدی قرار گرفته و به این چنین باورهای بیهوده و اظهار نظرهای بیپایه و بیاساس اعتقاد پیدا کرده و پرداختهاد. بحران نسل نوجوان وجوان، اضطرابات روانی، روحی و عاطفی، بزهکاریها، ناهنجاریهای اجتماعی روزافزون درمیان کودکان و نوجوانان درکشورهای غربی زائیده تحولات و دگرگونیهای سریع اجتماعی و کمرنگ بوده نقس خانواده در تربیت نونهالان دراین جوامع است و درک این موضوع است که متفکران غربی را به بازنگری به اهمیت دادن به نقش و پایگاه اجتماعی خانواده دررابطه با تربیت فرزندان واداشته و موجب شده که خانواده بعنوان محور اصلی پرورش کودکان و نوجوانان و تضمینکننده زندگی آنان از جهات اخلاقی، عاطفی، روانی، اجتماعی شناخته شود. توجه به نقش و وظیفه خانواده در تربیت و اجتماعی بارآوردن فرزندان موجب شده که سازمان تربیتی و فرهنگی یونسکو را وادار به اعلام سال جهانی خانواده نموده و از طریق نظرمردم جهان و موسسات بینالمللی را متوجه اهمیت وظیفه و جایگاه اجتماعی خانواده دررابطه باتربیت فرزندان نماید. بنابراین خانواده نقش اصلی و حیاتی در تربیت و تکوین شخصیت کودک و نوجوان را دارد و ازنظر پرورش جنبههای عاطفی، روانی، و اخلاقی کودک، هیچ نهادی نمیتوند جایگزین آن گردد. مدرسه و آموزشگاه باوجود آموزش مهارتهای علمی، فنی و حرفهای به کودکان و نوجوانان در حقیقت تکمیل کننده نقش پرورشی و تربیتی خانواده درکودک هستند و ازاین لحاظ نقش و اهمیت آنها بعد از خانواده قرار میگیرد. اشتغالات والدین ازخانه، دشواریهای روزمره زندگی و پیچیدگی شیوههای آموزشی و پرورشی که حاصل تحولات سریع اجتماعی است کارکردهای خانواده را محدود ساخته و موجب گردیده توانایی برنامهریزی علمی و تربیتی در دنیای امروز ضرورت همکاری و هماهنگی مؤثر بآن بار با آموزشگاه ایجاب میکند. مدسه ضمن نشان دادن علاقه به تربیت کودکان و نوجوانان ممکن است در محیط خود کمتر به شناخت نیازهای عاطفی و روانی آنان فائق آید. درحالیکه خانواده بهعلت تماس بیشتر و مستقیمتر با کودکان و نوجوانان ویژگیهای اخلاقی و روانی آنان را بهتر شناخته و نیازهای آنان را دراینگونه موارد بهتر تشخیص میدهد. همکاری و هماهنگی خانه و مدرسه، تبادل آگاهیها و تجارب والدین و مربیان و هماهنگی میان والدین و مسؤلین آموزشگاه آنانرا درشناخت نیازهای متحول و مختلف کودکان و نوجوانان یاری بخشیده به توانمندی و قابلیت این دونهاد مؤثر در چارهجویی ورفع کمبودها و نیازهای آنان خواهد افزود تأثیر همکاری خانه و مدرسه زمانی چشمگیرتر است که پدران و امور تربیتی و مسائل مربوط به روانشناسی تربیتی دررابطه با فرزندان خود آگاهی و دانایی بیشتری باشند هرچه خانواده به رموز و فنون تربیتی و پرورشی آگاهتر باشد هماهنگی و همکاری مؤثر بین مدرسه و خانواده امکان پذیرتر میشود و زمینه اجرایی برنامههای مشترک و هدفهای همسان تربیتی این دو نهاد دررابطه با تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان آسانتر فراهم شود. برنامه آموزش خانواده از مؤثرترین اقداماتی است که به خانوادهها کمک خواهد کرد تا درتربیت کودکان و نوجوانان از لحاظ روحی، عاطفی و اخلاقی از روشهای نوین تربیتی و مسائل مربوط به روانشناسی در برخورد رفتاری با آنان به گونه ای عمل کند که درهمکاری و هماهنگی با آنچه درمدرسه از نظر تربیتی سازمان یافته و انجام میگرد موفقیت آمیز بوده و تضمینکننده زندگی اجتماعی آنها و آینده باشد از این روی اهمیت افزایش آگاهیهای تربیتی والدین از طریق ایجاد و گسترش کلاسهای آموزش خانواده درشرایط متحول اسلامی ایران با مسائل روانشناسی تربیتی و اعمال شیوههای درست برخورد رفتاری آنان باکودکان و نوجوانان مساله است که انگیزه انتخب موضوع مورد بررسی گردید.
هدف تحقیق
خانواده در تفکر اسلامی از اساسیترین و نتیجهبخشترین واحدهای اجتماعی است که مبانی آن برالفت، صمیمیت، فداکاری و ازخودگذشتگی استوار است. درچنین واحد اجتماعی مؤثری چه بسیارند عواملی که ممکن است. آگاهانه و یا ناآگاهانه در بنیان آن نفوذ کرده و آنرا کرده متزلزل سازد.
برای جلوگیری از نفوذ زیانبار و ویرانگر این عوامل زن و شوهر به آموزش و آگاهی ویژه محتاجاند تا از بههم پاشیدگی خانواده جلوگیری بعمل آورند. این عوامل ممکن است اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دینی واخلاقی و غیره باشند. زن و شوهر را به اجبار نمیتوان وادار به زندگی دائم درکنار یکدیگر نموده و آنان را وادار نمود که علیرغم تمایلات درونی سالیان دراز زندگی مشترکی را ادامه دهند. اما با راه حلهای معقول از طریق آموزش میتوان جهت ادامه حیات و از بین بردن عواملی که زندگی مشترک آنان را مورد تهدید قرار داده به تعلیم و تفهیم اصول دوجانبهای ک وظایف زوجین را شامل میگردد پرداخت و آنان را جهت ادامه یک زندگی مسالمتآمیز تحت آموزش قرار داد. علاوه برآن، پیچیدگی روزافزون روابط اجتماعی، ناشی از تحولات اقتصادی و اجتماعی و تبادل و تهاجم فرهنگی بین ملتها و تأثیر مثبت و منفی زائیده از آنها از یکسو و نقش مؤثر والدین در تربیت اجتماعی کودکان و نوجوانان، ضرورت همآهنگی بین خانه و مدرسه، وجود سلیقههای فردی ازنظر تربیتی، تفاوتهای فردی بین فرزندان و اختلافاتی که پس از تشکیل خانواده ممکن است بین زن ومرد بوجو آید از سوی دیگر نیاز خانواده را به آموزش و افزایش سطح آگاهی درروابط با تربیت فرزندان اجتنابناپذیر میسازد. بنابراین هدف از تحقیق زمینهیابی درمورد یادگیری والدین در موضوعات تربیتی و تأثیر کلاسهای آموزشی خانواده برروی اولیایی که از این کلاسها استفاده کرده در مقایسه بااولیایی که از این کلاسها استفاده نکردهاند میباشد.
اهمیت تحقق
خانواده بعنوان یک نهاد عمومی در دنیا و بخصوص در دیدهگاه اسلامی از ریشهدارترین و مقدسترین نهادهای اجتماعی است. زیرا در وهله اول مناسبترین مکان برای اسن والفت، همدلی و ابراز صمیمیت بین زن و شوهر بوده و نخستین هسته اجتماع است که برپایه روابط زناشویی و خویشاوندی سببی یا نسبی در محدودهای بنام خانه بوجود میآید و با تأمین نیازهای جسمی، آرامش روحی و تکامل روانی یکدیگر را فراهم میکنند و بدین طریق باایجاد رشتههای استوار عاطفی، اخلاقی و روانی از لحاظ ذهنی و فکری پیوندی الهی مییابد فزون بر آن، خانه و خانواده جایگاه مطمئن و پناهگاه امن و سرشار از عواطف انسانی است که در آن فرزندان وئ اعضای خانواده تربیت اجتماعی یافته و بارشد و تکوین شخصیت آنان برای زندگی اجتماعی آینده درزمینههای مختلف بار میآیند.
فایل ورد 30 ص
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 28 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مقدمه:
دریافت تربیت حقی است برای فرزندان، و طبعا جهت ما تکلیفی سنگین بهمراه دارد. آنها نیاز دارند که ساخته شوند و بعمل آیند، فردی مفید بحال خود و جامعه و پیرو مکتب اندیشیدهای باشند و بدیهی است که وصول بچنین مقصدی بدون یاری پدر مادر امکانپذیر نیست و آنها برآورده شدن این خواسته و رفع این نیاز را از پدر و مادر خود طلبکارند.
بعنوان اینکه ما پدر یا مادریم تربیت فرزندان مهمترین وظیفه ماست و ما در قبال آن نزد خدا و مردم و نیز از خود طفل و وجدانمان مسولیت داریم. انجام این مسولیت بوجهی نیکو مورد سازش عقل و سستی و سهلانگاری در آن عقوبتآور است. اینکه همه بخواهند پدر و مادر خوبی باشند جای سخنی نیست. ولی اشتباه در این است که برخی خوب بودن را تنها در این امر میبینند که نیازهای بدنی کودکان را برآورده سازند و برای جنبههای روانی و اخلاقی آنان ارج و بهائی قائل نیستند. از سوی دیگر این مساله مطرح است که خیلی از پدر و مادرها فکر نمیکنند برای تعلیم و تربیت فرزندانشان احتیاج به آموزش و آگاهی داشته باشند. گمان دارند در امر تربیتی آگاهی ضروری نیست و یا آنچه ضروری است میدانند و از آن اطلاع دارند. در تربیت این مساله مطرح است که ما میخواهیم سرمایههای مادی و معنوی خود را به او منتقل کنیم، از موجودی که شدیدا وابسته به غرایز است انسانی ایدهآل با اندیشههای عالی فداکاری و ایثار و طالب شهادت بسازیم و این کار هنر و معرفت لازم دارد. بهنگامی که دستهای ما در این زمنیه خالی باشد چگونه از عهده انجام آن برخواهیم آمد.
تربیت چیست:
قبلا ضروری است که بدانیم تربیت چیست و چه ضرورت و اهمیتی دارد؟ دارای چه ابعاد و مسائلی است؟ برای تربیت تعریفهای متعددی شده است از جمله آنکه گفتهاند: تربیت کوشش و تلاش آگاهانه انسان برای ایجاد تغییرات مطلوب است و بدیهی است که معنی مطلوب و طرز برداشت از آن در جوامع مختلف فرق میکند، چه بسا که امری در جامعهای مطلوب بحساب آید و در جامعه دیگر نامطلوب. برخی را فنی میدانند که در سایه آن نشو و نمای قوای انسانی را در دورههای مختلف زندگی به تناسب سن و رشد یاد میدهند و در این انتقال جنبههای علمی و تجربی مورد استفاده قرار میگیرند.
ما از طریق تربیت سعی داریم به کودک را ه تمتع از زندگی را بیاوزیم، قوای جسمی و روحی او را برای وصول به کمال مطلوب مقدر بپرورانیم. تفکر و احساس و عمل اندیشیده را به نسل جدید منتقل سازیم. تمدن بشری را ارزیابی، متراکم و مترقی کرده و به نسل جدید سرایت دهیم، استعدادها و قوای پنهانی طفل را آشکار کرده و بسوی اهداف مورد نظر جهت دهیم.
ضرورت و اهمیت تربیت:
تربیت ضروری حیات انسان است. آنکس که تربیت نیافته نه تنها خود را تلف خواهد کرد بلکه از لحاظ اجتماعی زیان عظیمی از او متوجه مردم نیز خواهد شد. کودک چون گیاهی است که برای رشد خود احتیاج به امکانات گوناگون دارد، اگر غذا و هوا به او نرسد تباه خواهد شد. زورگویان، استعمارگران، جنایتکاران و جانیان همه زاده تربیت غلطند، بهمانگونه که پاکان، پرهیزکاران و خادمان حقیقی جامعه از تربیت صحیح به چین موقعیتی رسیدهاند در تجمع اگر تمدن نباشد تربیت نیست.
تربیت بر این اساس دارای اهمیت و آثار فردی و اجتماعی است در جنبه فردی رشد مادی و معنوی و در جنبه اجتماعی برای ترقی، امنیت و فراغ جمع، اهمیت برای نژاد کنونی اهمیت زندگی و مرگ است. بهتر است آدمی خود را بجای کودک بگذارد و یا حیاتش را در جامعه ای بی بند و بار تصور کند تا از اهمیت آن سردرآورد.
عاملان تربیت:
تربیت در خلاء صورت نمیگیرد، در اجتماع، در محیط خانواده و بیرون و تحت شرایط و تاثیر پدیدههاست. آدمی، خواسته و ناخواسته تحت تاثیر پدر ومادر معلم، دوستان، معاشران، فرهنگ جامعه، سینما، رادیو، تلویزیون، مجلات، مردم اجتماع عوامل سیاسی و اقتصادی، شرایط جوی، تغییرات آب و هوائی و .. است، آنچه مهم بنظر میرسد این است که این عوامل تا حدود امکان باید تحت کنترل درآیند تا حاصل و ثمره تربیت نیکو و ارزنده باشد.
الف- خانواده: بنظر ما خانواده مهمترین عامل تربیت است و تنها به پدر و مادر محدود نمی شود که البته آنها جای خود دارند، بلکه عمو، عمه و دائی، خاله، برادر و خواهر و همه کسانی که در زیر یک سقف زندگی میکنند و یا بگونهای با کودک در ارتباط بیشتری هستند بحساب خانواده میآیند.
در امر خانواده مساله سازمان مهم است، اینکه پدر و مادر نسبت بهم و در قبال هم چه وظایفی را برعهده دارند و در برابر کودک چگونهاند، اینکه پدر چه کاری را در خانه برعهده میگیرد و مادر چه کاری را؟ خود مسالهای است که در تربیت اثر میگذارد . در امر تربیت نقش فرهنگی و اقتصادی خانواده سرنوشتساز است باید دید اندیشه والدین یا سطح دانش و آگاهیشان، نوع انضباط قابل قبول برای آنها، وضع درآمد و کیفیت مصرف، در خانواده چگونه است و آنها در برابر هم و در برابر کودک چه موضعی دارند.
باید دیدروابط پدر و مادر باهم چگونه است، وضع اخلاقیشان، کیفیت در درگیری و دعوا نزاعشان، سخنانی که مابینشان رد و بدل میشود چگونه است. حدود تنبیه و تشویق، کیفیت بهرهمند کردن کودک از مواهب زندگی در آنان خانه به چه صورتی است. والدین چه اعتقاداتی دارند، چه فسادها و آلودگیهائی در خانه وجود دارد. اخلاق و معاشرتشان به چه صورت است.
در امر تربیت در خانواده نقش پدر مهم است و نقش مادر مهمتر، این امر بدان خاطر است که میزان توقف طفل در خانه و در کنار مادر به مراتب بیشتر از پدر است، بعلاوه رابطه انس الفت و علاقه طفل نسبت به مادر بیشتر است کودک با شیر مادر تغذیه شده و با طپش او انس گرفته و بخواب رفته است.
علت تاثیر والدین و خانواده در امر تربیت بدان خاطر است که اولا مدت توقف کودک در خانواده بیشتر از بیرون است، ثانیا کودک با پدر و مادر رابطه وراثتی دارد، ثانیا در خانواده قهر و مهر با هم آمیخته است و محبت و انضباط توام و درهمند و درچنین صورتی حاصل تربیت میتواند اعجاز آمیز باشد.
ب – محیط: منظور از محیط در این بحث همه عوامل و شرایطی هستند که طفل را در جنبه مادی یا معنوی درخود شناور کرده اند. این محیط ممکن است انسانی باشد یا غیر انسانی. منظور از محیط انسانی پدر و مادر معلم و مردمند که بگونهای در کودک اثر میگذارند و اورا تحت شرایط فرهنگ و اندیشه خود قرار میدهند و غرض از محیط انسانی پدیده ها وشیائند که آدمی بگونهای از انها هم تاثیر میگیرد.
چه بسیارند خانوادههائی که فرزندان خود را شرایط قابل قبولی می پرورانند و افرادی پاک و صالح به بار میآورند ولی کودک آنها در محیط خارج آلوده و فاسد میشود و برعکس شما و نقش مدرسه و معلم و مدیر و مستخدم، بخصوص نقش معاشران و همسالان کودک را نادیده نگیرید، چه بسیار رذایل و یا فضایلی که از این طریق به فرزندان، منتقل میشوند بدون اینکه والدین و کودکان از این امر آگاه باشند.
رفت و آمدها در خانوادههای بستگان، دوستان، معاشران، شرکت در مجامع و کلوپها، ورزشگاهها و تفریحگاهها، خود میتواند سازنده و یا ویرانگر باشد و مربی باید این مسائل را در امر تربیت درنظر گیرد.
از سوی دیگر ما تحت تاثیر ابزار و شرایط فرهنگی و سیاسی جامعهایم، کتب، روزنامهها، مجلات، پوسترها، عکسها در ما اثر میگذارند و فرزندان ما را فاسد یا صالح بارمیآؤرند سینما، رادیو، تلویزیون، هنر، ادبیات، هر کدام بگونهای در اخلاق و رفتار، طرز فکر و عادات ما موثرند و ما را افرادی صالح یا طالح می سازند.
البته آب و هوا، شرایط جوی، تغذیه، داروها، مواد شیمیائی، سروصدا، محیط آرام، جنگ، صلح ترور، اختناق، فضای باز و آزاد، پستی و بلندی، موقعیت جغرافیائی، شرایط تاریخی و … هم هر کدام عاملی هستند که در ساختن و بعمل آوردن فرد موثرند و ضع بهمینگونه است درباره محیط کشاروزی با صنعتی، محیط سیاسی یا اقتصادی واجتماعی و ….
ناسازگاری امر شایع در بین خردسالان و بزرگسالان است. براسا معیارهائی که در دست است از هر صد کودک موجود در هر جامعهای حدود 7 – 8 نفر آن بنحوی دچار نوعی ناسازگاری هستند و البته این رقم در جوامع مختلف، براساس، نوع تربیتی که فرزندان از والدین و مربیان خود اخذ میکند و هم براسا شرایط متقضیات جامعه متفاوت میشود.
طرز تلقی از ناسازگای، نوع برداشتها از این کلمه و نیز نوع موضعگیری های والدین و مربیان نیز در این امر متفاوت است ولی در کل قضیه این نکته امری مسلم است که اولیای امور از وجود چنین حالتی در فرزندان خود احساس نگرانی کرده و سعی دارند آن را بنحوی تحت کنترل درآورند.
ما نباید در این بحث ضمن بررسی اصل مسئله و علل و انگیزههای آن خواهیم کوشید راه حلهائی قابل عمل ارائه کنیم، باشد که در طریق اصلاح کودکان و آسایش خاطر والدین گامی برداشته باشیم.
معنی و مفهوم ناسازگاری:
قبلا لازم است از معنی و مفهوم سازگاری سخن بمیان آوریم و برای فهم آن ضروری است مفهوم سازگاری را بدانیم و در اینجا از رای و نظر روانشناسان مدد میجوئیم.
روانشاسان پس از بررسیهائی که در زمینه شخصیت افراد بعمل میآورند آنها را دریکی از دو دسته زیر قرار میدهند:
ناسازگار کیست
در مورد این سوال از ناسازگار کیست و نظرات متفاوتی عرضه شه است ولی از جمع نظرات میتوان به این نتیجه رسید: ناسازگار کسی است که رفتاریهای گوناگون، غیرعادی و غیر طبیعی، دشوار و مزاحم دارد. فردی است انعطاف ناپذیر، در شرایط گوناگون نمیتواند خود را با اعضای جامعه و خانوادهاش هماهنگ سازد.
رفتار او بگونهای است که آشکارا قبول مقررات اجتماعی سرباز میزند، توقعات و معتقداتی دارد که موافق با ارزشهای مورد قبول نیست. عمل درست و واقع بینانه ندارد، درصدد ارزیابی از رفتار خود نیست که بداند ایا درست است یا نادرست. در مواردی با دیگران دعوا میکند آنچنان که همه از او گلهمند میشوند. و زمانی از جمع میگر یزد و در گوشهای منزی میشود. حال او عادی نیست و در کل روحیه خوبی ندارد.
علل و انگیزههای ناسازگاری:
در مورد این مساله که چه امری سبب ناسازگاری کودکان و حتی نوجوانان میشود پاسخهای متعددی قابل ذکر است. در بررسیهای مربوط میتوان از علل گوناگون نام برد که شرح وتفصیل اغلب آنها در کتب روانشناسی و تربیتی بچشم میخورد و ما در این بحث سعی داریم به مواردی از آنها با رعایت اخصار اشاره کنیم:
1- علل ارثی : گروهی از صاحبنظران معتقدند که اگر ناسازگاری و نابسامانی درفتار کودکان ریشه از ارث و کنه سرشت و طینت آنها دارد. تا حدی که قائل شدهاند در صفات ارثی و همراه ژن آنها ناسازگاران و در سطح بالاتر جنایتکاران 47 عدد است که نسبت به افراد مشابه یک کروموزوم زیادتر دارند. ولی تحقیقات بعدی نشان دادهاند که در افراد طبیعی وعادی هم گاهی کروموزوم اضافی دیده میشود.
فایل ورد 33 ص
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 160 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
یکی از عوامل مؤثر در شکل گیری رفتار فرد ، خانواده است . فضای خانه ، نخستین و بادوام ترین عاملی است که ، در رشد شخصیت افراد تأ ثیر می گذارد . به گونه ای که می توان گفت پدرومادر نیرومندترین آموزگار افراد در زندگی، آموزش خانوادگی پایدارترین آموزش و محیط خانه مهمترین آموزشگاه برای هر فرد می باشد . فراموش نکنیم که کودکان شما پیش از آنکه به پند و اندرز شما عمل کنند رفتار شما را الگو قرار می دهند . نفوذ والدین در این موضوع تنها محدود به جنبه های ارثی نیست . در آشنا کردن کودک به زندگی جمعی و فرهنگ جامعه ، خانواده نقش بسیار مؤثری را اجراء می نماید . میزان آگاهی خانواده درطرز رفتار با کودکان، موقعیت اجتماعی خانواده ، وضعیت مالی آن ، اندیشه و باورها ، آداب و رسوم ، ایده آل ها و آرزوهای والدین، تأثیر فراوان دارد. چنانچه می دانیم خانواده ها در زمینه اجتماعی ، اقتصادی ، تربیتی ، دینی ، هنری و مانند اینها با هم اختلاف هایی دارند .ترکیب خانواده ها طرز ارتباط اعضای هر خانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده در آن بسر می برد ، در تمام موارد یکسان نیست . بنابراین تأثیر خانواده ها در رفتار افراد متفاوت است . اغلب افراد مبتلا به مشکلات مختلف شخصیتی از خانواده های ناسالم برخاسته اند.
از اینرو تأمین بهداشت روانی افراد خانواده سهم به سزائی در تأمین و حفظ بهداشت روان جامعه دارد و عدم تأمین بهداشت روان خانواده آسیب های شدیدی بر پیکره جامعه وارد می کند.
برای ایجاد و حفظ سلامت روان در خانواده لازم است تک تک اعضای آن با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا شوند. بهداشت روان خانواده به همه افراد کمک می کند تا در جهت رشد و تکامل و بهره گیری از استعدادهای خود گام بردارند.
تلاش در جهت ارتقاء بهداشت روان خانواده کمک به ارتقاء بهداشت روان جامعه می باشد ، پس برای رسیدن به یک جامعه سالم باید ابتدا خانواده سالمی داشته باشیم .
برای رسیدن به یک خانواده سالم و شاد باید به نکات زیر توجه کنیم:
1-ایجاد روابط سالم بین اعضای خانواده: شیوههای ارتباطی نامناسب تأثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانوادههای فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانوادههای دارای روابط خصومت آمیز و شیوههای ارتباطی شدیداً وابسته در خانواده معمولاً ناسالم گزارش شدهاند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه نشان دهنده ی خانواده سالم است.
فایل ورد 11 ص
دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 885 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
در بررسی تاریخ زندگی بشر، نمیتوان برههای را برشمرد که بشریت با مسائل مربوط به مواد مخدر و اثرات تخریبی آن بر ساخت زندگی دست به گریبان نبوده است. به عبارتی، تا هنگامی که بشر بر روی این کره خاکی زندگی میکند این همزادی پا برجاست. اعتیاد پدیدهای است که از زمان های دور در جوامع بشری وجود داشته است
دسته بندی | حقوق |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 45 |
تحقیق حقوق خانواده
انقلاب صنعتی را به واقع می توان یکی از رخدادهای مهم تاریخ حیات بشر بحساب اورد از آن بابت که کمتر رویدادی را در جهان میتوان ذکر کرد که تا بدین حد در جوانب ابعاد حیات انسان اثر گذارده باشد.
شیوه زندگی و اصولاً طرز فکرها در رابطه با آن دگرگون گردید، اندیشه هائی جدید در رابطه با حیات نوین پدید آمدند که دامنه آن به زودی در اقصی نقاط جهان گسترده شده و حتی کشورهای غیرصنعتی را هم زیر پوشش قرار دادند.
اخلاق که تا آن روزگار بیشتر جنبة تعیینی داشت بمرحله استنباطی رسید و هر گروه و طرفدار مکتبی کوشیدند که آن را بر اساس دید و برداشت خود تبیین کنند. ارزشهای گذشته بویژه در زمینه روابط زیر سؤال قرار گرفتند و چه بسیار از آنها که فانی شده و بجایش ارزشهای دیگری پدید آمدند.
نهضت صنعتی عاملی بود که در آن سرمایه داران کوشیدند برای دستیابی به کار بیشتر و مزدی کمتر زنان را از خانواده ها به بیرون کشند و به سوی کارخانه ها گسیل دارند و این امر با فریب و حقه تحت عنوان دادن «حق آزادی» به زنان و تساوی حقوق آنها با مردان آنچنان فلاکت و بیچارگی برای این طبقه بوجود آورد که وصف ناشدنی است و شما در دنیای غرب هرروزه صبحها بانوانی خواب آلود را می بینید که دست کودکان خواب آلود خود را گرفته و منتظر قطار یا اتوبوسی هستند که بیاید و جگرگوشهشان را به پرورشگاه و مهد کودک ها بسپارد و خود آنها را هم به کارخانه و این جدائی که خود منشاء پیدایش عقده ها و نابسامانیها در سنین بعدی حیات کودکان است موجب پیدایش بزهکاریهائی است که همه روزه تکرار میشود.
بیان اینکه در دنیای امروز دذر رابطه با خانواده چه مسائلی مطرح است و چه شیوه هائی در برخورد با آن بچشم میخورد بحثی است پردامنه که موضوع تحقیق دانشمندان جامعه شناسی، حقوق، روانشناسی، تربیت و حتی علم سیاست است.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش تعارض کار- خانواده
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تقابل میان کار و خانواده یکی از موضوعات مورد توجه بسیاری از پژوهش ها در 25 سال گذشته بوده است (گرین هوس و پاول، 1996) علوم مدیریت و روانشناسی نیز علاقه بسیاری به مطالعه اینکه چگونه مردان و زنان میان مسئولیتهای شغلی و خانوادگی خود تعادل ایجاد میکنند، داشتهاند (ادوارد و روثبارد، 2000؛ کرچ میر، 1992؛ کوسک، نویی و دمار، 1999)؛ در این میان با تغییر در ماهیت و ساختار نقشهای کاری و خانوادگی، مانند شاغل شدن زوجین، حضور بیشتر زنان در مشاغل و کم رنگ شدن برخی نقشهای سنتی در مسئولیت های زندگی خانوادگی افراد (بارنت و هاید، 2001؛ ادوارد و روث بارد، 2000؛ جنکینز، رپتی و کروتر، 2000) مطالعات بسیاری در این زمینه انجام شده است (به نقل از، شاین و چن، 2011). پیشینه مسائل مربوط به کار و خانواده عمدتاً بر روی تعارض میان حدود فعالیتهای شغلی و خانوادگی، یا همان تعارض کار/ خانواده (WFC)، تمرکز یافته است گرچه اصطلاح کار/ خانواده و کار/ زندگی اغلب بجای یکدیگر استفاده می شود؛ اما بین این دو تمایز وجود دارد، چرا که عنوان کار/خانواده به مسائل مربوط به نقش های همسری و والدینی در خانه اشاره دارد؛ و کار/ زندگی به سایر نقش های غیر شغلی فرد مانند، عضویت در گروه های اجتماعی، فعالیت های مذهبی و غیره مربوط است.
براساس مطالعات کان (1964)؛ بیوتل و گرین هوس (1985) تعارض کار/خانواده را اینگونه تعریف کرده اند " نوعی از تعارض بین نقشی، که در آن فشار ناشی از نقشهای حیطه کار و خانواده در برخی از جنبه ها با یکدیگر ناسازگار هستند، از این رو انجام یک نقش (شغلی یا خانوادگی) باعث دشواری در انجام دادن نقش دیگر میشود".( به نقل از، شاین و چن، 2011)؛
تعارض کار/خانواده زمانی رخ میدهد که انتظارات مربوط به یک نقش با توانمندیهای شخص برای اینکه سایر نقشهایش را نیز بتواند به طور کامل انجام دهد، تداخل میکند. گوود (1960) بیان می کند که تعارض بین نقش نتیجه و پیامدی چاره ناپذیر برای فرد در انجام نقشهای چندگانه است (شاین و چن، 2011). بنابراین تعارض کار/خانواده (WFC)غالباً در زیر مجموعه عوامل استرسزای ناشی از نقش دسته بندی و مطرح شده است، چرا که این تعارض گویای ناهمخوانی و تضاد بین الزامات و خواسته های دو نقش متفاوت است (کان و روزنتال، 1964؛ کتز و کان، 1978؛ به نقل از متشرعی، 1389) و لذا تعارض به هر شکلی که باشد منجر به استرس برای فرد خواهد شد.
جهت گیری تعارض کار/خانواده، دو جنبه را مد نظر دارد. جهتی که در آن کار و مسائل کاری با زندگی خانوادگی تداخل مییابد (WIF و یا W ®FC) و در مقابل، جهتی که در آن مسائل خانوادگی با حیطه کاری تداخل مییابد (FIW و یا F ®WC). به عنوان مثال، تداخل خانواده- کار، زمانی رخ میدهد که فرد به دلیل بیدار ماندن و مراقبت کردن از کودک خردسالش که در طول شب نا آرامی میکرده، در روز بعد در محل کار خسته و ناکارآمد عمل میکند، و مثالی از تداخل کار- خانواده زمانی است که فرد برای اتمام زمان کار و ماندن در پست خود در سازمان، نتواند در برنامه ای مربوط به خانواده، مثل جشن فارغ التحصیلی فرزندش شرکت کند. تمایز میان این دو مفهوم در برخی مطالعات از جمله پژوهشهای، فرون، راسل و بارنز (1996) و گوتک، سرل و کلپا (1991)، بررسی و مورد تایید قرار گرفته اند (توتل، 2006).
- Totel
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش نظری خانواده
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
خانواده در لغت به معنی خاندان، دودمان و اهل خانه است و طبق تعریف قانون مدنی ایران، خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است و عبارت است از زن و شوهر و فرزندان تحت سرپرستی آنها،که باهم زندگی میکنند و تحت ریاست شوهر و پدر هستند (آقابیگلوئی و همکاران،1380). خانواده در مفهوم اختصاصی آن یک گروه اجتماعی است که در آن به روابط جنسی زن و مرد مشروعیت داده میشود، تولید مثل به شیوه مشروع امکان پذیر می گردد. در مقابل جامعه از نظر مراقبت و رشد فرزندان مسئول است.گونه های خاص مستحکمی از احساسات و عواطف ایجاد و تقویت می گردد و بالاخره اینکه یک واحد اقتصادی و حداقل مصرفی است (محسنی،1375).
به طور کلی در فرهنگ های مختلف نظرات درباره اینکه یک خانواده چیست و ساختار آن باید چگونه باشد متفاوت بوده و همواره در تغییر است. ایالات متحده خانواده را به صورت:"گروهی متشکل از دو یا چند نفر که از طریق تولد، ازدواج یا فرزند خواندگی با یکدیگر مرتبط شده و در یک منزل باهم زندگی می کنند" تعریف کرده است.گلدنبرگ(1993)، بحث راجع به خانواده ها را فراتر از این دانسته و نوشته است که خانواده ها از حیث سازمانی، سیستم های عاطفی پیچیده ای هستند که سه یا حتی امروزه چهار نسل را در بر می گیرند و وجه ممیزه آن با سایر نظامهای اجتماعی در عاطفه، وفاداری و استمرار عضویت آن است (بهاری، 1379).
سالوادور مینوچین(1974)که پیشگام خانواده درمانی ساختی است خانواده را مکمل جامعه می داند و ابراز می دارد که خانواده سیستمی است که عملکرد آن از طریق الگوهای مراوده ای صورت میگیرد، او عقیده دارد که ارگانیسم خانواده بیش از پویائی های زیستی _ روانی یکایک اعضایش است. در دیدگاه سیستمی، خانواده موجودی است که اعضا و اجزاء آن باهم تغیییر می کنند و به هنگام انحراف، برای حفظ تعادل خود فعال می شوند. طبق این تعریف اولا رفتار اعضا خانواده تابعی از رفتار سایر اعضا خانواده است و در ثانی خانواده هم مانند هر سیستمی متمایل به حفظ تعادل است، در این تعریف بر تعامل متقابل اعضا تاکید شده است (بهاری،1379).
گونه های خانواده
از مدتها قبل جامعه شناسان و طی نیم قرن اخیر روانشناسان به تقسیم بندی و توصیف خانواده ها علاقمند بوده اند. خانواده را می توان از ابعاد گوناگون مورد مطالعه قرار داد. از نظر کاربردى که در دانشهاى مختلف دارد، خانواده را به دو صورت "زیستی" (گروه متشکل از پدر و مادر و فرزندان) و "آماری" (افرادى که با هم در زیر یک سقف زندگى مىکنند و دور یک سفره غذا مىخورند و اقتصاد مشترک دارند) تقسیم مىکنند.
خانواده از دیدگاه کارکردى که برعهده دارد به دو شکل "جهتیابی" (خانوادهاى که کودک در آن به دنیا مىآید و بزرگ مىشود و گرایشها و سوءگیرىهاى خود را از آن کسب مىکند) و "فرزندزائی" (خانوادهاى که زن و شوهر و فرزندان آنان تشکیل مىشود و کارکرد اصلى آن تولیدمثل است) تقسیم مىگردد. از نظر شیوه معیشت و نحوه زندگی، خانواده به سه شکل شهری، روستائی و عشایری تقسیم مىشود که در عین وجود تشابهات فراوان بین اشکال متفاوت خانواده در این سه قلمرو، از دیدگاههاى مختلف تمایزهائى نیز میان آنها وجود دارد.
از نظر ساخت خانواده و روابط افراد در درون آن، انواع چهارگانه ی زیر قابل تشخیص است:
۱. خانواده هستهاى خانواده هستهای یا خانواده زن و شوهرى، خانوادهاى است مرکب از یک زن و یک مرد با تعدادى فرزندان ازدواج نکرده. در خانواده هستهاى حداکثر دو نسل وجود دارد و از نظر قدرت تصمیمگیرى ممکن است مستقل، نیمه مستقل و وابسته به شبکه خویشاوندى و خانواده گسترده باشد.
۲. خانوادهگسترده: خانواده گسترده یا خانواده توسعه یافته، خانوادهاى است که از یک زن و مرد اصلی، فرزندان ازدواج کرده و نکرده آنان، همسر و کودکان فرزندان ازدواج کرده و خویشاوندان و وابستگان دیگر تشکیل مىشود. خانواده گسترده معمولاً شامل دو یا چند هسته زناشوئى است و در آن بیش از دو نسل زندگى مىکنند. خانواده گسترده انواع زیادى دارد که نمونه رایج آن در ایران "خانواده پدرى توسعه یافته" است.
13. Extended