دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 714 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
دانلود پاورپوینت با موضوع شخصیت و یادگیری، در قالب ppt و در 36 اسلاید، قابل ویرایش، شامل:
مقدمه
ماهیت تفاوت های فردی
ماهیت و تعریف شخصیت
شکل گیری شخصیت
عوامل تعیین کننده شخصیت
شاخص مایرز-بریکز
الگوی مبتنی بر5 ویژگی مهم
ویژگی های عمده شخصیتی که بر رفتار اثر می گذارد
شخصیت نوع Aو B
شخصیت نوع F
تناسب شغل با شخصیت
نظریه های شخصیت
نظریه زیگموند فروید
نظریه اریک فروم
نظریه رشد یافتگی-رشد نیافتگی(گریس آرگریس)
نقش شخصیت در رفتار سازمانی
یادگیری
راه های گوناگون یادگیری
نظریه های یادگیری
شرطی سازی کلاسیک یا شرطی کردن سنتی رفتار (روش رفتار گرایی)
شرطی سازی عامل (موثر)
اثربخشی الگوسازی یا یادگیری مشاهده ای
نظریه یادگیری اجتماعی
قانون اثر
یادگیری تجربه ای
نقش تقویت رفتار در یادگیری
علت اهمیت یادگیری در حوزه مدیریت
نقش تقویت رفتار در یادگیری
علت اهمیت یادگیری در حوزه مدیریت
سازمان های یادگیرنده و یادگیری
مقایسه پردازی و یادگیری
قسمتی از متن پاورپوینت:
عوامل تعیین کننده شخصیت:
شخصیت یک انسان بالغ به وسیله دو عامل ارث و محیط تشکیل وبا موقعیت های مختلف تعدیل می شود.
وراثت:مقصود از وراثت عواملی است که به هنگام تشکیل جنین وجود دارند.شکل فیزیکی انسان،جذابیت صورت،جنس،خلق وخوی،ترکیب ماهیچه ها،میزان انرژی وسلامت جسمی از جمله خصوصیاتی است که معمولا بخش یا تمامی آنها تحت تاثیر وجود پدر ومادر بوده وبراساس آن شکل می گیرند.در بحث مربوط به نقش ارث در تشکیل شخصیت،آخرین توجیهی که در این زمینه می شود این است که شخصیت فرد عبارت است از ساختار مولکولی ژن ها که در کروموزوم قرار دارند.
محیط:از جمله عواملی که در تشکیل شخصیت موثرند عبارت اند از فرهنگی که شخص در آن بزرگ می شود،نخستین شرایط یا وضعیتی که برای او به وجود می آید،هنجارهای بین افراد خانواده،دوستان و گروه های اجتماعی،تجربه های او ومحیطی که افراد در آن قرار می گیرند.همه این ها در تشکیل شخصیت افراد نقش مهمی را ایفا می کنند.
موقعیت:موقیت یا وضعیت،عامل دیگری است که در خصوص شکل گیری شخصیت به دو عامل ارث و محیط اضافه می شود.شخصیت فرد در حالی که دارای ثبات رویه وپایدار است ولی در موقعت های مختلف تغییر می کند.خواستها و میل های گوناگون،در موقعیت های مختلف باعث می شوند که شخص در هر موقعیتی جنبه خاصی از شخصیت خود را ابراز نماید.
توضیحات:
این فایل شامل پاورپوینتی با موضوع" شخصیت و یادگیری" می باشد که در حجم 36 اسلاید، همراه با تصاویر و توضیحات کامل تهیه شده است که می تواند به عنوان ارائه کلاسی مورد استفاده قرار گیرد.
پاورپوینت تهیه شده بسیار کامل و قابل ویرایش بوده و در تهیه آن، کلیه اصول و علائم نگارشی و چیدمان جمله بندی رعایت شده و به راحتی و به دلخواه می توان قالب آن را تغییر داد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
گفتیم که هدف آموزش آسان کردن یادگیری است.یادگیری را میتوان به راههای گوناگون تعریف کرد.کسب اطلاعات و اندیشههای تازه، عادتهای مختلف،مهارتهای متنوع و راههای گوناگون حل کردن مسائل همچنین یادگیریها میتوان بصورت کسب رفتار و اعمال پسندیده یا حتی کسب رفتار و اعمال پسندیده یا حتی کسب رفتار و اعمال ناپسند نیز تعریف کرد ، پس یادگیری حوزی بسیار گسترده ای شامل می شود .
با این حال معروفترین برای یادگیری این است : یادگیری به فرایند ایجاد نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه است ، گفته می شود و نمی توان آنرا به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری ، خستگی ، یا داروها پدید می آید نسبت داد .
ویژگیهای مهم یادگیری عبارتند از : 1- تغییر 2- تغییر نسبتاً پایدار
3- تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری 4- تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری بر اثر تجربه .
ویژگیهای ورودی عاطفی
ویژگیهای ورودی عاطفی نشان دهنده انگیزش یادگیری یا همان علاقه به درس است . همه می دانیم که علاقه به درس دقت کوشش و پشتکار یادگیرنده را افزایش می دهد و در نتیجه بر یادگیری او تأثیر مثبت دارد ، بنابراین کوشش در بالا بردن سطح علاقه یادگیرنده یکی از تدابیر آموزشی معلم به حساب می آید .
آنچه که تعیین کنندة ویژگیهای ورودی عاطفی یا انگیزش دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع تازه است تصورات او از موفقیتها یا
شکست هایی است که در گذشته از موضوعهای تازه کسب کرده است .
به عبارت دیگر تصور یادگیرنده دربارة موفقیت یا شکست در یک تکلیف یادگیری مبتنی بر تجاربی است که وی از آن تکلیف یا تکالیف مشابه آن به دست آورده است،اگریادگیرنده معتقد باشد که در گذشته تکالیف مشابهی را با موفقیت انجام داده است احتمالاً با تکلیف بعدی نیز با نوعی عاطفة مثبت برخورد خواهد کرد .
در مقابل اگر اعتقاد داشته باشد که در تکالیف مشابه گذشته با شکست مواجه خواهد شد . این عواطف مثبت یا منفی ابتدا مشخص و محدود به درسهای خاص گسترش یابد و تا آنجا وسعت می گیرد که تمام دروس آموزشگاهی را شامل می شود .
راههای مقابله با مشکل کمبود انگیزش یادگیری :
مشکل کمبود انگیزش یادگیری دانش آموزان یا کمبود علاقه آنان نسبت به یادگیری موضوعهای تازه ناشی از شکست های پی در پی قبلی در درسهای مشابه درس جدید است . بنابراین بهترین راه رفع این مشکل این است که سطح رفتارهای ورودی شناختی و در صورت لزوم سطح رفتارهای ورودی روانی ـ حرکتی دانش آموزان را بالا ببریم و کیفیت آموزش را نیز بهبود ببخشیم ، این اقدامات سبب افزایش یادگیری و کسب موفقیت از سوی دانش آموز در درسهای تازه خواهد شد این کسب موفقیت باعث می شود که یادگیرنده به تدریج به تصوری مثبت تر از تواناییهای خود نسبت به یادگیری آموزشگاهی دست یابد . اگر این جریان در چندین واحد یادگیری ادامه یابد از تصورات منفی دانش آموز نسبت به توانائیهایش در رابطه با یادگیری مطالب آموزشگاهی کاسته
می شود و بجای آن تصورات مثبت تری در این مورد کسب خواهد کرد که این خود علاقه و انگیزه یادگیری او را افزایش می دهد .
آنچه که در بالا گفته شد بهترین روش ایجاد علاقه در دانش آموزان نسبت به یادگیری موضوعهای درسی است . علاوه بر این روش کلی ، روانشناسان ترتیبی شیوه ها و فنون دیگری را کشف کرده اند که با توجه به آنها سطح علاقه و انگیزش یادگیرندگان را بالا می برد .
فایل ورد 46 ص
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 99 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 173 |
میتوان با عمل تدریس کمیت و کیفیت و سرعت یادگیری را افزایش داد و یا شرایط را برای یادگیری اموری که در شرایط معمولی امکان پذیر نیت فراهم نمود.
تفاوت بین تدریس و یادگیری:
1- یادگیری در همه جا و همیشه و فنی بدون تدریس صورت خواهد گرفت یا در حالی که هر تدریسی یاد داده نمیشود.
2- نظریههای دیگری، صرفاً به پدیدههای یادگیری توجه دارد و همیشه معطوف به شاگرد است؛ به عبارت دیگر، نظریههای یادگیر، تبیین کنندهی چگونگی یادگیری و توصیف کنندهی شرایطی است که با حصول آنها یادگیری صورت میگیردو در حالی که نظریههای تدریس باید به بیان کننده، پیشبینی کننده و کنترل کننده موقعیتی باشد که در آن، رفتار معلم موجب تغییر رفتار آن ؟؟ میشود. نظریههای یادگیری راه های یادگیری شاگرد را بیان میکند. در صورتی که نظریههای ما تدریس توصیف کننده روشهایی است که برای، وسیله معلم شاگرد را تحت تأثیر قرار میدهد و سبب میشود که او یاد بگیرد.
3- نظریههای یادگیری بر اثر تحقیقات کشف شده است و توصیف کننده روابط تغییرهای مختلف یادگیری است، در حالی که نظریههای تدریس به وسیله علمای تعلیم و تربیت وضع میشود.
4- وقتی که تدریس میکنیم، فعالیتهایی را انجام میدهیم؛ اما وقتی یاد میدهیم ما شاگردان را به انجام فعالیتهایی وادار میکنیم.
5- اگر بخواهیم آن چه درس میدهیم یاد بدهیم، باید قادر باشیم شاگردان را درک کنیم و از آن چه در رفتار آنان اثر میگذارد آگاهی یابیم. نتیجه این که اگر فعالیتی منجر به یادگیری نشود تدریس نیست.
روش تدریس در مکاتب فلسفی:
1- آرمان گرایی:[1] روش تدریس با تأکید بر خودکاری شاگرد، به تشویق محصلان به تفکر و راهنمایی آنها در انتخاب موضوعهای تفکر میپردازند و فرصتهایی فراهم میآورند که محصلان معرفتهای آموختهشان را در حل مسائل اخلاقی و اجتماعی مورد استفاده قرار دهند و ارزشها و تمدن انسانی را بپذیرند. در نتیجه روش دیالکتیک مخصوصاً در موضوعاتی که تفکر در آن دخالت دارد ترجیح دارد.
روش پروژه که در آن شاگردان به صورت انفرادی یا گروهی، ضمن برخورد با مسئله، از روی طرح و نقشه به آزمایش و مطالعه میپردازند جزء روشهای آموزشی میباشد.
اهمام روش عدم، در تحریک یادگیری مانند روش منطقی، روش مشمول و زیبا شناسی، روش ؟؟؟ و زیباشناسی، روش به کاربردن مجاز و روش آزمایشی قابل قبول است. به طور کلی موضوع درس از روش تدریس جدا میباشد.
2- واقع گرایی:[2] چون واقع گرایی علم محور است، روشهای تدریس آن حالت آمرانه دارد. معلم باید روش را که برای ؟؟ دانشآموز و موقعیت آموزشی تناسب دارد به کار بندد و از دانش آموزان بخواهد که حقایق را به یاد بسپارند، مقایسه کنند و توضیح دهند. همچنین با کشف و تعبیر و تفسیر روابط، معانی و مفاهیم تازهای پیدا کنند. روش تدریس معلم بر محسوسات مبتنی است و به جای تلقین معلومات به دانشآموزان فرصتهایی فراهم میآورد که ایشان شخصاً به بررسی و اکتشاف بپردازند و حقایق را دریابند. بنابراین از روش سخنرانی، بحث و گفتگو و آزمایش استفاده میشود. همچنین ارزشیابی بسیار مهم و ضروری است و باید در هر گونه آموزش با معیارهای عینی انجام گیرد.
3- طبیعت گرایی:[3] به نظر طبیعت گرایان آموزش و پرورش باید امکان رشد طبیعیتر برای کودک فراهم سازد و تربیت وقتی حقیقی خواهد بود که به طبیعت و نیروها و امیال کودک فرصت دهد که به سرعت رشد و نمویی یابند و باید از هر گونه دخالت دخالت خود را رد کرد. تجربه مهمترین روش تدریس است. کودک باید اشیا را پیش از الفاظ یاد بگیرد و همین اصل معلمان را وادار میکند که تنها به روش کتاب در تدریس اکتفا نکنند. بلکه دانشآموزان شخصاً به تجربه و فعالیت بپردازند. منبع علم تجربه خود دانش آموز است و معلم فقط نقش راهنما را دارد. تدریس باید با روح بازی همراه باشد و بازی روش طبیعی در آموزش و پرورش است. معلم نباید از روشهای تدریس قالبی و کلیشهای استفاده کند بلکه باید روشهای منطبق بر طبیعت دانشآموزان را کشف کند و به کار بندد. به بیان دیگر، روش تدریس باید روش طبیعی باشد نه ساختگی و تصنعی.
4- عمل گرایی:[4] چون عمل گرایی دانش آموز محور است روش تدریس تابعی از تفاوتهای فردی خواهد بود از مهمترین روشهای تدریس، روش حل مسئله است که در این روش کودک را با مشکلات و مسایل عملی در زندگی مواجه میکنند تا شخصاً درباره آنها بیاندیشد و برای حل آنها بکوشد.
5- وجود گرایی:[5] معلم اکنرئتائیسالیست هرگز هدفها شخصی را به دانشآموزان تحمیل نمیکند و وظیفه او راهنمایی دانشآموزان است و به طور غیر مستقیم فرصتهایی فراهم میآورد که دانشآموزان برانگیخته شوند و شخصاً فعالیت کنند. دیالکتیک سقراطی روش مناسبی برای معلمان اکنرئتائیسالیست است. گفت و شنود میتواند سئوالاتی را برای دانشآموزان مطرح کند تا آنها نسبت به شرایط زندگی خویش آگاهی حاصل کنند. در روش گفت و شنود معلم اکنرئتائیسالیست بر خلاف مربی ایدهئالیست پاسخ سئوالاتی مطرح شده را نمیداند. در حقیقت بهترین نوع سئوال فقط در معنیآفرینی خود دانشآموز قابل پاسخ است.
6- پست مدرنیسم:[6] به نظر پست مدرنیستها، تعلیم و تربیت فرآیندی دو سویه و متعاملی در دانشگاه زندگی است نه انتقال دانش و معلومات. گفتگوهای انتقادی، مهمترین روش تدریس در پست مدرنیسم است.
7- فلسفه تحلیلی:[7] معلم باید سر دانش آموز را به دانش گرایش علمی و ذهنی باز و عینی تشویق کند و فعالیتهای آموزشی خود برای پایه تجربههای شخصی دانشآموزان و تحلیل انتقادی مطالب درسی انجام دهد.
1- بنیاد گرایی:[8] بنیادگرایی خالی از سرگرمی و پیرایههاست و آموزشگاه باید روشهای سنتی انضباط ذهنی را محفوظ به اردو مفاهیم بنیادی را به کودک بیاموزد حتی اگر لازم باشد که این مفاهیم را به سطح روان شناختی و فکری کودک تعمیم دهد.
2- پایدار گرایی:[9] روش تدریس تعلیمی یا دستوری بوده و نظارت فردی وجود دارد. همچنین از روش سخنرانی و گفت و شنود هدایت شده استفاده میشود.
3- پیشرفت گرایی:[10] در پیشرفت گرایی کودک مدار است و روش تدریس باید بر همکاری، یادگیری اجتماعی، علایق و فعالیتهای ناشی از زندگی کودک مبتنی باشد. در نتیجه روش حل مسئله یا پروژه بر تلقین محتوای درسی مقدم است.
4- بازسازی گرایی:[11] روش تدریس باید فعالیت خود دانشآموزان را برانگیزد و به آنها فرصت انتخاب بدهد یعنی هم دانشآموزان در تعیین و انتخاب هدفهای عینی و رفتاری نقش مناسبی ایفا کنند تا توان تصمیمگیری فردی و گروهی در آنها رشد یابد.
روش تدریس از نظر مربیان تعلیم و تربیت
1- سقراط:[12] سقراط معتقد بود که دانش در طبیعت افراد وجود دارد کافی است که معلم زمینه را مساعد کند و به شاگردان کمک نماید تا او خود به دانش مورد نظر برسد و از این جهت کار خود را به ماهیهایی تشبیه میکرد. سقراط در جلسات بحث با شاگردانش، ابتدا به انتقال اطلاعات یا پاسخ به سئوال یا مسئلهای نمیپرداخت. بلکه از راه پرسشهای متوالی، افراد را به تفکر وامیداشت و آنها را قدم به قدم هدایت میکرد تا خود جواب درست را کشف کنند.
آموزش باید حرکتی تدریجی و گام به گام از ساده به پیچیده از آنهم به دشوار، از عام به خاص و از قلم و حس به قلم و فهم باشد.
2- کومینیوس:[13] در آموزش نخست باید به خود اشیاء پرداخت و سپس به واژهها و مفهومها، یعنی نخست با نمونهها آشنا شد و پس از آن با قانونها و قاعدهها. نخست فهمیدن است و سپس به خاطر سپردن برای فهم بهتر نخست باید طرح ساده و کلی پدید آورد و آنگاه به آوردن جزئیات پرداخت. آموزش هر چیزی را باید با سادهترین عنصرها، آن آغاز کرد تا دانشآموز بتواند طرح کلی از آن به دست آورد. در گام بعدی میتوان با نشان دادن نمونهها و آوردن قاعدهها طرح کلی را گسترش داده، موضوع را به صورت سیستماتیک بیان کرد و استثناها را شمرد در پایان میتوان بر تفسیرها پرداخت.
روش تدریس باید کودک مدار بوده و با توجه به سن، انگیزه و توانایی و دلبستگی شاگردان برگزیده شود و در آن کودک با به کار بردن حواس مختلف، تجربیات مهمی را به دست بیاورد و به فعالیتهای عملی بپردازد.
3- جان لوک:[14] ذهن کودک هنگام تولد مانند لوح سفیدی است که هیچ گونه تصور، ایده و اصلی در آن نقش نبسته است. بعد به تدریج او می تواند از راه حواس مختلف خود، شناخت و تصورهای گوناگون کسب کند. بدینسان انسان هیچ ایده یا اصلی را در خود کشف نمیکند بلکه سر چه در می یابد از تجربه است. بنابراین در تدریس باید از وسایل محسوس استفاده کرد و باید روش به کار برده شود که دانشآموزان بتوانند آموختههای خود را عملاً مورد استفاده قرار دهند.
4- هربرت اسپنسر:[15] معلم باید دانشآموزان را راهنمایی کند که شخصاً به بررسی بپردازند و استنباط کنند و روش تدریس باید استقرایی باشد.
5- پرترانلد راسل:[16] روش تدریس باید بر اساس اصالت فعالیت دانشآموزان انتخاب شود و معلم امکان کنجکاوی، تفکر را و بحث را فراهم میآورد تا دانشآموزان با پرورش توجه ارادی در خود، به فعالیت و کشف حقایق بپردازند.
6- ژان ژاک روسو:[17] کودک باید درس خود را از طبیعت فراگیرد و به وسیله کنش متقابل و تجربیات مستقیم اطلاعات به دست آورد روش او تعلیم تربیت منفی بود یعنی قبل از دادن معلومات از راه ورزیدن حواس فرد را برا تعقل آماده میساخت.
بنابراین او تعلیم و تربیت منفی را نوعی انتظار برای یادگیری و دخالت نکردن میدادند. روش تدریس دانشآموزان محور است و بر مراحل رشد، نیازها، استعدادها و رغبتهای کودکان مبتنی است و ؟؟ راهنما و هدایت کننده است. روسو بر پرورش حواس، بازی و ورزش، مثال نگه داشتن کودکان و شناخت طبیعت کودک تأکید میکند.
7- مادیا مونته موری:[18] به نظر مونته موری آموزش و پرورش باید به اتکای مشاهدات دقیق و مستمره از طبیعت و قوانین رشد کودک الهام بگیرد و از ه گونه قید و شرط ناشی از سنت و عادتها باشد. روش مونته مدری بر اساس نظریات او درباره رشد کودک شکل گرفته است. به همین جهت محیطی را پدید میآورد که با استفاده از فعالیتها و مسایل ویژه، نیازهای کودکان را در سر دوره اساسی و اولیه رشد یعنی 1- دوره آموزش حرکتی یا تجارب عملی زندگی[19]. 2- دوره آموزش حسی یا تربیت حواس[20]. 3- دوره آموزش مهارتهای تحصیلی یا مدرسهای یا آموزش خواندن و نوشتن[21] برآورده مینمود. مونته مدری روش تربیتی خود را روش علمی معرفی میکرد و آن را مرتب از سه عمل مشاهده، آزمایش و تجزیه و تحلیل میدانست.
از خصوصیات روش مونته مدری، توالی و تربیت در مراحل آموزش و سازماندهی و نظم آن میباشد. در نظام آموزشی مونته مدری مسئولیت آموزش و پرورش کودک، تا حد امکان بر عهده خود اوست و آزادی و فعالیت دو اصل مهم دیدگاه تربیتی او میباشد.
8- ادوارد کلاپارد:[22] کلیه آموزش ابتدایی فعالیت آزاد است که عمدتاً بر آزمایش و تجربه مستقیم مبتنی است بنابراین روش کیل پاتریک روش پروژه است. در این روش فعالیتهای آموزشی بر رغبتهای دانشآموزان مبتنی است. دانشآموزان آن چه را که دوست دارند انجام میدهند و یاد میگیرند. در این روش موضوعی انتخاب می شود و مواد لازم برای مطالعه درباره آن میان دانشآموزان به شکل گروهی یا فردی تقسیم میشود. و سپس دانشآموزان یافتههای خود را با یکدیگر مورد بحث قرار میدهند و سرانجام یافتههای هماهنگ درباره آن موضوع، به شکل وحدت یافتهای عرضه میشود و مورد قضاوت قرار میگیرد.
10- جان دیویی:[23] به نظر او جریانهای تربیتی رشد استعداد تفکر در شاگردان اهمیتی خاص دارد و جنبههای مختلف تعلیماتی نیز به وسیلهی ایجاد عادات خوب تفکر وحدت پیدا میکنند. فکر کردن روش اساسی تجربیات تربیتی یابد عبارت دیگر روش آموزش میباشد. تفکر باید در ضمن تجربه جریان پیدا کند. روش تدریس از نظر دیویی همان روش تحقیق است.
11- مارتین بوبر:[24] تدریس عبارت است از مهارت کلامی یا دیکته کردن و کودک مجبور است به صورت مستقیم و یا تابع اراده معلم باشد یا تابع مجموعه دانش. معلم نظریات گوناگونی را به منظور فراهم آوردن زمینه بحث واقعی دربارهی محتوای درس به کلاس ارائه میکند، بعد از بحث کلاسی. معلم نظرش را به کلاس عرضه میکند و از دانشآموزان میخواهد تا این نظر را بر تجربه خود و دانشی که از این کلاس و کلاسهای قبلی گرد آورده است، متکی سازد.
12- فرانسیس بیکن:[25] بیکن در کتاب آدگاتن نوتیکه ارسطو استدلال قیاسی و نادیه، گرفتن روش تجربی را ناروا شمرده و میگوید: قیاس که از گزاره های علمی آغاز میکند، هیچگاه ما را به شناختی تازه نمیرساند و تنها به آن چه میدانیم نظم میبخشد.
بیکن با روشن کردن اهمیت روش تجربی و منشا به دادن برتری پژوهش بر آموختن دانش پیشینیان از بنیانگذاران فلسفه علم در دوران نو گردید.
13- اسنوئل کانت:[26] فهمیدن نتیجه کوشش و فعالیت آزاد خود فرد است. بهترین راه فهمیدن انجام دادن است. بهترین راه پرورش خرد روش سقراطی است.
کسب دانش باید بر پایه مشاهده و ادراک حسی استوار باشد.
14- پستالوزی:[27] هر آموزش نظری باید با نگرش حسی یعنی تجربه تازه کودک یا مطالعه محیط اطراف در آغاز گردد زیرا طبیعت کودک چنین است که نخستین تواناییهای او همانا تواناییهای حسی است. بدینسان به کار بردن واژهها و مفهومهایی که برای کودک هیچ گونه زمینه حسی و تجربی ندارند، نه تنها چیزی به او نمیآموزد بلکه مانع به کار آمدن فهم است. از این رو هیچ مفهومی را نباید به کودک آموخت مگر آن که نخست نگرش حسی از آن داشته باشد. بر این اساس میتوان دریافت که روش تدریس پستالوزی بر پایه ادراک و شناخت استوار است تا حافظه و تمرینات شفاهی. برای آموزش کودکان باید از وسایل ملموس و اشیا محیط پیرامون استفاده نمود. زیرا آموزش با واقعیت زندگی تطبیق نماید. باید چیزی که به کودکان آموخته میشود. با مشاهده و تجربه شخصی آنها ارتباط کامل داشته باشد. به باور پستالوزی مشاهده به شناخت و آگاهی بیشتر مفید میشود و همین امر هست مهارتهای کلامی، قدرت سخنگویی و مهارتهای تحصیلی بهتر میگردد. در دیدگاه تربیتی پستالوزی با یک علم توام با عمل باشد.
15- هربارت:[28] هربارت از بنیانگذاران روش علمی در آموزش و پرورش است. با کار اوست که آموزش و پرورش بر بنیاد روانشناسی استوار میگردد.
او پس از پذیرفتن اسمیت روش پستالوزی در فراهم آوردن حسی و تجربی آموزشها آن را تغییر، گام میشمرد و در جستجوی روشی است که از این یافتههای حسی و تجربی نظام فهمیدنی پدید آورد و از سویی دیگر از حد آموزشهای حسی و تجربی فراتر رود.
هربارت بر آموزش زمان یافته، از پیش تعیین شده، از روی طرح و برنامه و با گامهایی مشخص ؟؟؟ با در نظر داشتن چگونگی فهمیدن برگزیده شود اهمیت میدهد. روش پیشنهادی او دارای 5 گام به شرح زیر است:
1- آماده سازی:[29] در این مرحله معلم با باز گفتن یا پرسیدن در سالهای گذشته که به درش فنون ارتباط دارند توجه شاگردان را به نکتههای لازم بر میانگیزد.
فایل ورد 173 ص
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 714 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
دانلود پاورپوینت با موضوع شخصیت و یادگیری، در قالب ppt و در 36 اسلاید، قابل ویرایش، شامل:
مقدمه
ماهیت تفاوت های فردی
ماهیت و تعریف شخصیت
شکل گیری شخصیت
عوامل تعیین کننده شخصیت
شاخص مایرز-بریکز
الگوی مبتنی بر5 ویژگی مهم
ویژگی های عمده شخصیتی که بر رفتار اثر می گذارد
شخصیت نوع Aو B
شخصیت نوع F
تناسب شغل با شخصیت
نظریه های شخصیت
نظریه زیگموند فروید
نظریه اریک فروم
نظریه رشد یافتگی-رشد نیافتگی(گریس آرگریس)
نقش شخصیت در رفتار سازمانی
یادگیری
راه های گوناگون یادگیری
نظریه های یادگیری
شرطی سازی کلاسیک یا شرطی کردن سنتی رفتار (روش رفتار گرایی)
شرطی سازی عامل (موثر)
اثربخشی الگوسازی یا یادگیری مشاهده ای
نظریه یادگیری اجتماعی
قانون اثر
یادگیری تجربه ای
نقش تقویت رفتار در یادگیری
علت اهمیت یادگیری در حوزه مدیریت
نقش تقویت رفتار در یادگیری
علت اهمیت یادگیری در حوزه مدیریت
سازمان های یادگیرنده و یادگیری
مقایسه پردازی و یادگیری
قسمتی از متن پاورپوینت:
عوامل تعیین کننده شخصیت:
شخصیت یک انسان بالغ به وسیله دو عامل ارث و محیط تشکیل وبا موقعیت های مختلف تعدیل می شود.
وراثت:مقصود از وراثت عواملی است که به هنگام تشکیل جنین وجود دارند.شکل فیزیکی انسان،جذابیت صورت،جنس،خلق وخوی،ترکیب ماهیچه ها،میزان انرژی وسلامت جسمی از جمله خصوصیاتی است که معمولا بخش یا تمامی آنها تحت تاثیر وجود پدر ومادر بوده وبراساس آن شکل می گیرند.در بحث مربوط به نقش ارث در تشکیل شخصیت،آخرین توجیهی که در این زمینه می شود این است که شخصیت فرد عبارت است از ساختار مولکولی ژن ها که در کروموزوم قرار دارند.
محیط:از جمله عواملی که در تشکیل شخصیت موثرند عبارت اند از فرهنگی که شخص در آن بزرگ می شود،نخستین شرایط یا وضعیتی که برای او به وجود می آید،هنجارهای بین افراد خانواده،دوستان و گروه های اجتماعی،تجربه های او ومحیطی که افراد در آن قرار می گیرند.همه این ها در تشکیل شخصیت افراد نقش مهمی را ایفا می کنند.
موقعیت:موقیت یا وضعیت،عامل دیگری است که در خصوص شکل گیری شخصیت به دو عامل ارث و محیط اضافه می شود.شخصیت فرد در حالی که دارای ثبات رویه وپایدار است ولی در موقعت های مختلف تغییر می کند.خواستها و میل های گوناگون،در موقعیت های مختلف باعث می شوند که شخص در هر موقعیتی جنبه خاصی از شخصیت خود را ابراز نماید.
توضیحات:
این فایل شامل پاورپوینتی با موضوع" شخصیت و یادگیری" می باشد که در حجم 36 اسلاید، همراه با تصاویر و توضیحات کامل تهیه شده است که می تواند به عنوان ارائه کلاسی مورد استفاده قرار گیرد.
پاورپوینت تهیه شده بسیار کامل و قابل ویرایش بوده و در تهیه آن، کلیه اصول و علائم نگارشی و چیدمان جمله بندی رعایت شده و به راحتی و به دلخواه می توان قالب آن را تغییر داد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 99 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 173 |
میتوان با عمل تدریس کمیت و کیفیت و سرعت یادگیری را افزایش داد و یا شرایط را برای یادگیری اموری که در شرایط معمولی امکان پذیر نیت فراهم نمود.
تفاوت بین تدریس و یادگیری:
1- یادگیری در همه جا و همیشه و فنی بدون تدریس صورت خواهد گرفت یا در حالی که هر تدریسی یاد داده نمیشود.
2- نظریههای دیگری، صرفاً به پدیدههای یادگیری توجه دارد و همیشه معطوف به شاگرد است؛ به عبارت دیگر، نظریههای یادگیر، تبیین کنندهی چگونگی یادگیری و توصیف کنندهی شرایطی است که با حصول آنها یادگیری صورت میگیردو در حالی که نظریههای تدریس باید به بیان کننده، پیشبینی کننده و کنترل کننده موقعیتی باشد که در آن، رفتار معلم موجب تغییر رفتار آن ؟؟ میشود. نظریههای یادگیری راه های یادگیری شاگرد را بیان میکند. در صورتی که نظریههای ما تدریس توصیف کننده روشهایی است که برای، وسیله معلم شاگرد را تحت تأثیر قرار میدهد و سبب میشود که او یاد بگیرد.
3- نظریههای یادگیری بر اثر تحقیقات کشف شده است و توصیف کننده روابط تغییرهای مختلف یادگیری است، در حالی که نظریههای تدریس به وسیله علمای تعلیم و تربیت وضع میشود.
4- وقتی که تدریس میکنیم، فعالیتهایی را انجام میدهیم؛ اما وقتی یاد میدهیم ما شاگردان را به انجام فعالیتهایی وادار میکنیم.
5- اگر بخواهیم آن چه درس میدهیم یاد بدهیم، باید قادر باشیم شاگردان را درک کنیم و از آن چه در رفتار آنان اثر میگذارد آگاهی یابیم. نتیجه این که اگر فعالیتی منجر به یادگیری نشود تدریس نیست.
روش تدریس در مکاتب فلسفی:
1- آرمان گرایی:[1] روش تدریس با تأکید بر خودکاری شاگرد، به تشویق محصلان به تفکر و راهنمایی آنها در انتخاب موضوعهای تفکر میپردازند و فرصتهایی فراهم میآورند که محصلان معرفتهای آموختهشان را در حل مسائل اخلاقی و اجتماعی مورد استفاده قرار دهند و ارزشها و تمدن انسانی را بپذیرند. در نتیجه روش دیالکتیک مخصوصاً در موضوعاتی که تفکر در آن دخالت دارد ترجیح دارد.
روش پروژه که در آن شاگردان به صورت انفرادی یا گروهی، ضمن برخورد با مسئله، از روی طرح و نقشه به آزمایش و مطالعه میپردازند جزء روشهای آموزشی میباشد.
اهمام روش عدم، در تحریک یادگیری مانند روش منطقی، روش مشمول و زیبا شناسی، روش ؟؟؟ و زیباشناسی، روش به کاربردن مجاز و روش آزمایشی قابل قبول است. به طور کلی موضوع درس از روش تدریس جدا میباشد.
2- واقع گرایی:[2] چون واقع گرایی علم محور است، روشهای تدریس آن حالت آمرانه دارد. معلم باید روش را که برای ؟؟ دانشآموز و موقعیت آموزشی تناسب دارد به کار بندد و از دانش آموزان بخواهد که حقایق را به یاد بسپارند، مقایسه کنند و توضیح دهند. همچنین با کشف و تعبیر و تفسیر روابط، معانی و مفاهیم تازهای پیدا کنند. روش تدریس معلم بر محسوسات مبتنی است و به جای تلقین معلومات به دانشآموزان فرصتهایی فراهم میآورد که ایشان شخصاً به بررسی و اکتشاف بپردازند و حقایق را دریابند. بنابراین از روش سخنرانی، بحث و گفتگو و آزمایش استفاده میشود. همچنین ارزشیابی بسیار مهم و ضروری است و باید در هر گونه آموزش با معیارهای عینی انجام گیرد.
3- طبیعت گرایی:[3] به نظر طبیعت گرایان آموزش و پرورش باید امکان رشد طبیعیتر برای کودک فراهم سازد و تربیت وقتی حقیقی خواهد بود که به طبیعت و نیروها و امیال کودک فرصت دهد که به سرعت رشد و نمویی یابند و باید از هر گونه دخالت دخالت خود را رد کرد. تجربه مهمترین روش تدریس است. کودک باید اشیا را پیش از الفاظ یاد بگیرد و همین اصل معلمان را وادار میکند که تنها به روش کتاب در تدریس اکتفا نکنند. بلکه دانشآموزان شخصاً به تجربه و فعالیت بپردازند. منبع علم تجربه خود دانش آموز است و معلم فقط نقش راهنما را دارد. تدریس باید با روح بازی همراه باشد و بازی روش طبیعی در آموزش و پرورش است. معلم نباید از روشهای تدریس قالبی و کلیشهای استفاده کند بلکه باید روشهای منطبق بر طبیعت دانشآموزان را کشف کند و به کار بندد. به بیان دیگر، روش تدریس باید روش طبیعی باشد نه ساختگی و تصنعی.
4- عمل گرایی:[4] چون عمل گرایی دانش آموز محور است روش تدریس تابعی از تفاوتهای فردی خواهد بود از مهمترین روشهای تدریس، روش حل مسئله است که در این روش کودک را با مشکلات و مسایل عملی در زندگی مواجه میکنند تا شخصاً درباره آنها بیاندیشد و برای حل آنها بکوشد.
5- وجود گرایی:[5] معلم اکنرئتائیسالیست هرگز هدفها شخصی را به دانشآموزان تحمیل نمیکند و وظیفه او راهنمایی دانشآموزان است و به طور غیر مستقیم فرصتهایی فراهم میآورد که دانشآموزان برانگیخته شوند و شخصاً فعالیت کنند. دیالکتیک سقراطی روش مناسبی برای معلمان اکنرئتائیسالیست است. گفت و شنود میتواند سئوالاتی را برای دانشآموزان مطرح کند تا آنها نسبت به شرایط زندگی خویش آگاهی حاصل کنند. در روش گفت و شنود معلم اکنرئتائیسالیست بر خلاف مربی ایدهئالیست پاسخ سئوالاتی مطرح شده را نمیداند. در حقیقت بهترین نوع سئوال فقط در معنیآفرینی خود دانشآموز قابل پاسخ است.
6- پست مدرنیسم:[6] به نظر پست مدرنیستها، تعلیم و تربیت فرآیندی دو سویه و متعاملی در دانشگاه زندگی است نه انتقال دانش و معلومات. گفتگوهای انتقادی، مهمترین روش تدریس در پست مدرنیسم است.
7- فلسفه تحلیلی:[7] معلم باید سر دانش آموز را به دانش گرایش علمی و ذهنی باز و عینی تشویق کند و فعالیتهای آموزشی خود برای پایه تجربههای شخصی دانشآموزان و تحلیل انتقادی مطالب درسی انجام دهد.
1- بنیاد گرایی:[8] بنیادگرایی خالی از سرگرمی و پیرایههاست و آموزشگاه باید روشهای سنتی انضباط ذهنی را محفوظ به اردو مفاهیم بنیادی را به کودک بیاموزد حتی اگر لازم باشد که این مفاهیم را به سطح روان شناختی و فکری کودک تعمیم دهد.
2- پایدار گرایی:[9] روش تدریس تعلیمی یا دستوری بوده و نظارت فردی وجود دارد. همچنین از روش سخنرانی و گفت و شنود هدایت شده استفاده میشود.
3- پیشرفت گرایی:[10] در پیشرفت گرایی کودک مدار است و روش تدریس باید بر همکاری، یادگیری اجتماعی، علایق و فعالیتهای ناشی از زندگی کودک مبتنی باشد. در نتیجه روش حل مسئله یا پروژه بر تلقین محتوای درسی مقدم است.
4- بازسازی گرایی:[11] روش تدریس باید فعالیت خود دانشآموزان را برانگیزد و به آنها فرصت انتخاب بدهد یعنی هم دانشآموزان در تعیین و انتخاب هدفهای عینی و رفتاری نقش مناسبی ایفا کنند تا توان تصمیمگیری فردی و گروهی در آنها رشد یابد.
روش تدریس از نظر مربیان تعلیم و تربیت
1- سقراط:[12] سقراط معتقد بود که دانش در طبیعت افراد وجود دارد کافی است که معلم زمینه را مساعد کند و به شاگردان کمک نماید تا او خود به دانش مورد نظر برسد و از این جهت کار خود را به ماهیهایی تشبیه میکرد. سقراط در جلسات بحث با شاگردانش، ابتدا به انتقال اطلاعات یا پاسخ به سئوال یا مسئلهای نمیپرداخت. بلکه از راه پرسشهای متوالی، افراد را به تفکر وامیداشت و آنها را قدم به قدم هدایت میکرد تا خود جواب درست را کشف کنند.
آموزش باید حرکتی تدریجی و گام به گام از ساده به پیچیده از آنهم به دشوار، از عام به خاص و از قلم و حس به قلم و فهم باشد.
2- کومینیوس:[13] در آموزش نخست باید به خود اشیاء پرداخت و سپس به واژهها و مفهومها، یعنی نخست با نمونهها آشنا شد و پس از آن با قانونها و قاعدهها. نخست فهمیدن است و سپس به خاطر سپردن برای فهم بهتر نخست باید طرح ساده و کلی پدید آورد و آنگاه به آوردن جزئیات پرداخت. آموزش هر چیزی را باید با سادهترین عنصرها، آن آغاز کرد تا دانشآموز بتواند طرح کلی از آن به دست آورد. در گام بعدی میتوان با نشان دادن نمونهها و آوردن قاعدهها طرح کلی را گسترش داده، موضوع را به صورت سیستماتیک بیان کرد و استثناها را شمرد در پایان میتوان بر تفسیرها پرداخت.
روش تدریس باید کودک مدار بوده و با توجه به سن، انگیزه و توانایی و دلبستگی شاگردان برگزیده شود و در آن کودک با به کار بردن حواس مختلف، تجربیات مهمی را به دست بیاورد و به فعالیتهای عملی بپردازد.
3- جان لوک:[14] ذهن کودک هنگام تولد مانند لوح سفیدی است که هیچ گونه تصور، ایده و اصلی در آن نقش نبسته است. بعد به تدریج او می تواند از راه حواس مختلف خود، شناخت و تصورهای گوناگون کسب کند. بدینسان انسان هیچ ایده یا اصلی را در خود کشف نمیکند بلکه سر چه در می یابد از تجربه است. بنابراین در تدریس باید از وسایل محسوس استفاده کرد و باید روش به کار برده شود که دانشآموزان بتوانند آموختههای خود را عملاً مورد استفاده قرار دهند.
4- هربرت اسپنسر:[15] معلم باید دانشآموزان را راهنمایی کند که شخصاً به بررسی بپردازند و استنباط کنند و روش تدریس باید استقرایی باشد.
5- پرترانلد راسل:[16] روش تدریس باید بر اساس اصالت فعالیت دانشآموزان انتخاب شود و معلم امکان کنجکاوی، تفکر را و بحث را فراهم میآورد تا دانشآموزان با پرورش توجه ارادی در خود، به فعالیت و کشف حقایق بپردازند.
6- ژان ژاک روسو:[17] کودک باید درس خود را از طبیعت فراگیرد و به وسیله کنش متقابل و تجربیات مستقیم اطلاعات به دست آورد روش او تعلیم تربیت منفی بود یعنی قبل از دادن معلومات از راه ورزیدن حواس فرد را برا تعقل آماده میساخت.
بنابراین او تعلیم و تربیت منفی را نوعی انتظار برای یادگیری و دخالت نکردن میدادند. روش تدریس دانشآموزان محور است و بر مراحل رشد، نیازها، استعدادها و رغبتهای کودکان مبتنی است و ؟؟ راهنما و هدایت کننده است. روسو بر پرورش حواس، بازی و ورزش، مثال نگه داشتن کودکان و شناخت طبیعت کودک تأکید میکند.
7- مادیا مونته موری:[18] به نظر مونته موری آموزش و پرورش باید به اتکای مشاهدات دقیق و مستمره از طبیعت و قوانین رشد کودک الهام بگیرد و از ه گونه قید و شرط ناشی از سنت و عادتها باشد. روش مونته مدری بر اساس نظریات او درباره رشد کودک شکل گرفته است. به همین جهت محیطی را پدید میآورد که با استفاده از فعالیتها و مسایل ویژه، نیازهای کودکان را در سر دوره اساسی و اولیه رشد یعنی 1- دوره آموزش حرکتی یا تجارب عملی زندگی[19]. 2- دوره آموزش حسی یا تربیت حواس[20]. 3- دوره آموزش مهارتهای تحصیلی یا مدرسهای یا آموزش خواندن و نوشتن[21] برآورده مینمود. مونته مدری روش تربیتی خود را روش علمی معرفی میکرد و آن را مرتب از سه عمل مشاهده، آزمایش و تجزیه و تحلیل میدانست.
از خصوصیات روش مونته مدری، توالی و تربیت در مراحل آموزش و سازماندهی و نظم آن میباشد. در نظام آموزشی مونته مدری مسئولیت آموزش و پرورش کودک، تا حد امکان بر عهده خود اوست و آزادی و فعالیت دو اصل مهم دیدگاه تربیتی او میباشد.
8- ادوارد کلاپارد:[22] کلیه آموزش ابتدایی فعالیت آزاد است که عمدتاً بر آزمایش و تجربه مستقیم مبتنی است بنابراین روش کیل پاتریک روش پروژه است. در این روش فعالیتهای آموزشی بر رغبتهای دانشآموزان مبتنی است. دانشآموزان آن چه را که دوست دارند انجام میدهند و یاد میگیرند. در این روش موضوعی انتخاب می شود و مواد لازم برای مطالعه درباره آن میان دانشآموزان به شکل گروهی یا فردی تقسیم میشود. و سپس دانشآموزان یافتههای خود را با یکدیگر مورد بحث قرار میدهند و سرانجام یافتههای هماهنگ درباره آن موضوع، به شکل وحدت یافتهای عرضه میشود و مورد قضاوت قرار میگیرد.
10- جان دیویی:[23] به نظر او جریانهای تربیتی رشد استعداد تفکر در شاگردان اهمیتی خاص دارد و جنبههای مختلف تعلیماتی نیز به وسیلهی ایجاد عادات خوب تفکر وحدت پیدا میکنند. فکر کردن روش اساسی تجربیات تربیتی یابد عبارت دیگر روش آموزش میباشد. تفکر باید در ضمن تجربه جریان پیدا کند. روش تدریس از نظر دیویی همان روش تحقیق است.
11- مارتین بوبر:[24] تدریس عبارت است از مهارت کلامی یا دیکته کردن و کودک مجبور است به صورت مستقیم و یا تابع اراده معلم باشد یا تابع مجموعه دانش. معلم نظریات گوناگونی را به منظور فراهم آوردن زمینه بحث واقعی دربارهی محتوای درس به کلاس ارائه میکند، بعد از بحث کلاسی. معلم نظرش را به کلاس عرضه میکند و از دانشآموزان میخواهد تا این نظر را بر تجربه خود و دانشی که از این کلاس و کلاسهای قبلی گرد آورده است، متکی سازد.
12- فرانسیس بیکن:[25] بیکن در کتاب آدگاتن نوتیکه ارسطو استدلال قیاسی و نادیه، گرفتن روش تجربی را ناروا شمرده و میگوید: قیاس که از گزاره های علمی آغاز میکند، هیچگاه ما را به شناختی تازه نمیرساند و تنها به آن چه میدانیم نظم میبخشد.
بیکن با روشن کردن اهمیت روش تجربی و منشا به دادن برتری پژوهش بر آموختن دانش پیشینیان از بنیانگذاران فلسفه علم در دوران نو گردید.
13- اسنوئل کانت:[26] فهمیدن نتیجه کوشش و فعالیت آزاد خود فرد است. بهترین راه فهمیدن انجام دادن است. بهترین راه پرورش خرد روش سقراطی است.
کسب دانش باید بر پایه مشاهده و ادراک حسی استوار باشد.
14- پستالوزی:[27] هر آموزش نظری باید با نگرش حسی یعنی تجربه تازه کودک یا مطالعه محیط اطراف در آغاز گردد زیرا طبیعت کودک چنین است که نخستین تواناییهای او همانا تواناییهای حسی است. بدینسان به کار بردن واژهها و مفهومهایی که برای کودک هیچ گونه زمینه حسی و تجربی ندارند، نه تنها چیزی به او نمیآموزد بلکه مانع به کار آمدن فهم است. از این رو هیچ مفهومی را نباید به کودک آموخت مگر آن که نخست نگرش حسی از آن داشته باشد. بر این اساس میتوان دریافت که روش تدریس پستالوزی بر پایه ادراک و شناخت استوار است تا حافظه و تمرینات شفاهی. برای آموزش کودکان باید از وسایل ملموس و اشیا محیط پیرامون استفاده نمود. زیرا آموزش با واقعیت زندگی تطبیق نماید. باید چیزی که به کودکان آموخته میشود. با مشاهده و تجربه شخصی آنها ارتباط کامل داشته باشد. به باور پستالوزی مشاهده به شناخت و آگاهی بیشتر مفید میشود و همین امر هست مهارتهای کلامی، قدرت سخنگویی و مهارتهای تحصیلی بهتر میگردد. در دیدگاه تربیتی پستالوزی با یک علم توام با عمل باشد.
15- هربارت:[28] هربارت از بنیانگذاران روش علمی در آموزش و پرورش است. با کار اوست که آموزش و پرورش بر بنیاد روانشناسی استوار میگردد.
او پس از پذیرفتن اسمیت روش پستالوزی در فراهم آوردن حسی و تجربی آموزشها آن را تغییر، گام میشمرد و در جستجوی روشی است که از این یافتههای حسی و تجربی نظام فهمیدنی پدید آورد و از سویی دیگر از حد آموزشهای حسی و تجربی فراتر رود.
هربارت بر آموزش زمان یافته، از پیش تعیین شده، از روی طرح و برنامه و با گامهایی مشخص ؟؟؟ با در نظر داشتن چگونگی فهمیدن برگزیده شود اهمیت میدهد. روش پیشنهادی او دارای 5 گام به شرح زیر است:
1- آماده سازی:[29] در این مرحله معلم با باز گفتن یا پرسیدن در سالهای گذشته که به درش فنون ارتباط دارند توجه شاگردان را به نکتههای لازم بر میانگیزد.
فایل ورد 173 ص
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 42 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
گانیه پایه گذار شیوه رفتار گرایی گزینشی یا التفاطی است . به عقیده او روانشناسی ، بررسی و دست یافتن به شرایط یادگیری و توصیف انها به طرز عینی و واقعی است . وی بینش را که ادراکی ناگهانی میداند ، در یادگیری مهم نمی شمارد . و یادگیری را تغیری می داند که به صورت محسوس و در شرایط مشهود رخ می دهد . ودر قالب توانایی در تغییر عملکرد ها جلوه می کند . نظر اساسی گانیه در مورد یادگیری این است که اموختن هر مطلب جدید ی مستلزم اموختن مطالب قبلی و وابسته به ان است. چنانکه قوائد دشوار در سطح بالا قوائد آسانتر و زمینه سازی را در سطح پایین لازم دارد . پس هر گونه یادگیری دشوار و پیچیده ای را می توان متشکل از یک رشته یادگیری های ساده و وابسته به ان تصور نمود ، که این تسلسل را مراتب یادگیری نامند .
شرایط یادگیری از نظر گانیه
۰۱ شرایط بیرونی : که به ترتیب و زمان بندی محرکها مانند محرکهای محیطی ،مواد درسی ،طرز تدریس معلم و غیره اطلاق می شود ( چگونگی ارائه مطالب درسی)
۰۲ شرایط درونی : به مواردی مانند توجه،انگیزش ویاداوری مطالب گذشته در رابطه با یادگیری زمان حال فرد اطلاق میشود (زمینه معلومات یادگیرنده)
انواع یادگیری(گانیه )
۰۱ یادگیری علامتی : یادگیری ارائه پاسخ شرطی به یک علامت .
۰۲ یادگیری محرک و پاسخ : یادگیری ارائه پاسخها ی دقیق عضلانی به محرکهای معین.
۰۳ یادگیری زنجیره ای : پیوند دادن تعدادی از یادگیری های محرک ـ پاسخ قبلی و ایجاد زنجیره ای از رفتار های پیچیده به نحوی که مهارت جدیدی اموخته می شود۰
۰۴ یادگیری کلامی : نوع خاصی از یادگیری زنجیره ای می باشد که دران حلقه های یادگیری محرک ـ پاسخ ها واحد های زبان هستند ۰
۰۵یادگیری تمیز محرک ها : ارائه پاسخ درست به محرکات مختلف و او مشابه باشد
۰۶ یادگیری مفهوم: یادگیرنده با توجه به ویژگی های مشترک اشیاء و امور (محرک ها) دست به تصمیم زده و پاسخ می دهد۰ (در یادگیری امور جزئی مؤثر است ۰
۰۷یادگیری قانون یا اصل: یادگیرنده با ربط دادن دو یا چند مفهوم ، معنی تازه ای به انها دادهو قوانین و اصول را بوجود می اورد۰
۰۸یادگیری حل مسئله : سطح بالاتری از یادگیری اصل می باشد که با اجتماع چند اصل تشکیل می گردد۰ به اعتقاد گانیه خلاقیت نیزنوع به خصوصی از حل مسئله است به عبارت دیگر راه بدیع حل مسئله .
سؤالات هفت گانه گانیه و تمرکز حواس
۱٫ سؤالات حافظه ای:
این سؤالات کم اثرترین و کم اهمیت ترین سؤالات هستند. این نوع سؤالات صرفاً با یادآوری اطلاعات سر وکار دارد. مانند: کشورهای همسایه ایران کدامند؟ بوعلی سینا در چه تاریخی متولد شده است؟ جنگ جهانی اول در چه تاریخی رخ داد؟
فایل ورد 19 ص
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 1177 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
مقدمه :
روش شناخت موسیقی اقوام و ملل مختلف که از دو کلمه اتنو یونانی به معنای گروه موزیکولوژی به معنای موسیقی شناسی تشکیل شده . این علم ، موسیقی همه فرهنگها را در مراحل بدوی و پیشرفته بررسی می کند . اتنوموزیکولوژی موسیقی شناسی تطبیقی وبررسی موسیقی سنتی و سازهای موسیقی کلیه فرهنگها از ابتدایی ترین تا پیشرفته ترین آنها را معرفی نموده اند ودر واقع قلمرو آن در محدوده شناخت موسیقی فرهنگهای بدوی و محلی است تا دیگر موسیقی ها واز مباحث سیستماتیک عملکردی این علم می توان به موارد زیر اشاره کرد .پیدایش یا بررسی مراحل تکامل موسیقی ، رابطه موسیقی های محلی در سطوح مختلف فرهنگی ، سیستمهای تنال موسیقی اساطیر ، سازها وسیستمهای آنها و مفاهیم رایج در اتنوموزیکو که عبارتند از مدل ملودی ، رئالیزاسیون ( چگونگی ظاهر مدل ) بخشهای مشابه مدل اصلی .ملودی تیپ ، کمپوزیسون ، بدیهه سرایی یا ( امپروویزاسیون) ، مدولاسیون ، پولیفونی ( چند صوتی ) فرم ، پریود ، جمله ، فیگور ، مد سیستم تنال و شروع و خاتمه صدا .
علم موسیقی از قدیم الایام برپایه های ریاضی استوار بوده است وفلاسفه آن را از شعب ریاضی دانسته متون قدیمی موسیقی را در مبحث ریاضی مطرح نموده اند . ابن سینا در کتاب شفا موسیقی را در فصل ریاضیات مطرح نموده است . امروزه وسعت زیر و بمی اصوات و قوانین موضوعات متفاوت آن موجب شده است که موسیقی نیز همانند سایر علوم تقسیماتی پیدا می کند . این تقسیم بندیها براساس اصول فیزیکی و فرکانسهای اصوات است وموسیقی گاهی براساس کیفیت اجماعی آن مانند تاریخی ،ادواری ، فرهنگها و ملل تقسیم شده است وبعضاً موسیقی را ازلحاظ ادواری به دوره قدیم و قرون وسطی ،کلاسیک ، جدید ، معاصر و مدرن و یا قبل و بعد از اسلام تقسیم میکنند و همین طور از حیث اجرایی به موسیقی تک صوتی ،چند صوتی ،اوازی ، نظامی ، مجلسی ، ارکستر ، سویت ،سونات اپرت ، اپرا ، بالت ، رکویم ، مسن و انواع موسیقی مذهبی کلاسیک ، یکنواخت ، سنتی ، رومانتیک ، محلی ، ضربی ، روحانی ونیایشی و انواع بسیار متنوع آن تقسیم کرده اند
و هر کدام از انواع فوق نیز می تواند تقسیمات فرعی تری داشته باشد و در انتها در تشریح انواع موسیقی و شناخت هر یک از انواع آن از شخصیت وفرم بیرونی و درونی ( تأثیر گذاری داخل یو جنبه فیزیکی ) در زیر وبمی اصوات وفرکانسها وتعداد اصوات موجود در آن نیز بحث می شود و آخرین تقسیم براساس نظرگاه آهنگساز خواستگاه تم یاموضوع و غیره می باشد .
انواع خاص موسیقی ،انواع خاص سازها و ادوات موسیقی ودرکنار آنها انواع سازهایی از قبیل چنگ ، آلات موسیقی ضربی ، نی و حتی سیتار در نزد سایر ملل شرقی مانند فنیقی ها ، یهودیان ، سوریها وجود داشته به خصوص انواع موسیقی آوازی ، تکنوازی های دروه گردان و ارکسترهای کوچک چه در جشنها و اعیاد و چه در مراسم خاص مذهبی و با استفاده از سازهای ضربی و سنجی ،انواعی از موسیقی موجود بوده است که تنها اشکال بسیار ساده ای از سازهای موجود را می توان در آثار منقوش به جای مانده از آن دورانها مشاهده نمود .
فایل ورد 46 ص
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 181 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
یکی از ضرورت های نظام آموزشی، موفقیت در ادامه و گسترش مهارتهای لازم تحصیلی در دانش آموزان است. یک راه برای دستیابی به عملکرد بهتر در آموزشگاه، استفاده از روشها و فنون مطالعه ویادگیری است. دو عنصر اساسی معلم و دانش آموز در امر آموزشی و یادگیری وجود دارد و یادگیری مستلزم تعامل فعال و موثر بین این دو عنصر می باشد. تاکنون در مورد راهبردهای آموزشی و روشهای تدریس معلم تحقیقات خوبی صورت گرفته است و معلمان در دوره های مختلف با روشها و راهبردهای آموزشی آشنا می شوند ولی به عنصر اساسی دیگر فرایند آموزش ویادگیری یعنی دانش آموز وروشها و راهبردهای یادگیری او توجه چندانی صورت نگرفته است.
امروزه جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموزان و کمک به ارتقای عملکرد تحصیلی آنان به عنوان یک اصل مهم در نظام آموزشی هر جامعه مورد نظر است. استفاده از راهبردهای یادگیری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تاثیر می گذارد. یک دانش آموز همانگونه که نیازمند یادگیری خواندن، نوشتن و حساب کردن است، باید نحوه مطالعه و یادگیری را نیز بیاموزد. در واقع اساس منطقی آموزش بر این اصل استوار است که به دانش آموزان یاد بدهیم چگونه یاد بگیرند، چگونه به خاطر بسپارند و چگونه مساله حل کنند. پس بر آن شدن تا راهبردهای یادگیری را به دانش آموزان آموزش داده و به بررسی نتایج آن بر روند تحصیلی آنان بپردازم و به برگزاری جلسات کارگاهی و آموزش این روشها به دانش آموزان پرداخته و شاهد نتایج جالب توجهی شدم.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
اقدام پژوهی چگونگی تقسیم فرصت یادگیری در کلاسهای چند پایه مقطع ابتدایی
فهرست مطالب
چکیده. 1
واژگان کلیدی :. 1
مقدمه. 2
توصیف اولیه و بیان مساله. 2
گردآوری شواهد 1 :. 3
تعاریف و مفاهیم:. 3
فرصت:فُرصة. نوبت . (اقرب الموارد). موقع. مجال (لغت نامه دهخدا) 3
تعریف یادگیری. 4
عوامل مؤثر بر یادگیری. 6
نقش معلم درایجاد تحول درکلاس :. 9
ضرورت تحول درروشهای تدریس. 10
اهداف تحول درروشهای تدریس. 11
رروش وچگونگی تحول درروشهای تدریس. 11
مدلها وروشهای تحول درروشهای تدریس. 12
ابزارهای اطلاعاتی:. 13
بیشینه تحقیق. 13
تجزیه و تحلیل: 19
ارائه راه حل های موقت: 20
گردآوری شواهد ۲. 27
پیشنهادات. 29
منابع ومأخذ.30
یکی از شرایط ویژه که در آن معلمان به مقتضای شرایط می بایست کار یاددهی – یادگیری را به پیش ببرند ، وجود مدارس کوچک با کلاسهای چند پایه است . در این مدارس تعداد دانش آموزان کم بوده و این مدارس در نقاط دور افتاده تشکیل می شوند . تنوع پایه های تحصیلی ، کوچک بودن محیط کلاس ، نبود مواد آموزشی و تجهیزات آموزشی و پرورشی از جمله مشکلات و شرایطی است که در این گونه محیط های آموزشی حکم فرماست و با وجود این شرایط انتظار می رود که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و عملکرد آموزشی معلم و فرایند یادگیری در این مدارس همانند سایر مدارس به پیش برود .
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 89 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
پیشینه مبانی نظری پژوهش محیط های یادگیری
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : فقط درون متنی
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
شعار یک کلاس رقابتی این است که: اگر تو ببری من می بازم و اگر من ببرم تو می بازی. دانش آموزان در این کلاسها به دلایل مختلف با یکدیگر رقابت می کنند، نمره، تعیین و شناخته شدن در نظر معلم، کارهای افتخاری کلاس(مثل مبصر شدن) زنگ تفریح اضافه و هر نوع جایزه ای که به نظر معلم برای انگیختن دانش آموزان به کار مناسب باشد(الیس و والن، ترجمه رستگار و ملکان، 1379).
بدیهی است در کلاسهای رقابتی برای دانش آموزانی که معمولا یا غالب اوقات بازنده است بسیار سخت است.
2- رویکرد انفرادی
در این محیط ها هر یک از دانش آموزان با بقیه تفاوت دارد و موفقیت و یا شکست آنان ارتباطی با دیگران ندارد در نتیجه دانش آموز خود مسئول یادگیری خود است. شعار کلاس انفرادی ممکن است چنین باشد: ما همه در این کار تنها هستیم، دانش آموزان از همکلاسی های خود توقع کمک و حمایت ندارند، معلم مرجع اصلی آنهاست و این نقص اصلی یادگیری انفرادی است زیرا یادگیری اساسا یک فعالیت اجتماعی است همانطور که پیاژه نشان داد: بیشتر آموخته های مهم، حاصل تعامل با دیگران است(رستگار و ملکان، 1379).
3- رویکرد مشارکتی
در این محیط دانش آموزان از طریق همکاری و مشارکت و در قالب گروهها به یادگیری می رسند و در قبال یادگیری احساس مسئوولیت می کنند. زمانیکه همکلاسشان نیاز به کمک داشته باشند به کمک آنها می شتابند و موفقیت دیگران، موفقیت آنها و شکست دیگران شکست آنها محسوب می شود. شعار کلاس همیاری این است: یا همه نجات می یابیم یا همه غرق می شویم در کلاس همیاری دانش آموزان به جای اینکه معلم را مرجع اصلی بدانند به همکلاسهای خود به عنوان مرجع مهم و با ارزش دانش نگاه می کنند(قلتاش، 1383).
ویژگی های یادگیری مشارکتی
سیف(1379) ویژگی های یادگیری مشارکتی را به شرح زیر معرفی می نماید:
1-تشکیل گروههای کوچک نامتجانس
یادگیری مشارکتی معمولا از گروههای 4 الی 6 نفری تشکیل می شود که از جهات مختلف یادگیری، میزان پیشرفت، نژاد و... نامتجانس هستند.
2- داشتن هدفهای روشن
یادگیری مشارکتی باید دارای هدفهای روشن و قابل دسترسی باشد و همه اعضای گروه بدانند که باید برای رسیدن به آنها بکوشند.
3- وابسته بودن اعضای گروه به یکدیگر
جانسون و جانسون(2000) می گویند که وقتی موفقیت دانش آموزان به کمک و مشارکت سایر اعضای گروه وابسته است بیشتر به صورت مشارکتی فعالیت می کنند.
4- معلم به عنوان هدایت کننده و منبع اطلاعات
نقش معلم در روش یادگیری مشارکتی باید عمدتا به صورت هدایت کننده باشد همچنین زمانیکه گروه نیاز به اطلاعاتی دارد که نمی توان به دست آورد معلم می تواند آن اطلاعات را در اختیار گروه قرار دهد.
5- مسئوولیت فردی
برای جلوگیری از وضعیتی که در آن بعضی اعضای گروه بیشترین مقدار کار گروه را انجام دهند و بعضی از زیر بار شانه خالی کنند، همه افراد گروه باید نقش هایی را در یادگیری بپذیرند.
6-پاداش دادن به توفیق گروهی
پس از آنکه گروه به هدفش دست یافت و به موفقیت رسید همه اعضای گروه باید به پاس این موفقیت پاداش دریافت کنند به عنوان مثال وقتی در امتحان مربوط به کار گروهی همه ی اعضا موفق شوند تک تک آنان مستحق دریافت پاداش خواهند بود.
7- ارزشیابی خود
پس از آنکه فعالیت های گروهی به پایان رسید و هدفهای پیش بینی شده تحقق یافتند گروه به تحلیل عملکرد خود می پردازند و نقاط قوت و ضعف کار را مشخص می کند و به ارزیابی از فعالیتهای انجام شده اقدام می نمایند در صورت لزوم با کمک معلم صورت می پذیرد.
دیدگاههای عمده در یادگیری مشارکتی
قدرتی(1380) ) چهار دیدگاه علمی مهم را که عامل اثربخش روش یادگیری مشارکتی اند را به این شرح بیان می دارد:
الف) دیدگاه انگیزشی؛
ب) دیدگاه انسجام اجتماعی؛
ج) دیدگاه شناختی؛
د) دیدگاه رشدی.