دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 212 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش کارکردهای اجرایی
توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
کارکردهای شناختی، محصول فرایندهای پردازشی مغز است و شامل دو زیر مجموعه است؛ یکی کارکردهای مبتنی بر قانون که تفکر و عملکرد فرد را تنظیم و کنترل میکند و تحت عنوان کارکردهای اجرایی شناخته میشود و دیگری کارکردهای غیرقانونمند که به مبتنی بر هیجانات، امیال، شناخت اجتماعی و عوامل تأثیرگذار موقعیتی است (پاسینی و همکاران، 2007). کارکردهای اجرایی، شامل انعطافپذیری شناختی و توانایی مدیریت مؤلفههای مداخلهگر در رفتارهای هدفگرا و پیشبینی پیامدهای ناشی از یک عملکرد است (آردیلا و سورلوف، 2007). کارکردهای اجرایی، از جمله توانایی هایی هستند که کودکان در آینده برای یادگیری های مدرسه ای به آنها نیازمندند (کرک، گالاگر، آناستازیو و کولمان، 2006) و بروندادهای رفتار را تنظیم می کنند و معمولاً شامل بازداری و کنترل محرک ها، حافظة کاری، انعطاف پذیری شناخت، برنامه ریزی و سازماندهی هستند (دنکلا، 1996). به عبارت دیگر، کارکردهای اجرایی مجموعه ای از تواناییهای عالی، شامل خودگردانی، خودآغازگری، برنامه ریزی، انعطاف شناختی، حافظه کاری، سازماندهی، ادراک پویا از زمان، پیش بینی آینده و حل مسئله است که در فعالیت های روزانه و تکالیف یادگیری به کودکان کمک می کند (داوسون، 2004؛ علیزاده، 1384).
گروهی از محققین برای تبیین کارکردهای اجرایی از مفهوم چگونگی و چرایی رفتارهای انسان و گروهی دیگر این کارکردها را در دامنه های شناختی متفاوت، گروهبندی میکنند که شامل برنامهریزی و سازماندهی رفتار، بازداری و مهار پاسخ، تداوم عملکرد، کاهش تسلط و توانایی شروع عملکرد است (آردیلا، 2008). میاک و همکاران (2000) شواهدی مبنی بر تقسیم کارکردهای اجرایی به سه مؤلفه شناختی مشتمل بر مهار، انتقال و به روز رسانی ارائه می دهد که اگر چه قابل تفکیک هستند، امّا در فرایند تنظیم و کنترل بسیاری از عملکردها هر سه با هم ایفای نقش میکند. از جمله مؤلفههای دیگری که این پژوهشگران معرفی کردند، برنامهریزی، تصمیمگیری و حل مسأله است. یک تقسیم بندی دیگر کارکردهای اجرایی به دامنههای اصلی، شامل پنج مؤلفه ی مهار فوری پاسخ، برنامه ریزی، انعطافپذیری شناختی، انتقال توجه و حافظهی کاری است (دنیلسون، لوسی، رانبرگ و نیلسون، 2010).
2-2- اجزای کارکردهای اجرایی
توانایی سرکوب کردن محرک ها یا تکانه های نامربوط و مزاحم، یک کارکرد اجرایی بنیادی است که برای فرایند تفکر بهنجار و در نهایت برای زندگی موفق ضروری است (گاروان، راس و استین، 1999). تعدادی از ویژگیهای مهم ذهن انسان تحت عنوان «کنترل اجرایی» یا «کارکردهای اجرایی» نام گذاری شده اند. کارکردهای اجرایی شامل این موارد هستند: توانایی شروع، کنترل یا متوقف کردن فعالیت، انعطاف پذیری در اطلاعات، استنباط منطقی، تفکر انتزاعی، پاسخ به اطلاعات و موقعیت های جدید، توالی اطلاعات و رفتار درست در روش هدفمند (ریگر، 2000)؛ برنامه ریزی حافظه کاری، بازداری پاسخ، تفکر انتزاعی و کنترل توجه (بانون، گونسالوز، کروفت و بویس، 2002)؛ انعطاف پذیری شناختی، ایجاد، حفظ و تغییر دادن آمایه های شناختی برای پاسخ به تغییر در تقاضاهای محیط، شکل دهی و آزمودن فرضیه، خودمهارگری، رفتار هدفمند، جلوگیری از واکنش خودکار پاسخ عادت شده (کاسمیدیس، بوزیکاس، زفیری و کاراواتوس، 2006).
کنترل اجرایی در بیشتر حوزه های پژوهش های روانشناختی با استفاده از روشهای متنوع مطالعه شده است. تحقیق بر روی کنترل اجرایی یک موضوع اصلی در روانشناسی شناختی، علوم عصب شناختی، مطالعات رشد در گستره زندگی، آسیب شناسی روانی و مطالعه تفاوت های فردی است (لوگان، 2003). اگرچه وظیفه اصلی و اولیه کارکردهای اجرایی را مشارکت در کنترل شناختی دانسته اند و آن را بیشتر در حیطه عمومی کارکرد شناختی مطالعه کرده اند، ولی تأکید می شود که کارکردهای اجرایی دربردارنده مؤلفه ها یا خرده کارکردهایی نیز هستند، مانند حافظه کاری، بازداری پاسخ، برنامه ریزی و غیره. این خرده کارکردها در جهت رفتار خودفرمان و حل مسئله با یکدیگر همکاری می کنند و به نوعی هماهنگ با نظریه ذهن عمل می کنند تا از این رهگذر بتواند رفتار هدفمند ایجاد کنند و معنای نهادها و واژه ها را بفهمند (گیتس، 2009).
- Gates
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 206 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش فرهنگ کیفیت محور
توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
کیفیت، واژه رایج و آشنایی است که از مفهوم و نحوه کاربرد آن تفاسیر گوناگونی به عمل آمده است . اما وجه مشترک تمام تعاریف سازگار کالا یا خدمات با انتظارات و نیاز های مشتریان است به عبارت دیگر کیفیت وقتی به دست می آید که تولید خدمت، انتظارات مشتری( اعم از داخلی و خارجی ) را برآورد سازد. کیفیت از مشتری شروع می شود و هر گونه توجه یا خدمت،بدون توجه مشتری الزاماً کیفیت را به دنبال ندارد . بنابراین باید نظر مشتریان را جویا و از نیاز های آنان به خوبی آگاه شد وتولید یا خدمات را منطبق با آن نیاز ها ارائه کرد.انسان در زمانی که سعی در تولید کالا یا ارائه خدمات نمود به موضوع کیفیت توجه ویژه ای معطوف داشته است شاید یکی از دلایل مهم توسعه تکنولوژی و صنعت بر مبنای این اصل استوار می باشد که انسان هیچ گاه از وضع موجود راضی نبوده و همواره سعی در بهبود وضعیت موجود داشته است.
به طور کلی تعاریف متعدد و گوناگونی در مورد کیفیت ارائه شده است که عبارتند از:
کیفیت به عنوان درجه ای که یک محصول با انتظارات مشتری و مشخصات ارائه شده تطبیق دارد تعریف شده است (روستا و دیگران، ١٣٨٥،٢٢٢ ).
کیفیت توسط مشتری تعیین می شود، نه توسط تولید کننده. به عبارت دقیق تر، کیفیت مجموعه ای ازخصوصیات و مشخصات یک کالا یا خدمت است که احتیاجات و رضایت مصرف کننده را تأمین می کند.
جامعۀ کنترل کیفیت آمریکا واژۀ کیفیت را به صورت زیر تعریف کرده است: "مجموعۀ ویژگی ھا وخصوصیات یک قلم کالا یا یک نوع خدمت که بتواند نیازھای آشکار و پنهان خریدار را تأمین نماید(کاتلر و آرمسترانگ ، ١٣٨٤،٨٧٧ ).
کیفیت هیچ مفهومی جز هر آنچه که مشتری واقعاً می خواهد، ندارد. سازمان استانداردهای بین المللی کیفیت را این گونه تعریف می کند: تمامیت ویژگی ها وخصوصیات محصول یا خدمات که توانایی برآورده کردن نیاز های مشتری را دارد.
سازمان ملی بهره وری سنگاپور بیان می کند که کیفیت توسط مشتری تعریف می گردد نه تولید کننده یا ارائه دهنده خدمت. به عبارت دیگر،کیفیت مجموعه ای از خصوصیات و مشخصات یک کالا یا خدمت است که خواسته ها و رضایت مصرف کننده را تأمین می کند(سید جوادین، 1384، 36 ).
در دهه 50 میلادی دمینگ و فیگن باوم مفهوم جدید کیفیت را اینگونه بیان نمودند،
«کیفیت مفهوم وسیعی است که تمام بخشهای مختلف سازمان نسبت به آن متعهد هستند. هدف آن افزایش کارایی کل مجموعه است و هدف نهایی آن مطابقت کامل با مشخصات مورد نیاز مشتری با حداقل هزینه برای سازمان است که منجر به افزایش قابلیت رقابت در سطح سازمانها می شود» (کزازی، 1378، 25).
کیفیت یعنی انجام درست و صحیح در دفعه اول و برای همیشه (مونیکا، 1998، 240).
کیفیت یعنی درجه تطابق کالای تولید شده یا سرویس ارائه شده با نیاز مشتری(مهربان،1384، 25).
کیفیت عبارت است ازهرگونه صفت یا صفات خاص یا عمل خاص یک فرآورده یا خدمت که بتوان با ارزیابی آن معلوم کرد که آیا فرآورده، یا خدمت با شرایط مشخص شده منطبق است یا نه (یوجی آکاو ،1995، 21).
از مجموع تعاریف ارائه شده پیرامون موضوع کیفیت می توان نتیجه گرفت که،
1- کیفیت توسط مشتری تعیین می شود (تمرکز بر مشتری ).
2- کیفیت باید نیاز مشتری را تامین کند.
3- کیفیت چیزی است که مشتری روی آن قضاوت می کند.
4- کیفیت به معنای تجمل و لوکس گرائی نیست.
5- هدف در کیفیت، افزایش کارائی سازمان با حداقل هزینه است (حاجی شریف، 1374 ، 21).
2-1-2- مدیریت کیفیت
مدیریت کیفیت عبارت است ازمجموعه فعالیت های هماهنگ شده برای هدایت وکنترل سازمان درامور مرتبط با کیفیت(ممیوند،1387 ،11). مدیریت کیفیت یک دیدگاه فلسفی ـ مدیریتی است که هم اکنون با سرعت فزاینده ای جایگاه خود را در جوامع باز می کند و توجه به نیازها و ابتکارات مشتریان، راههای ارائه خدمات و ارتقای کیفیت را اصل کار خود قرار می دهد. در سالهای اخیر نظام های ارتقای مدیریت کیفیت به سرعت متحول شده است. از حدود دو دهه گذشته فعالیت های بازرسی ساده با روش های کنترل کیفیت تکمیل یا جایگزین گردیده اند. ارائه الگوها ونظریه های مربوط به بهبود کیفیت فرآورده ها و خدمات، شعار امروز سازمان ها شده است.
لذا برهمین اساس چندی است که در کشور عزیز ما ایران نیز، مدیریت کیفیت دارای اهمیت شده است. واحدهای تولیدی یا خدماتی می خواهند فرآورده های با کیفیت بهتر از قبل ارائه نمایند. موج پیشرفت های روز افزون دانش، مهارت و فن آوری ورقابت درکیفیت و تلاش دردست یابی به مدیریت کیفیت جامع به ایران نیزرسیده است (ممیوند، 1387،77).
lity
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش سلامت اجتماعی
توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
سلامت از واژه هایی است که بیشتر مردمان با آنکه اطمینان دارند معنای آن را می دانند، تعریفش رادشوار می یابند. درفرهنگ های گوناگون تعریف های بسیاری ازسلامت شده است، در فرهنگ وبستر سلامت وضع خوب و عالی بدن، اندیشه و روح وبویژه برکنار بودن ازدرد یابیماری جسمی تعریف شده است. در فرهنگ آکسفورد به معنی وضع عالی جسم یا روح و حالتی که اعمال بدن به موقع وبه گونه موثرانجام شودآمده است. جالینوس سلامت را عبارت ازوجود نسبت معینی ازعناصر گرمی، سردی، رطوبت و خشکی تعریف می کند.
از نظر پاتنام (1993)، جامعهی مدنی موفق، عموماً با رابطه نیرومند افقی میان اعضا شناخته می شود و برابری یکی از اساسی ترین ابزارهای جامعه مدنی به شمار می رود؛ بنابراین، نابرابری های افراد و گروه های اجتماعی مختلف در بعد سلامت، دو مورد از جنبه های مهم ارزیابی سلامت جمعیت قلمداد میشود (لوچنر ، کواچی و کندی؛ 1999). جوامع نیز همواره تلاش میکنند جنبههای مذکور را در تدوین برنامههای کلان خود منظور دارند. از اینرو، در پیش نویس اولیه نظامنامه سلامت اجتماعی وزارت بهداشت کشور، سلامت اجتماعی وضعیت رفتارهای اجتماعی (مورد انتظار) فرد را شامل می شود که اثرات شناخته شده و مثبتی بر سلامت جسمی و روانی وی دارد و موجب ارتقای سازگاری اجتماعی و تعامل فرد با محیط پیرامون و در نهایت ایفای نقش مؤثر در تعالی و رفاه جامعه می شود (دماری و همکاران، 1389)
برخی از محققان این مفهوم را نوعی توانایی درنظر گرفتهاند؛ برای مثال، کییز وشاپیرو(2004) به توانایی فرد در تعامل موثر با دیگران و اجتماع به منظور ایجاد روابط ارضا کننده شخصی و به انجام رساندن نقش های اجتماعی ، عنوان سلامت اجتماعی را می دهند. کییز (2004) عملکرد خوب در زندگی را چیزی بیش از سلامت روانی هیجانی و شامل تکالیف و چالش های اجتماعی می داند. به عبارت دیگر، سلامت اجتماعی را ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع، کیفیت روابطش با افراد و گروه های اجتماعی که عضوی از آنهاست معرفی نموده است. میزان مهارت وعملکرد اجتماعی و توانایی شناخت هر شخص از خود به عنوان عضوی از جامعه ای بزرگ تر (پارک و پارک؛ ترجمه شجاعی تهرانی و ملک افضلی،1380)، احساس تعلق به گروه های اجتماعی و شریک دانستن خود دراجتماع و پیشرفت آن (کییز،1998)، کیفیّت و کمّیت تساوی افراد و میزان درگیر شدن فرد با اجتماع (دنالد ، 1979)، میزان عملکرد بهینه اعضای جامعه (بلوک و برسلو ، 1971)، پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، تسلط برمحیط،هدفمندبودن در زندگی و استقلال (کیز، شموتکین و رایف ، 2002)، توانایی انجام راحت و مؤثر نقش های اجتماعی بدون آسیب رساندن به دیگران (نورطراپ و اسنایدر ، 2010)از جمله تعاریف دیگری است که برای سلامت اجتماعی ارائه شدهاند.
مفاهیم و سازهها، هر یک دارای برخی شاخصها هستند که بهعنوان علائم راهنما عمل میکنند و میزان دوری و نزدیکی به معیارها و ترازها را مشخص مینمایند. در همین ارتباط، استون و جیکوب (2005) شاخص های مهم سلامت اجتماعی را مشارکت فعال در زندگی اجتماعی، پذیرش مسئولیت، شناخت حقوق و وظایف شهروندی، شناخت حقوق و وظایف دیگران و احترام به حقوق آنان، احترام به محیط زیست و تلاش در راه حفظ آن، شناخت فرهنگ و ارزش های اجتماعی، پرهیز از خشونت و داشتن شکیبایی و مدارا با دیگران دانسته اند. سلامت می تواند تابعی از عوامل مختلف نظیر محیط، جامعه و گروه های اجتماعی باشد (لرنر , 1973). به عبارتی، انسان هم محصول و هم خالق روابط اجتماعی دنیای پیرامون خود از تولد تا مرگ است. کیفیت روابط بین فردی علاوه بر سطح مهارت های ارتباطی شخصی، تابعی از عوامل بنیادی سلامت اجتماعی نیز می باشد (به نقل از جیرینکووا و اسوبودا ، 2010). لذا، دونالد و همکارانش (1987) معتقدند سلامت اجتماعی،هم بخشی از سلامتی وهم تابعی از آن محسوب می شود.
در سالهای اخیر با گنجانده شدن ،« تواناییِ داشتن یک زندگی مثمر از نظر اقتصادی و اجتماعی » این تعریف کامل تر شده است. سلامت بیشتر به عنوان ابزاری برای رسیدن یک هدف منظور شده است که می توان آن را از لحاظ کارکردی به صورت یک منبع بیان کرد؛منبعی که به مردمان امکان می دهد به گونه فردی، اجتماعی و اقتصادی زندگی کنند. سلامت تنها زندگی کردن نیست،بلکه منبعی برای زندگی روزمره است،سلامت یک مفهوم مثبت است که بر منابع و امکانات اجتماعی وشخصی وهمچنین توانایی های جسمانی تأکیددارد(پوراسلامی، 1379)
سازمان جهانی بهداشت، سلامت را بهزیستی کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه صرف نبودن بیماری و یا رنجوری تعریف می کند. بنا براین سلامت منبعی برا ی زندگی روزمره است و نه برای هدف زندگی( محمد نبی، 1386)
سلامت مفهوم مثبتی است که علاوه بر ظرفیتهای جسمی بر منابع اجتماعی و شخصی تأکید دارد. سلامت دارای 6 بعد مختلف می باشد: سلامت جسمی، سلامت روانی، سلامت عاطفی، سلامت معنوی، سلامت جنسی و سلامت اجتماعی (سجادی، 1383).
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 99 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 45 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش رفتار جراتمندانه
توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، همواره در تلاش است تا مهارت هایی جهت تسهیل روابط میانفردی به دست بیاورد. توجه روز افزون به رفتار جراتمندانه به عنوان موردی از مهارت های زندگی، حاکی از آشکار شدن ارزش ها و تاثیرات فراوان این مهارت است. اهمیت جراتورزی در ارتباطات بین فردی و نقش موثر آن در تعامل های اجتماعی، منجر به پژوهش های متعددی در این زمینه گردیده است.
در متون ترجمه شده به فارسی کلمه assertion معادل با واژهی جراتمندی، جراتورزی، ابراز وجود، تایید خود، اظهار وجود، خودبیانگری، جسارت و قاطعیت به کار رفته است. مسالهی ابراز وجود و مقولهی جراتورزی، در واقع توانایی افراد جهت برقرار نمودن روابط بین فردی مناسب در تعاملات اجتماعی و یکی از مهم ترین عوامل موثر در بهداشت روانی است. (بندورا،1977). می توان جراتورزی یا ابراز وجود را قلب رفتار میان فردی ( لین و همکاران،2004) یا مهارت برقراری ارتباط میان فردی ( آلبرتی و امونس، 1977) برشمرد.
سازمان جهانی بهداشت، ده مهارت را به عنوان مهارت های زندگی اصلی معرفی نموده است. این ده مهارت عبارتند از: 1- مهارت خودآگاهی 2- مهارت همدلی 3- مهارت برقراری ارتباط موثر 4- مهارت مدیریت خشم 5- توانایی ایجاد و حفظ روابط بین فردی موثر 6- مهارت رفتار جراتمندانه 7- مهارت حل مسئله 8- مهارت مقابله با استرس 9- مهارت تصمیمگیری 10- مهارت تفکر خلاق
سازمان جهانی بهداشت این مهارت ها را به سه طبقه تقسیم میکند: الف) مهارت های مرتبط با تفکر نقاد یا تصمیمگیری ب) مهارت های بین فردی و ارتباطی ج) مهارت های مقابله ای و مدیریت فردی.
مهارت جراتورزی در دستهی دوم قرار میگیرد. گروه دوم، مهارتهایی را در بر میگیرد که با ارتباط کلامی و غیرکلامی، گوش دادن فعال و توانایی ابراز احساسات و بازخورد دادن، مرتبط هستند. در این طبقه، مهارت های مذاکره، امتناع و رد کردن درخواست دیگران و مهارتهای رفتار جراتمندانه نیز جای میگیرند. ﻣﺒﺤﺚ اﺑﺮاز وﺟﻮد ﺳﺎﺑﻘﺔ ﻃﻮﻻﻧﻲ در رﻓﺘﺎر درﻣـﺎﻧﻲ دارد و ﺑــﻪ ﻛﺎرﻫــﺎی ﺳــﺎﻟﺘﺮ(1949) و وﻟﭙــﻲ(1985) ﻣﻲرﺳﺪ. آﻧﻬﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺧـﻲ اﻧـﺴﺎنﻫـﺎ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺣﻖ ﺧﻮد را ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ؛ در ﻧﺘﻴﺠﻪ، اﻳﻦ دو ﻣﺤﻘﻖ ﻛﻮﺷﺶ ﻛﺮدﻧﺪ ﻣﻬﺎرت اﺑﺮاز وﺟﻮد را ﺑﻪ آﻧﻬـﺎ ﺑﻴﺎﻣﻮزﻧـﺪ (ﻫﺎرﺟﻲ و همکاران،1377).
ﺳﺎﻟﺘﺮ، ﭘﺎﻳﻪ ﮔﺬار آﻣﻮزش اﺑـﺮاز وﺟـﻮد ﺑـﻮد. وی ﺑـﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﺻﻮل ﺑﺎزﺗﺎب ﺷﺮﻃﻲ ﺑﻪ درﻣﺎﻧﮕﺮی ﭘﺮداﺧﺖ .ﺳﺎﻟﺘﺮ ﻣﻮﺿـﻌﻲ ﻣﺨـﺎﻟﻒ ﻧـﺴﺒﺖ ﺑـﻪ روانﺗﺤﻠﻴـﻞﮔـﺮی داﺷﺖ. ﭘﺎﻳﻪﮔﺬار ﻧﻈﺮﻳﺔ ﺑﺎزﺗﺎب ﺷﺮﻃﻲ ﭘـﺎوﻟﻮف اﺳﺖ. ﭘﺎوﻟﻮف ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮد ﻛﻪ اﻧـﺴﺎن ﻧﻴﺮوﻫـﺎی «ﺗﻬﻴـﻴﺞ ﻛﻨﻨﺪه» و «ﺑﺎزدارﻧﺪه» دارد. ﺗﻬﻴﻴﺞ ﻳﻚ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻣﻐﺰی اﺳﺖﻛﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴـﺖ را اﻓـﺰاﻳﺶ ﻣـﻲدﻫـﺪ و ﻫﻤﭽﻨـﻴﻦ، اﻳﺠـﺎد واﻛﻨﺶﻫﺎی ﺷﺮﻃﻲ ﺟﺪﻳـﺪ را ﺗـﺴﻬﻴﻞ ﻣـﻲ ﻛﻨـﺪ . ﻧﻘـﺶ ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﺑﺎزدارﻧﺪ ة ﻛﺎﻫﺶ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ، ﻛـﺎﻫﺶ ﻳﺎدﮔﻴﺮی اﺳﺖ. ﺳﺎﻟﺘﺮ ﻧﻴـﺰ ﺗﺤـﺖ ﺗـﺄﺛﻴﺮ ﻧﻈﺮﻳـﺔ ﭘـﺎوﻟﻮف اﻋﺘﻘﺎد داﺷﺖ ﺗﺎ زﻣﺎﻧﻲﻛﻪ ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﺗﻬﻴـﻴﺞ ﻛﻨﻨـﺪه ﺗـﺴﻠﻂ دارﻧﺪ اﻓﺮاد ﻓﻌـﺎل و از ﻧﻈـﺮ ﻋـﺎﻃﻔﻲ، آزاد ﻫـﺴﺘﻨﺪ . اﻣـﺎ زﻣﺎﻧﻲﻛﻪ ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﺑﺎزدارﻧﺪه ﺗﺴﻠﻂ دارﻧـﺪ، اﻓـﺮاد دﭼـﺎر ﺳﺮدرﮔﻤﻲ و رﻛﻮد ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. ﭼﻨـﻴﻦ اﻓـﺮادی از وﺟـﻮد اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺣﺒﺲ ﺷﺪه و ﭘﻨﻬـﺎن ﺧـﻮد ر ﻧـﺞ ﻣـﻲﺑﺮﻧـﺪ . ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺑﻪ اﻋﺘﻘﺎد ﺳﺎﻟﺘﺮ، ﺑﺮای ﺳﻼﻣﺘﻲ روان ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻌـﺎدل ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺑﻴﻦ ﻓﺮا ﻳﻨﺪ ﺗﻬﻴﻴﺠﻲ و ﺑﺎزدارﻧﺪﮔﻲ در ﻣﻐﺰ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻧﻈﺮﻳـﺔ وی اﻓـﺮاد ﻋـﺼﺒﻲ ﻫﻤﻴـﺸﻪ از ﻓﺮاواﻧﻲ ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﺑﺎزدارﻧﺪه رﻧﺞ ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ.
اﻧﺪﻳــﺸﻪﻫــﺎ و ﻧﻮﺷــﺘﻪﻫــﺎی ﺳــﺎﻟﺘﺮ، وﻟﭙــﻲ (1958) را ﺑﺮاﻧﮕﻴﺨت. وﻟﭙﻲ ﻧﻴﺰ از ﻧﺘـﺎﻳﺞ درﻣـﺎن ﺑﺮاﺳـﺎس اﺻـﻮل روانﺗﺤﻠﻴﻞﮔـﺮی ﻧﺎﺧﺮﺳـﻨﺪ ﺑـﻮد. وی ﻧﻴـﺰ راﻫﺒﺮدﻫـﺎی ﻣﺪاﺧﻠﻪای ﺑﺮاﺳﺎس ﻧﻈﺮﻳﺔ ﺷـﺮﻃﻲ ﺳـﺎزی را ﺟـﺎﻳﮕﺰﻳﻦ آﻧﻬﺎ ﻛﺮد . وﻟﭙﻲ رﻓﺘﺎر اﺑـﺮاز وﺟـﻮد را ﺑـﻪ ﺻـﻮرت ﺑﻴـﺎن ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺟﺎی اﺿﻄﺮاب در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺳﺎﻳﺮ اﻓﺮاد، در ﻧﻈﺮ ﻣﻲﮔﺮﻓﺖ. ﻫﺪف وﻟﭙـﻲ ﻛـﻢ ﻛـﺮدن اﺿـﻄﺮاب و ﺗﺮس ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻮد ﻛﻪ اﻧﺴﺎن را از اﺑـﺮاز وﺟـﻮد ﺑﺎزﻣﻲدارد. وﻟﭙﻲ آﻣﻮزش اﺑﺮاز وﺟﻮد را ﺑﺮاﺳـﺎس اﺻـﻞ ﺑﺎزداری ﺗﻘﺎﺑﻠﻲ اﻧﺠﺎم ﻣﻲداد. اﻳﻦ اﺻﻞ ﺑﻴﺎن ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ اﮔﺮ ﺑﺘﻮان ﻳﻚ واﻛﻨﺶ ﺑﺎز دارﻧﺪة اﺿﻄﺮاب را در ﺣـﻀﻮر ﻣﺤﺮکﻫـﺎی اﺿـﻄﺮاب ﺑﺮاﻧﮕﻴـﺰ اﻳﺠـﺎد ﻛـﺮد، ﭘﻴﻮﻧـﺪ آن ﻣﺤﺮک و اﺿﻄﺮاب ﺿﻌﻴﻒ ﻣﻲ ﺷﻮد.
وﻟﭙـﻲ ﺑـﻪ ﺑﻴﻤـﺎران ﺧﻮد ﻳﺎد داد ﻛﻪ در ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻫﺎی اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ، ﺑـﺎ ﺧـﺸﻢ، ﻣﺤﺒﺖ ﻳﺎ ﻫﺮ اﺣـﺴﺎﺳﻲ ﻛـﻪ ﻣـﺎﻧﻊ اﺿـﻄﺮاب ﻣـﻲ ﺷـﻮد واﻛﻨﺶ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪ. در ﺟﻠﺴﺎت آﻣﻮزﺷﻲ، وﻟﭙﻲ ﺑﻴﻤﺎران را ﺑﺎ اﻳﻔﺎ ﻛﺮدن ﻧﻘﺶ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻫـﺎی اﻳﺠـﺎد ﻛﻨﻨـﺪة ﺗـﻨﺶ ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻣﻲ ﻛﺮد، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﻣﻲ آﻣﻮﺧـﺖ اﺣـﺴﺎﺳﺎﺗﻲ ﻏﻴﺮ از اﺿﻄﺮاب را در اﻳﻔﺎی ﻧﻘﺶ، اﺑﺮاز ﻛﻨﻨﺪ . ﻫﺮ ﺑﺎر ﻛﻪ ﺑﻴﻤﺎر ﻳﻚ ﺻﺤﻨﻪ را ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ اﺟـﺮا ﻛﻨـﺪ، رﺷـﺘﺔ ﻣﻴـﺎن ﻣﺤﺮک اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و واﻛﻨﺶ اﺿﻄﺮاب ﺿﻌﻴﻒ ﺗﺮ ﻣﻲ ﺷﻮد ﺗﺎ اﻳﻨﻜﻪ اﺿﻄﺮاب ﻛـﺎﻣﻼً از ﺑـﻴﻦ ﻣـﻲرود. ﺳـﭙﺲ ﻓـﺮد آﻣﻮزش دﻳﺪه ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺗﻌﻠﻴﻤﺎت ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫـﺎی زﻧﺪﮔﻲ واﻗﻌﻲ انتقال دﻫﺪ .
v
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 75 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش راهبرد تصمیم گیری مجدد
توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
پایه اصلی راهبرد تصمیمگیری مجدد این است که یک فرد در کودکی خود از سوی والدین، نزدیکان و دیگر افراد یک سری پیامهایی دریافت کرده و در پی آن تصمیماتی گرفتهاست و به دنبال آن نمایشنامه زندگی خود را مینویسد. در درمان از مراجع خواسته میشود که به صحنه اصلی که مرتبط با شکل فعلیاش است برگردد و مراجع روی احساسات، رفتار، ارتباطاتی که در آن زمان داشته صحبت میکند و توضیح میدهد و درمانگر به او کمک میکند تا او بتواند تصمیمات جدیدی بگیرد. این راهبرد به فرد کمک میکند تا بتواند داستان جدیدی در مورد زندگیاش بنویسد. درمانگر مسئولیت انجام مراحل را به عهده میگیرد (تا حدی شبیه به رهبر گروه)، امّا مسئولیت انتخابها بر عهده مراجع است. (آلن،2009)
باب و مری گلدینگ از این نظریه پیروی میکنند که وقتی شخص در مورد مشکلی گیر کردهاست این بدان معنا است که دو بخش از شخصیت او با نیروی یکسان به دو جهت مخالف فشار وارد میآورند. نتیجه تنها این خواهدشد که شخص انرژی زیادی را صرف میکند ولی به هیچجا نمیرسد، این وضعیت تنگنا نامیده میشود. گلدینگ نظریهاش را با به تصویرکشیدن تنگناها به عنوان چیزی که بین حالات مختلف من اتفاق میافتد، بسط و توسعه داد. در درمان برطرفکردن تنگناها معمولاً با روش گشتالت، معروف به « روش دو صندلی روبهروی هم » انجام میپذیرد. مراجع بخشهای متضاد خودش را در صندلیهای مختلف تصور میکند، سپس به نوبت خودش هریک از آن بخشها میشود و گفتوگویی را به منظور حل تضاد انجام میدهد. در طی این روند، احساسهای سرکوبشده «کودک» ممکن است اغلب به سطح بیایند. (استوارت و جونز، 1987، ترجمه دادگستر، 1386)
کاربرد نظریه تحلیل تبادلی به همراه تکنیکهای گشتالت با هدف رسیدن به قرار داد مراجع است. این روش خیلی ساده است، ابتدا از مراجعین خواسته میشود تا احساسشان را که تجربه میکنند توضیح دهند و آنها را به زبان خودشان بیانکنند. بعد از مراجع خواسته میشود که شرایط مشابه آن در کودکی داشته را توضیحدهد. فرض این فرآیند ایناست که در شرایط پراسترس مردم راههای آشنای دیدن دنیا را تجربه میکنند و الگوهایی را که به موازات تصمیمات گذشتهشان است را دوباره عمل میکنند. بعد از اینکه با صحنه نمایش اوّلیه تماس ایجاد شد، تکنیکهای گشتالت برای بیان احساسی که در ابتدا حل نشده بودند، مورد استفاده قرار میگیرند. نتیجه این فرآیند درمان و رشد شخصی فرد است. اغلب مراجعین برای درک عینی شرایط اصلی و اینکه چگونه آنها زندگیشان را به پایان رساندن « نمایشنامه اوّلیه » وفق دادهاند، آمده اند. روش تصمیمگیری مجدد برای درمان افرادی که با پیامهای والدی منفی زندگی میکنند، مؤثر است. (سرات، 2002)
چگونگی شکلگیری راهبرد تصمیمگیری مجدد
امروزه 3 مکتب اصلی در تحلیل رفتار متقابل قابل تشخیص است و درمانگران معمولاً از روشهای تلفیقی استفاده میکنند. مکتب کلاسیک که اریک برن ارائه داد، مکتب تصمیمگیری مجدد که باب و مری گلدینگ پایهگذار آن بودند و نظریه تحلیل تبادلی را با روشهای درمانی گشتالت ترکیب کردند. مکتب سوم، مکتب نیروگذاری روانی است که شیف پایهگذار آن بود. در این مکتب مراجع تشویق میشود که به دوران کودکی بازگشت کرده و سپس فرصتی مییابد تا خود را دوباره انجامدهد. (جونز و استوارت، 1987، ترجمه دادگستر، 1386)
تحلیل تبادلی بعد از استقبال مردم در دهه1970، به دلیل زبان اسرارآمیز و ضعف پژوهشی به تدریج جایگاه خود را به عنوان یک نظام رواندرمانی شاخص، از دست دادهاست. با این حال تحلیل تبادلی نیروی مقوله قدرتمندی برای دیدگاههای میانفردی بودهاست. آینده تحلیل تبادلی در ترکیبشدن آن با نظامهای دیگر رواندرمانی نهفته است. تحلیل تبادلی در زوجدرمانی، خانوادهدرمانی اغلب با نظریه سیستمی ترکیب میشود. راهبرد تصمیمگیری مجدد، تحلیل تبادلی را با گشتالتدرمانی پیوند میدهد و بسیاری از تحلیلگران تبادلی خود را با مکتب وجودی ارتباط میدادند. (پروچسکا و نورکراس، 2007، ترجمه سید محمدی، 1389)
شالوده متون تحلیل تبادلی این است که، موضع زندگی هرکس را میتوانیم تغییر دهیم همچون اشخاص این مواضع را با نوعی تصمیمگیری اتخاذ کردهاند. در تحلیل تبادلی به این کار، « تصمیمگیری مجدد» میگویند. یعنی «واقفشدن بر اطلاعات ضبطشده، منسوخداشتن آنها و اتخاذ تصمیمات جدید» (منینگر، 1994، ترجمه فیروز بخت، 1384)
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 54 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش تعریف جرأت ورزی
توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، همواره در تلاشاست تا مهارتهایی جهت تسهیل روابط میانفردی به دست بیاورد. توجه روز افزون به جرأت ورزی به عنوان موردی از مهارتهای زندگی، حاکی از آشکارشدن ارزشها و تأثیرات فراوان این مهارت است. اهمّیت جرأت ورزی در ارتباطات بین فردی و نقش مؤثر آن در تعاملهای اجتماعی، منجر به پژوهشهای متعددی در این زمینه گردیدهاست.
در متون ترجمه شده به فارسی کلمه assertion معادل با واژهی جرأتورزی، ابراز وجود، تأیید خود، اظهار وجود، خود بیانگری، جسارت و قاطعیت به کاررفته است. مسألهی ابراز وجود و مقولهی جرأت ورزی، در واقع توانایی افراد جهت برقرارنمودن روابط بین فردی مناسب در تعاملات اجتماعی و یکی از مهمترین عوامل مؤثر در بهداشت روانی است. (بندورا،1977). میتوان جرأتورزی یا ابراز وجود را قلب رفتار میانفردی ( لین و همکاران،2004) یا مهارت برقراری ارتباط میانفردی ( آلبرتی و آمونز، 1977) برشمرد.
سازمان جهانی بهداشت، ده مهارت را به عنوان مهارتهای زندگی اصلی معرفی نموده است. این ده مهارت عبارتند از: 1- مهارت خودآگاهی 2- مهارت همدلی 3- مهارت برقراری ارتباط مؤثر 4- مهارت مدیریت خشم 5- توانایی ایجاد و حفظ روابط بین فردی مؤثر 6- مهارت رفتار جرأتمندانه 7- مهارت حل مسئله 8- مهارت مقابله با استرس 9- مهارت تصمیمگیری 10- مهارت تفکر خلاق
سازمان جهانی بهداشت این مهارتها را به سه طبقه تقسیم میکند: الف) مهارتهای مرتبط با تفکر نقاد یا تصمیمگیری ب) مهارتهای بینفردی و ارتباطی ج) مهارتهای مقابلهای و مدیریت فردی.
مهارت جرأتورزی در دستهی دوّم قرار میگیرد. گروه دوم، مهارتهایی را دربر میگیرد که با ارتباط کلامی و غیرکلامی، گوش دادن فعال و توانایی ابراز احساسات و بازخورد دادن، مرتبط هستند. در این طبقه، مهارتهای مذاکره، امتناع و ردکردن درخواست دیگران و مهارتهای رفتار جرأتمندانه نیز جای میگیرند.
جرأتورزی را به طورکلی میتوان توانایی ابراز صادقانهی نظرات، احساسات و نگرشها بدون احساس اضطراب دانست، جرأتورزی همچنین شامل دفاع فرد از حقوق خود، به شکلی که حقوق دیگران پایمال نشود، میباشد. (سازمان جهانی بهداشت، ترجمه فنی و همکاران، 1385)
سالتر و ولپی از پیشگامان طرح و مفهوم جرأتورزی در عرصهی رفتاردرمانی بودند که با توجه به رفتارهای مراجعانشان، چنین توانایی را برای برخی از آنها لازم و ضروری میدانستند. جرأتورزی به عنوان یک ویژگی شخصیتی و مشخصهی رفتاری در گسترهی روانشناسی شخصیت نیز مطرح میگردد. راهبرد صفات در قالب عاملهای شخصیت، این ویژگی را به عنوان یکی از صفات فرعی مطرح میکند. (مک کرا و کاستا، 1999 به نقل از خان زاده،1386). در واقع ،اندرو سالتر (1949) نخستین کسی بود که مفهوم جرأتورزی را بر اساس افکار پاوّلف، مبتنی بر تأثیرپذیری را برانگیختگی و بازداری عنوان کرد.
در تعاریف ابتدایی از جرأتورزی، تقریباً تمامی مهارتهای همکنشی گنجانیده شدهاست برای مثال، لازاروس(1971) چهار مؤلفهی زیر را برای جرأتورزی بر میشمارد:
الف) رد درخواستها
ب) جلب محبت دیگران و مطرحکردن درخواستهای خود
ج) ابراز احساسات مثبت و منفی
د) شروع، ادامه و پایاندادن به
تعاریف جرأتورزی
هاوجی و همکاران (2005) جرأت ورزی را این گونه تعریف نمودند: جرأتورزی دربرگیرندهی احقاق حق خود، ابراز افکار، احساسات و اعتقادات خود به روشی مناسب، مستقیم و صادقانه است، به گونهای که حقوق دیگران را از بین نبریم.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 22 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش تعارض
توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تعارض عبارت است از یک حالت هیجانی منفی که به علت ناتوانی در انتخاب، دست کم یکی از دو هدف ناسازگار و سازگار به وجود می آید. تعارض زمانی پیش می آید که فرد نتواند دست کم از دو راه سازش ناپذیر، یکی را انتخاب کند. زندگی مشترک همواره با دورنمایی زیبا برای زوجین آغاز می شود و همچنین عدم شناخت کافی، پس از چندی مشکلاتی بروز می کند که همچنین با تدبیر و درایت با آن ها برخورد نشد، می توان بنیان زندگی را به مخاطره بیاندازد. با انتظارات سطح بالایی که افراد از ازدواج دارند، احتمالاً جای تعجبی نیست اگر خیلی از افراد دریابند که روابطشان این انتظارات را برآورده نمی کند (مارکن و هالوگ 1998).
به گفته جاکوبسن و کریستنس (1998)، ایجاد تغییر در تعارضات زناشویی به مرحله ای که خانواده در آن قرار دارد بستگی تام دارد. این محققان معتقدند درمان زوج های جوان تر، آسان تر از کسانی است که سال ها با هم زندگی کنند. به گفته ی بل و بلکنی (1997)، «تعارض زناشویی» یعنی تعاملاتی که در آن ها، همسران اهداف ناسازگارانه ای با یکدیگر داشته باشند. تعارض مجادله ای است بر سر اثبات ارزش ها و ادعاها برای دستیابی به موقعیت، قدرت و منابعی که باعث صدمه، تخریب و حذف طرف مقابل می شود (به نقل از ویلموت و ماکر 2001). تعارض وقتی بروز می کند که یکی از طرفین درگیر نیازمند تغییر باشد، تا ادامه رابطه و رشد امکان پذیر گردد. سطح رضایت زناشویی در اوایل ازدواج بالاست اما کم کم، و با آهنگی ثابت، افت می کند تا اینکه در میانسالی به کمترین حد خود می رسد، و درست در زمانی که فرزندان خانه را ترک می کنند باز هم افزایش می یابد (گاتمن و نوتراریوس، 2002).
عوامل تعارض ساز در روابط زناشویی
1. زمینه خانوادگی
2. هیجان خواهی همسران
3. مرحله استحاله خانواده
4. افسردگی: مدیریت ضعف تعارض، خطر افسردگی همسران را افزایش می دهد و این رابطه به طور چرخه ای متقابل، تکرار و قدرتمند می گردد.
5. فیزیولوژی: همسرانی که هنگام بروز تعارض، میزان بیشتری از هورمون استرس را ترشح می کنند، با احتمال بیشتری در معرض طلاق قرار خواهند داشت (کوهان، بون و گنگر 2003). به گفته لوینسون و گاتمن، پاسخ های فیزیولوژیکی افراد هنگام تعارض 60 درصد از واریانس رضایت زناشویی را آشکار می کند (بیتا حسینی، 1389، ص 664).
مهم ترین موانع رفع تعارض در روابط زناشویی
1) شخصیت: خصایص شخصیت با شیوه های حل تعارض زناشویی در ارتباطند. از مهم ترین عوامل رفع کارساز تعارضات، پاسخ های همدلانه به همسر، تلاش برای درک نقطه نظرات او، تجربه جانشینی هیجانات غالب همسر، استنباط هیجانات درونی همسر از روی رفتارهای آشکار او و رفتار کردن به شیوه ای گرم و پذیرا است. روان شناسی شخصیت به طور کلی سه هدف فراگیر دارد:
* شناسایی جنبه های اساسی شخصیت
* درک ساختار این جنبه های مهم
* مستند کردن روش هایی که این جنبه ها با ساختارشان، بر شیوه تفکر، احساس و رفتار افراد در بافتار مهم اجتماعی تأثیر می گذارند.
2) شدت استرس
3) مشکلات اقتصادی دیرپا
4) تفاوت سبک های مقابله همسران: اکثر مردها هنگام بروز تعارضات زناشویی از راهبردهای اجتناب هیجانی و پناه بردن به کار و دوستان خارج از خانه استفاده می کنند. این در حالی است که اکثر زن ها نگرانی و اضطراب درونی شان زیادتر می شود و برون ریزی هیجانی را بیشتر می کنند.
5) انتظارات مغایر: وقتی یک نسبت به رابطه خوش بین و دیگری منفی نگر است.
6) هیجان ها: مثلاً ترس فزاینده و فراگیر عاملی است که شیوه های حل تعارض را از بین می برد. قربانیان خشم و افسردگی شدید به ندرت می توانند برتعارضات زناشویی غلبه کنند.
7) فشارهای درون زناشویی ناگریز: مواردی چون داشتن فرزند لاعلاج (بودنمن، 2005) (ترجمه بیتا حسینی، 1389، ص 665).
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 117 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش تصمیمگیری، تاریخچه و مفاهیم
توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
آیا تصمیمگیری، پدیدههای عجیب و ناشناخته ای است یا آنکه کار راحت و ساده ای است؟ هنوز معلوم نیست که چگونه، چه موقع و کجا تصمیم ساخته و پرداخته می شود. به گفته ی مدیر عامل شرکت جنرال موتورز «اغلب سخت است که بگویم که چه کسی و چه موقعی تصمیم گرفته است و حتی چه کسی مبدأ تقصیم بوده است. غالباً من نمی دانم در جنرال موتورز چه موقع تصمیم گرفته می شود؟ من به خاطر نمی آورم که در یک جلسه کمیته ای بوده باشم و مسائل به رأی گیری گذارده شود. معمولاً یک نفر مسائل را خلاصه می نماید. دیگران با تکان دادن سر یا ابراز نظر خود به اجماع می رسند» (کوبین، 1980) مطالعه مفهوم و ماهیت تصمیمگیری، کار و مشکل است و این ناشی از هنگامی که می گوییم تکلیف چیزی را معین کرده ایم، درباره موضوعی به توافق رسیده ایم، مسئله ای را حل و فصل کرده ایم، به نتیجه ای رسیده ایم، جواب پیدا نموده ایم و... در تمامی این موارد منظورمان این است که تصمیمی اتخاذ شده است و با اتخاذ این تصمیم، جریان یا فرآیندی به پایان رسید و خاتمه یافته است. مشکل در این است که سرانجام و پایان یک فرآیند را می توان شروع و آغاز فرآیندی دیگر تلقی کرد. در نتیجه با آغاز دهه 1950 میلادی شاهد حرکت و فعالیتی در زمینه ماهیت، فرآیند و تئوری های تصمیمگیری هستیم که به مرور شتاب مصرس و قابل ملاحظه ای به خود گرفته است. (مظاهری، 1379). این مفهوم در مدیریت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و پس از آن تئوری ها طرح ها و تعاریف فراوانی در این زمینه ارائه شده است، در زیر بعضی از این تعاریف آورده شده است.
تعریف تصمیمگیری
تصمیم گرفتن در لغت به معنی، اداره کردن، قصد کردن آمده است (دهخدا) رادفر و همکاران (1387) تصمیمگیری را فرآیند پیچیده ای می دانند که شامل انواع توانایی های فکری و نیز داشتن اطلاعات در مورد تصمیمی که میخواهیم بگیریم می باشد. الوانی (1385) تصمیمگیری را عبارت از انتخاب یک راه میان راههای مختلف می داند.
تصمیمگیری، عبارت از مطالعه، شناسایی و انتخاب گزینهها براساس ارزش ها، اولویت ها و توجیهات تصمیم گیرنده است. تصمیمگیری، شامل چندین مرحله است، به این ترتیب که ابتدا باید به مشخص نمودن گزینهها پرداخت و سپس بهترین گزینه را که هماهنگ با اهداف، نحوه زندگی، ارزش ها و خواستههای افراد است، برگزید. (هریس، 1998)
تصمیمگیری، عبارت از فرآیند انتخاب ممتازترین گزینه با قاعده از میان سایر گزینههاست. تصمیمگیری، در کلیه جنبههای زندگی شامل تصمیم در خصوص خرید، رأی گیری، انتخاب شغل و... دخالت دارد. تصمیمات معمولاً با عدم اطمینان در خصوص دنیای خارجی و تعارضات، اولویت ها و رجحان های شخصی همراهند و فرآیند تصمیمگیری اغلب با مرحله جمع آوری اطلاعات شروع شده و پس از ارزیابی احتمالی تا آخرین مرحله که انتخاب است، پیش می رود. (شافیر، 1993) طبق تئوری ساختار برتر مونتگومری (1983)، تصمیمگیری در واقع جست و جو برای دستیابی به ساختار برتر می باشد. به عبارت دیگر تصمیمگیری عبارت است از تلاش برای یافتن برترین گزینه، به طوری که حداقل در یک خصوصیت از سایر گزینهها ارجع و از نظر سایر خصوصیات نیز از هیچیک از موارد کمتر نباشد. طبق فرض، جست و جو برای یافتن ساختار برتر طی چهار مرحله صورت می گیرد:
الف: بازنگری اولیه – جمع آوری گزینههای مختلف و خصوصیات مرتبط با هر یک.
ب: یافتن گزینه برتر (احتمالی).
ج: ارزیابی گزینه برتر از نظر برتری نسبت به سایر گزینهها.
د: ساختار برتر، بازنمایی روان شناسانه از گزینهها در صورت انتخاب مورد برتر.
تصمیمگیری عبارت از فرآیند انتخاب از میان چند گزینه، اجرای تصمیم و استفاده از اطلاعات باز خوردی پیامدهای تصمیم برای استفاده در تصمیمات بعدی است. تصمیمگیری شامل اجزاء پردازش و پیامد است که هر کدام به تنهایی و یا توأماً برای سنجش کارآمدی تصمیم اتخاذ شده، مورد استفاده قرار می گیرند. جزء پردازش شامل تشخیص مسئله، قضاوت در خصوص اهمیت مسئله برای فرد یا گروه (اگر مسئله مهم نباشد، پردازش در همین مرحله به پایان می رسد)، جست و جو برای یافتن گزینهها و ارزیابی هر یک (در صورت مهم تشخیص دادن مسئله) و انتخاب یک گزینه برای پیشگیری یا پاسخ به مسئله است. جزء پیامد، شامل تکمیل یا اجرای یک فعالیت متعاقب انتخاب گزینه و متناسب با آن و ارزیابی نتایج است. (گوردن، 1997) نمودار 2-1 این اجزاء را نشان می دهد.
- Gordon
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 54 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش پرخاشگری در کودکان و نوجوانان و درمان آن
توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
محققان علوم رفتاری در کشورهای مختلف هرگز تعریف روشن و واحدی از مفهوم پرخاشگری ارائه نداده اند زیرا تعریف پرخاشگری تحت تاثیر فرهنگ،تجربه واعتقادات جوامع متفاوت است(ایزدی طامه وهمکاران،1389: 185).به هر حال رفتارهای پرخاشگرانه یکی از مشکلات اجتماعی مهم و اساسی درهرجامعه است که به دلیل اهمیت آن بخصوص دردوران کودکی ونوجوانی توجه ویژه ای می شود.درزیر به مهمترین تعاریف ارائه شده در خصوص پرخاشگری اشاره می شود:
از دیدگاه ارونسون (1387) پرخاشگری رفتارآگاهانه ای است که هدفش اعمال دردورنج جسمانی یا روانی باشد. به عبارت بهتر عمل آگاهانه ای است که باهدف واردآوردن صدمه و رنج انجام می گیرد.این عمل ممکن است بدنی یا کلامی باشد.خواه در نیل به هدف موفق بشود یا نشود، در هر صورت پرخاشگری است. هیلگارد و اتکینسون (1385) پرخاشگری را رفتاری می دانند که قصد آن صدمه زدن (جسمانی و کلامی) به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی آنهاست. مفهوم اساسی در این تعریف قصد است.اگر کسی پای شمارالگد می کند قصد وی نشان دهنده پرخاشگرانه بودن یا نبودن رفتار است.به طور کلی رفتار پرخاشگرانه واجد چهار شرط زیر است:
الف) فردی که رفتارش توام با پرخاشگری است آن رفتار را عمداٌانجام می دهد.
ب) آن رفتار در رروابط بین فردی که حاکی از تعارض یا ناکامی باشد رخ می دهد.
پ) شخصی که دارای رفتار پرخاشگرانه است قصدش برتری یافتن بر فردی است که مقابل او رفتار پرخاشگرانه داشته است.
ت) شخصی که چنین رفتاری از او سر می زند یا در جهت جدال تحریک شده یا حد اعلای شدت، آن مسیر را پیموده است(ایزدی طامه و همکاران، 1389: 187( .
با توجه به جمیع تعاریف مربوط به پرخاشگری مهمترین مفاهیم مستتر در این تعاریف عبارتند از:
- نیتمندی: رفتار پرخاشگرانه همراه با قصد و نیت صورت می گیرد.
- جلوه رفتاری: عامل پرخاشگری به نوعی(کلامی یا جسمانی) قصد و نیت خود را آشکار می سازد.
- قربانی : پرخاشگری همواره معطوف به شخصی یا چیزی می باشد.
پرخاشگری به طورکلی به دونوع پرخاشگری خصمانه وپرخاشگری وسیله ای تقسیم می شود.پرخاشگری خصمانه عملی پرخاشگرانه است که ازاحساس خشم ناشی می شود وهدفش اعمال درد و آسیب است.اما در پرخاشگری وسیله ای قصد و نیت آسیب رساندن به شخص دیگر وجود دارد، لیکن آسیب رسانی به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدفی غیراز ایجاد درد و رنج صورت می گیرد (ارونسون ، 1387 : 275).
پرخاشگری خصمانه شامل دو حالت پرخاشگری آشکار وپرخاشگری رابطه ای می باشد.در پرخاشگری آشکار کودک به دیگران صدمه بدنی وارد می کند یااو را به چنین صدمه ای تهدید می کند . مثلا کتک زدن ، لگد زدن یا تهدید کردن یک همسال به کتک زدن. اما در پرخاشگری رابطه ای به صورت محرومیت اجتماعی و شایعه پراکنی رخ می دهد و به رابطه همسالان آسیب می رساند(یعقوبی و همکاران،1390).
پرخاشگری رابطه ای که شامل دو نوع مستقیم و غیر مستقیم می شود در مورد کودکانی به کار می رود که به طور عمد سایر کودکان را از گروه طرد و منزوی می کنند. برخی از محققان این نوع رفتار را پرخاشگری اجتماعی و مستقل از پرخاشگری آشکار تعریف کرده اند(واحدی و همکاران، 1387).
2-3-2- عوامل موثر بر پرخاشگری کودکان و نوجوانان:
بامطالعه وبررسی نظریات مختلف در حوزه پرخاشگری و خشونت به طور کلی و پرخاشگری کودکان و نوجوانان به طور خاص، موارد ذیل را به عنوان مهمترین عوامل موثر بر پرخاشگری شناسایی و معرفی می نماییم:
1-خانواده: یکی از عوامل موثر و اساسی در رفتار افراد می باشد. کودک از بدو تولد خصوصیاتی رااز والدین خود به ارث می برد و زمینه های رشد وی را فراهم می کند. نفوذ والدین در کودکان تنها جنبه ارثی ووراثتی ندارد بلکه در آشنایی کودک با زندگی اجتماعی و فرهنگ پذیری وی خانواده و والدین نقش اساسی دارند. ساختار و شکل خانواده ، نحوه ارتباط اعضاءهرخانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده درآن زندگی می کنددر بیشتر موارد همسانی نداردلذا رفتار و تاثیر خانواده ها در افراد متفاوت است(مجتهدزاده و نیسی، 1388: 8). رفتار متضاد پدر و مادر، جدایی والدین از هم، غیبت طولانی مدت یکی از والدین، وجود جو نامساعد در خانواده پرخاشگر بودن پدر یا مادر یا هردو، تبعیض و بی عدالتی در مورد کودکان و نوجوانان، تحقیر کودکان و نوجوانان و احساس ناامنی، دخالت بیش از حد در کار آنها و رفتار تهدید آمیز از علل روانی اجتماعی مهم در پرخاشگری نوجوانان محسوب می شود(گلچین، 1381)
2-جنسیت: تفاوت در پرخاشگری میان دو جنس از دو- سه سالگی مشهود است. در مهدکودک پرخاشگری کلامی و بدنی در پسرها بیشتر از دختران است و معمولا پسرها بیشتر در صدد تلافی برمی آیند.و این تفاوت در پرخاشگری پسران و دخترها در همه فرهنگها و طبقات اجتماعی دیده می شود(یعقوبی و همکاران، 1389: 99). گلچین (1381) در تحقیقی نشان دادکه در دختران به طور ذاتی نسبت به پسران از پرخاشگری کمتری برخوردارند ودر حالی که پسران بیشتر از پرخاشگری فیزیکی استفاده می کنند، دختران پرخاشگری کلامی از خود نمایش می دهند.ودلیل آن این است که دختران در مواجهه با مشکلات بیشتربه صورت درونی یعنی افسردگی واظطراب پاسخ می دهند
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 184 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 1 |
حاوی 7 سوال می باشد و از رساله کارنیا و همکاران (1393) اقتباس شده است