فروشگاه نوین داک

فروشگاه نوین داک

فروش تحقیق ، پروژه ، مقاله ، پاورپوینت
فروشگاه نوین داک

فروشگاه نوین داک

فروش تحقیق ، پروژه ، مقاله ، پاورپوینت

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک دلبستگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک دلبستگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 55 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 49
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک دلبستگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک دلبستگی

اصول نظریه دلبستگی

2-2-1 دلبستگی یک نیروی برانگیزاننده ذاتی است

تلاش برای جستجو و حفظ تماس با افراد مهم زندگی یک قاعده برانگیزاننده اولیه و ذاتی بشر است که در تمام طول زندگی با وی همراه است. وابستگی یکی از بخش های ذاتی بشر است که با گذشتن از دوران کودکی از وی جدا نمی شود. همچنین امروزه این دیدگاه توسط نویسندگان فمنیست بسیار مورد استفاده قرار می گیرد (میلر[1] و استیور[2]،1997؛ به نقل از جانسون و ویفن، 1388).

2-2-2 دلبستگی ایمن مکمل خودمختاری است

بر اساس نظریه دلبستگی، چیزی تحت عنوان استقلال کامل از دیگران یا وابستگی افراطی به آنها وجود ندارد (بریثرتون[3] و مان هالند[4]، 1999). بر طبق نظریه دلبستگی فقط وابستگی اثر بخش[5] و غیر اثر بخش[6] وجود دارد. وابستگی ایمن منجر به پرورش خود مختاری و اعتماد به نفس در فرد می شود. در واقع، وابستگی ایمن و خود مختاری دو روی یک سکه است و هیچ گاه دوگانگی با یکدیگر ندارند. مطالعات نشان داده است که دلبستگی ایمن با احساس مثبت، منسجم، نسبت به خود مرتبط است (صالحی، کوشکی، باغداساریانس و همکاران، 1390). هر قدر ارتباطاتمان ایمن تر باشد، مستقل تر و متفاوت تر می توانیم عمل کنیم. در این الگو، سلامتی یعنی حفظ احساس وابستگی و اتکاء متقابل همراه با خود کفایتی یا جدایی از دیگران. (جانسون و ویفن، 1388).

2-2-3 دلبستگی، پناهگاهی امن برای فرد مهیا می سازد.

حضور مظاهر دلبستگی[7] که معمولا شامل والدین، فرزندان، همسر یا معشوق می شود، منحر به احساس آرامش و امنیت و بر عکس در دسترس نبودن آنها منجر به پریشانی می شود. به عبارتی، نزدیکی به فرد مورد علاقه سیستم عصبی را آرام ساخته و یک پادزهر طبیعی بر علیه احساس اضطراب و آسیب پذیری قلمداد می شود. دلبستگی های مثبت، پناهگاهی ایمن را خلق می کند که ذخیره امنی را بر علیه اثرات پریشانی و عدم اطمینان فراهم می سازند (میکالینسر[8]، فلوریان و ولر[9]، 1993؛ به نقل ازجانسون و ویفن، 1388). همچنین دلبستگی های مثبت، بافت خوش بینانه ای را برای رشد مستمر شخصیت مهیا می سازند. (جانسون و ویفن، 1388).

2-2-4 دلبستگی، اساس ایمنی را فراهم می سازد

علاوه بر این؛ دلبستگی ایمن، اساس ایمنی را برای افراد مهیا می سازد که به واسطه آن افراد می توانند دنیایشان را کشف کرده و پاسخ های سازگارانه تری به محیط اطرافشان بدهند. وجود چنین اساس ایمنی افراد را به اکتشاف و گشودگی شناختی نسبت به اطلاعات جدید، تشویق می کند (میکالینسر، 1997). این اساس ایمن، اعتماد به نفس لازم را برای ریسک کردن، آموختن و به روز کردن مستمر مدل های خود، دیگران و دنیا فراهم می سازد. بنابراین، سازگاری فرد با بافت های جدید را تسهیل می کند. دلبستگی ایمن، توانایی به عقب برگشتن و واکنش نشان دادن به رفتار و وضعیت روانی دیگری را افزایش می دهد. هنگامی که در روابط، احساس امنیت وجود داشته باشد، افراد بهتر می توانند دست نیاز به سوی دیگران دراز کرده، از آنها حمایت کرده، از آنها حمایت کرده و با تعارض و استرس به گونه ای مثبت مواجهه شوند. اینگونه روابط، شادتر، پایدارتر و رضایت بخش تر می باشند (جانسون و ویفن، 1388).

2-2-5 در دسترس بودن و پاسخگو بودن، روابط را می سازد

در دسترس بودن و پاسخگویی عاطفی، بلوک های سازنده روابط ایمن هستند. مظاهر دلبستگی می توانند حضور جسمانی داشته باشند و لیکن از نظر عاطفی غایب باشند. اضطراب جدایی زمانی حاصل می شود که فرد احساس می کند مظاهر دلبستگی در دسترس نیستند. مشارکت عاطفی[10] و اعتماد به وجود این مشارکت عاطفی در مواقع نیاز بسیار مهم است. در مناسبات دلبستگی، هر پاسخی (حتی خشم) از عدم پاسخدهی عاطفی بهتر تلقی می شود. چنانچه هیچ مشارکت و پاسخگویی عاطفی وجود نداشته باشد، این پیام در مورد مظاهر دلبستگی به فرد مخابره می شود: " هیچ علامتی از شما به من نمی رسد پس هیچ ارتباطی بین ما وجود ندارد".

هیجان[11] نقطه مرکزی دلبستگی است. این نظریه، راهنمایی را برای درک و بهنجار سازی تعداد زیادی از هیجانات افراطی[12] موجود در ارتباطات پریشان در اختیار ما قرار می دهد. روابط دلبستگی در مواقعی که قوی ترین هیجانات ما بروز می کنند و بیشترین تماس وجود دارد، خود را نشان می دهند. هیجانات خود را به ما نشان داده و با کسانی که انگیزه ها و نیاز های ما را شکل می دهند، ارتباط برقرار می سازند. به واقع، هیجانات آهنگ رقص دلبستگی هستند (جانسون[13]، 2011). بنابراین اظهارات بالبی " روانشناسی و آسیب شناسی روانی هیجانی... بزرگترین بخش روانشناسی و آسیب شناسی روانی روابط عاطفی است" (جانسون و ویفن، 1388).

2-2-6 ترس و تردید، نیاز های دلبستگی را فعال می سازند

زمانی که حوادث آسیب زایی چون جنبه های منفی زندگی روزمره مثل بیماری یا مورد تهاجم قرار گرفتن احساس امنیت، روابط دلبستگی افراد را مورد تهدید قرار می دهند؛ عاطفه قدرتمندی در آنها بر انگیخته می شود و نیاز های دلبستگی شان به آرامش و ارتباط به اصلی ترین و ضروری ترین نیاز ها تبدیلگشته و رفنتار های دلبستگی همچون مجاورت جویی در آنها فعال می شود. تمایل به ارتباط با شخص مورد علاقه، ابتدایی ترین میل عاطفی فرد است. دلبستگی به افراد کلیدی زندگی، مقابله ای ابتدایی با احساس درماندگی و پوچی است (مک لاف، راشال، ساندرز و همکاران[14]، 1998).


[1] Miller

[2] Stiver

[3]Bretherton

[4] Munholland

[5] Effective Dependency

[6] Ineffective Dependency

[7] Attachment Figures

[8] Mikalinser

[9] Florian & Weller

[10] Emotional Engagement

[11] Emotion

[12] Extreme Emotions

[13] Johnson

[14] Sandage, Rachal, McCullough


مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود کنترلی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود کنترلی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 72 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود کنترلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خود کنترلی

مفهوم خودکنترلی[1]، به شکل های بسیاری در سراسر تاریخ بشر ظاهر شده است. تراژدی های یونان باستان، آکنده از پنداره‎های درماندگی بشر در برابر خدایان و یا سرنوشت بود. نمایشنامه‎های شکسپیر، هم نمایشگر سرنوشت محزون از پیش تعیین شده، و هم نمایانگر اراده‎ی آزاد است. فیلسوفان، با مفهوم هسته‎ی کنترل تحت عنوان جبرگرایی در برابر اراده‎ی آزاد، دست به گریبان بوده‎اند. جامعه شناسان آن را به عنوان خودمختاری در برابر خود بیگانگی و یا ناتوانی نام برده‎اند و روانشناسان از آن به عنوان رفتارگرایی در برابر ذهن گرایی نام برده اند. نیچه[2] ، قدرت را مهمترین پدیده روانشناختی نامیده است و آدلر[3] در نظام روانشناسی فردی خود بیان کرده است که مبارزه کردن برای کنترل شخص بر سرنوشت خود، مهمترین انگیزش است و هر شخص بدون احساس چنین کنترلی دچار عقده‎ی حقارت، خواهد بود و ممکن است درصدد جبران بیش از حد تلاشهای خود برای رسیدن به حس کنترل یا غلبه باشد. همه‎ی اینها به عقیده‎ی ساموئل بال[4] (1994؛ به نقل از راتر، 1966)، مبین ریشه‎های تاریخی و نظری هسته‎ی کنترل می‎باشد. با این وجود سازه‎ی خود کنترلی را نخستین بار فارز[5] (1957؛ به نقل از راتر، 1966) و راتر[6] (1966) به شیوه‎‎ی علمی وارد واژگان روانشناختی کردند. این سازه، در مطالعات مربوط به انگیزش، به گونه فزاینده‎ای اهمیت نظری و علمی بدست آورده است. سازه خود کنترلی ریشه در نظریه‎ی یادگیری اجتماعی دارد. در این نظریه، تقویت به عنوان تعیین کننده‎ی رفتار شناخته شده است و ادراک فرد در مورد منبع این تقویت عنصری اساسی در تعیین رفتار است. به عبارت دیگر، به عقیده‎ی راتر ادراک فرد از تقویت (پاداش یا تنبیه)، یک ویژگی دو ارزشی را به وجود می‎آورد. بدین معنی که در هر رفتاری این دو ارزش (دو قطب) نمی‎تواند با هم وجود داشته باشند. این متغیر دو قطبی خود کنترلی درونی در مقابل خود کنترلی بیرونی است.

مفهوم خودکنترلی که در سال1974توسط اشنایدر گسترش یافت، به این معنی است که یک شخص در موقعیت خود چه قدر انعطاف پذیر یا چه قدر پایدار است (کاشال و کوانت، ۲۰۰۶). اشنایدر بیان کرد، مردم در یک بحث کلی به دو دسته تقسیم می شوند: افراد با خودکنترلی بالا[7] و افراد با خودکنترلی پایین[8] که هر کدام ویژگی هایی دارند. برخی از افراد نسبت به موقعیت های اجتماعی حساس هستند و ظاهر خود را متناسب با موقعیت رایج تنظیم می کنند، این افراد را با خودکنترلی بالا می نامیم. در مقابل افرادی هستند با خودکنترلی پایین که تمایل دارند فکر و احساس خود را بیان نمایند، تا اینکه آن را متناسب با موقعیت سازماندهی کنند (اشنایدر، 1974).

خودکارآمدی نقش بسیار مهمی در رفتار دارد. به گونه‌ای که حتی اگر فرد نگرش‌های مثبت در مورد یک رفتار داشته باشد و انتظار تایید آن را نیز داشته باشد، در صورتی که احساس کند اجرای آن رفتار فراتر از توانایی و کنترل اوست، آن عمل را انجام نمی‌دهد. بر اساس این دیدگاه تفکیک دو نوع خود کارآمدی ضروری است. یکی به معنای عقاید و باورهای فرد درباره توانایی خود در به دست آوردن و استفاده از مواد است که به آن خودکارآمدی مصرف گویند. نوع دیگر، خودکارآمدی امتناع است که بیانگر باور فرد در مورد توانایی مقاومت در برابر فشار اجتماعی برای مصرف مواد است. بر همین اساس، اگر هم فرد قصد انجام رفتار نداشته باشد، ممکن است به دلیل فقدان مهارت‌های امتناع از فشار همسالان و عوامل اجتماعی- محیطی، اقدام به انجام رفتار پرخطر نماید. همچنین، یافته‌های پژوهشی حاکی از این است که بین خودکارآمدی و رفتارهای پرخطر در نوجوانان رابطه معناداری وجود دارد (دولان[9] و همکاران، 2008؛ تات[10]، 2008؛ مک کلار[11] و همکاران، 2008).

خودکنترلی یعنی فرد کنترل رفتارها، احساسات و غرایز خود را با وجود برانگیختن برای عمل داشته باشد. یک کودک یا نوجوان با خودکنترلی، زمانی را صرف فکرکردن به انتخاب ها و نتایج احتمالی می کند و سپس بهترین انتخاب را می کند(فرایز و هوفمن[12]، 2009). خودکنترلی را سالووی و همکاران[13] (2002)، تحت عنوان کاربرد صحیح هیجان ها معرفی می نمایند و اعتقاد دارند که قدرت تنظیم احساسات موجب افزایش ظرفیت شخصی برای تسکین دادن خود، درک کردن اضطراب ها، افسردگی ها یا بی حوصلگی های متداول می شود. افرادی که به لحاظ خودکنترلی ضعیف اند، دائماً با احساس ناامیدی، افسردگی، بی علاقگی به فعالیت دست به گریبان اند، در حالی که افراد با مهارت زیاد در این زمینه با سرعت بیشتر می توانند ناملایمات را پشت سر گذاشته و میزان مشخصی از احساسات را با تفکر همراه نموده و مسیر درست اندیشه را بپیمایند (صفری، 1387).



مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های تفکر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های تفکر
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 32 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های تفکر

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک های تفکر

تعریف تفکر و سبک های تفکر

از زمان سقراط و ارسطو تا زمان حال دربارة تفکر و ماهیت و مراحل آن بحث‌های زیادی به عمل آمده است. کتاب معروف « چگونه فکر می‌کنیم؟ » جریان تفکر را شامل مراحلی می‌داند که دو مرحله ابتدایی و انتهایی و پنج مرحلة میانی را در برمی‌گیرد. مرحلة اول یا ابتدایی،‌ مرحله شک و ابهام است و آن زمانی است که انسان با یک موقعیت پیچیده رو به رو شده و درصدد یافتن پاسخی برای مسئله و مشکل ایجاد شده است. مرحلة انتهایی، زمانی است که فرد از شک و ابهام درآمده و به نتیجه و جواب دست یافته است. به عبارتی تفکر سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است(امامی پور و سیف، 1382).

تعریف دیگر، تفکر را فرایندی رمزی و درونی می داند که منجر به یک حوزه شناختی می‌گردد، که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر می‌دهد(پور فرج عمران، 1387).

رضوی (1384) معتقد است که تفکر فرآیندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیلة تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد می‌گردد.

تعریف ساده دیگر از تفکر،کنترل هدفمند فکر است. یعنی اینکه فکر ما در اختیار ما باشد و در راستای نیازها و اهدافی که ترسیم کرده ایم به پیش رود. همانند یک کشتی که به بندر مقصد حرکت می کند نه به هر جایی که باد آن را ببرد(زارع ، آخوندی و اعراب شیبانی، 1390).

بنابراین تفکر، عملی ذهنی است و زمانی مطرح می‌گردد که انسان با مسئله‌ای مواجه ‌است و خواستار حل آن است. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز می‌گردد که این تلاش ذهنی را، تفکر می‌نامند. فعالیت برای حل مسئله، از مراحلی تشکیل شده‌است که از تعریف مسئله به طور شفاف، روشن و ملموس، آغاز می‌گردد و با پیدا کردن راه حل‌هایی برای حل مسئله ادامه می‌یابد و با به کارگیری عملی بهترین راه حل و یافتن جواب نهایی به پایان می‌رسد(سلگی، 1390).

هر یک از روش‌های تفکری را می توان متدهایی دانست که به کمک آنها، قسمتی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی می شود. تفکر برتر تفکری است که از بهترین روش‌ها به حل مساله برسد.

انواع روشهای تفکری: تفکرخلاق، تفکر تحلیلی، تفکر انتقادی، تفکر اجرایی، تفکر استراتژیک است (شکری، کدیور و دانش پرور، 1387).

اما در تعریف سبک های تفکر می توان بیان نمود که شیوه های متفاوت افراد در پردازش اطلاعات را سبک های تفکر نامگذاری کرده است. سبک تفکر روش رجحان یافته ی تفکر است. سبک تفکر یک توانایی نیست بلکه چگونگی استفاده فرد از توانایی هایش است (استرنبرگ،2001).

2-2-2 انواع سبک های تفکر

تفکر مستقل یا مطلق[1]: تفکری است فارغ و رها شده از ذهنیت گرایی، منابع تجربی، تجارب هیجانی، تفکر منطقی، دوگانگی و جدایی موضوع و ذهن

تفکر انتزاعی[2]: تفکری است که جزئی از موضوع را از دیگر اجزا تفکیک نموده و بدون توجه به اجزای دیگر، آن را مورد ملاحظه قرار می دهد.

تفکر تحلیلی[3]: بر پایه جدا سازی یک موضوع به عناصر و اجزای تشکیل دهنده آن. فرق آن با تفکر انتزاعی در توجه یکسان به همه اجزا است.


[1] Independent thought or absolute

[2] Abstract thinking

[3] Analytical Thinking


مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های حل مسئله

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های حل مسئله
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های حل مسئله

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک های حل مسئله

تعاریف و مفاهیم سبک های حل مسئله

اگرچه تعاریف متعددی از مسئله ارائه شده است ولی اغلب آن ها اشاره می کنند که وقتی فردی چیزی را می خواهد و نمی داند که چگونه آن را بدست آورد، دچار مشکل می شود. بنابراین مشکل یا مسئله را می توان همانند یک خواسته تحقق نیافته ای که شیوه ی تحقق آن باید مشخص شود، مفهوم سازی کرد. این تعریف جامع قادر می سازد تا این مفهوم، مشکلاتی را که ویژه یا عمومی، مثبت یا منفی و عمده یا ناچیز از نظر اهمیت یا گستردگی هستند را در بر بگیرد(حمیدی زاد، 1382).

به طور کلی به کارگیری مدل های حل مسئله در مورد مشکلاتی که عمده و ناچیز، مثبت و منفی و عمومی و ویژه هستند، به طور مساوی موفقیت آمیز خواهد بود، ما بر این مفهوم گسترده تاکیدمی کنیم، زیرا که مشکلات معمولاً به شکل یک چیز عمده، منفی، بیزار کننده و بد در نظر گرفته می شود. چنین درک ناقصی به کارگیری مهارت های اجتماعی انطباقی را که در این بحث ارائه می شود را به طور نامناسبی محدود می کند(زارعان وبخشی رودسری، 1386). برطرف ساختن مشکلات مثبت به اندازه رفع مشکلات منفی اهمیت دارد. درک این نکته که مشکلات می توانند مثبت باشند کمک می کند تا حالت نابهنجاری که به هنگام داشتن یک مشکل احساس می شود از بین برود. حذف قضاوت های ارزشی منفی ممکن است شخص را در پذیرش مشکل یاری نماید. احساس گناه و شرمساری و حالت دفاعی و انکاری را که این قضاوت ها ایجاد می کنند کاهش می یابد. پذیرش وجود مشکلات، پیش در آمد مهمی در حل مسئله موثر می باشد(سروقد ودیانت، 1388).

همه افراد به طور مداوم با مسائل مختلف وتصمیم گیری در مورد چگونگی آن ها روبرو هستند. به لحاظ ماهیت پیچیده و تغییر یابنده جوامع کنونی تمرکز به روی مشکلات و مسائل ریز و درشت فزونی یافته است. بیشتر اوقات فرایند حل مسائل روزمره به قدری خود کار انجام می گیرد که افراد از چگونگی انجام دقیق آن ها مطلع نمی شوند. با وجود این باید به این نکته توجه کرد که بدون توانایی شناسایی مشکلات و رسیدن به راه حل های قابل اجرا، زندگی روزمره مردم از هم پاشیده خواهد شد. حل مسئله دربرگیرنده ی حوزه های عاطفی، شناختی و رفتاری است(شریفی، 1384). افرادی که از توانایی حل مسئله بیشتری برخوردارند، بهتر می توانند با استرس ها و مشکلات زندگی مقابله کنند و آن هایی که حل مسئله را یاد می گیرند احتمالاً به طور موثری با استرس مقابله می کنند و نداشتن قدرت حل مسئله بیشتر با مشکلات روانشناختی و اجتماعی همراه است (قلتاش، صالحی و خادم کشاورز، 1388).

حل مسئله فرایند رفتاری شناختی آشکاری است که:

1.پاسخ های بالقوه موثر برای موقعیت دشوار را فراهم می سازد.

2. احتمال انتخاب موثرترین پاسخ را از بین پاسخ های متعدد افزایش می دهد (محمودی و واحدی، 1386).

افرادی که از توان حل مسئله بالایی برخوردارند احتمال زیادی دارد که در مقابله موثر با طیف وسیعی از موقعیت ها موفق باشند و جهت گیری فرد نسبت به موقعیت تاثیر قطعی و قاطعی بر نحوه پاسخ او دارد. جهت گیری که رفتار مستعد حل مسئله را ترغیب می کند شامل آمادگی یا نگرش فرد به این فرض است که موقعیت های مشکل، بخشی از زندگی معمول است و لذا می توان از عهده آن برآمد. همین طور هرگاه موقعیت مشکل زا روی می دهد می توان آن ها را مشخص کرد و مانع از گرایش بلافصل پاسخ به نخستین تکانش شد و توقع فرد از توانایی اش در کنترل محیط تا حد زیادی موفقیت او را در کوشش برای مواجه با مشکلات به وجود آمده افزایش می دهد(محمدی، 1377).

مفهوم حل مسئله توسط محمدی و حاجی علیزاده(1387) چنین تعریف شده است: فرایند شناختی- رفتاری خود رهنمون که فرد با استفاده از آن تلاش می کند، راه های مقابله ای موثر یا انطباقی با مشکلات زندگی روزمره را بیابد و نیز می گویند حل مسئله یک فرایند مقابله هشیار، عقلانی، پر تلاش و هدفمند است که می تواند، توان فرد را برای درگیری موثر با طیف وسیعی از موقعیت های فشار زا بالا ببرد.

براساس تعریف های موجود می توان نتیجه گرفت که سازه وسیع مقابله، فعالیت های حل مسئله را در بر می گیرد، ولی هر مقابله ای حل مسئله نیست. شاید بعضی فعالیت های مقابله ای به طور معناداری با فعالیت های حل مسئله همپوشی دارند. از یک سوی دیگر ممکن است روابط علی با حل مسئله داشته باشند و شاید بعضی دیگر نیز مستقل از حل مسئله باشند. اما توانایی حل مسئله با شیوه مقابله درگیر با مسئله انطباقی ارتباط می یابد و حل مسئله ناکارآمد نیز با راهبردهای مقابله ای غیرانطباقی ارتباط دارند(بدل و لننوکس[1]،2012).

2-3-2 دیدگاه نزو در رابطه با حل مسئله

نزو(1978؛ به نقل از لانگ و کسیدی، 1996) یک فرآیند 5 مرحله ای را پیشنهاد می کند، که اگر به نحو سودمندی به کار گرفته شود، فرد را نسبت به فشار های بیرونی مقاوم و در برابر مشکلات کمتر آسیب پذیر می سازد

جهت یابی مشکل[2]، دانستن این که مشکل وجود دارد.


[1] Bedell &Lennoxe

[2] .problem orientation


مبانی نظری و پیشینه تحقیق اتیسم

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اتیسم
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22
مبانی نظری و پیشینه تحقیق اتیسم

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

اتیسم

اتیسم طیفی از اختلالات است. در اصطلاح کلی، به این معنی است که فرد می­تواند دارای یک اتیسم خفیف یا خیلی شدید باشد. در بالاترین انتهای طیف سندرم آسپرگر وجود دارد، که بعضی از اوقات سندرم پروفسور کوچک نامیده می شود. پایین ترین انتهای طیف اغلب اتیسم کلاسیک نامیده می شود که معمولا همراه با عقب ماندگی ذهنی است. در بین این طیف انواع اختلالات نافذ رشد شامل سندرم رشد اختلال فروپاشنده دوران کودکی، اختلال نافذ رشدغیر اختصاصی وجود دارد (گریر و آفیت، 2009).

اُتیسم اختلال رشد ذهنی پیچیده­ای می­باشد که معمولا در ۳ سال اول زندگی شخص ممکن است بروز کند. به نظر می­رسد که یک اختلال در سیستم عصبی که باعث عدم عملکرد صحیح مغز می­شود در ایجاد این بیماری مؤثر می باشد­. این اختلال در بیماران اُتیستیک باعث می­شود که مغز نتواند در زمینه رفتارهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی به درستی عمل کند. کودکان و بزرگسالان اُتیستیک در زمینه ارتباط کلامی و غیر کلامی‍، رفتارهای اجتماعی، فعالیت­های سرگرم کننده و بازی دارای مشکل می باشند. اُتیسم یکی از پنج بیماری می باشد که در مجموع به آنها اختلالات نافذ رشد می گویند. این پنج بیماری عبارتند از: اُتیسم، اختلال آسپرگر، اختلال عدم تمرکز دوران کودکی، اختلال رِت، و اختلالات نافذ رشد که با معیارهای بیماری های ذکر شده مطابقت ندارند. هر کدام از این بیماری­ها دارای معیارهای شناخت خاص خود هستند که توسط انجمن روانشناسی آمریکا مشخص شده اند. در بیماری های طیف پی دی دی، اُتیسم بیشترین تعداد را دارا می باشد که تقریبا بین ۲ تا ۶ کودک از هر ۱۰۰۰ کودک به آن دچار می شوند. این بدین معنا است که در کشوری مانند ایران با جمعیت حدود ۷۰ میلیون نفر احتمال می­رود حدود ۲۸۰ هزار بیمار اُتیستیک وجود داشته باشند و فراموش نکنید که این تعداد هر روز در حال رشد می باشد. طبق مطالعات انجام شده توسط وزارت آموزش و سایر سازمان های دولتی آمریکا، اُتیسم در این کشور با نرخ رشدی برابر با ۱۰ تا ۱۷ درصد در حال ازدیاد است. در سایر کشورها نیز مانند کشور ما این بیماری در حال رشد نگران کننده­ای است که متأسفانه حرکت جدی از طرف سازمان­های مسئول در جهت شناساندن این بیماری به جامعه و موارد لازم انجام نشده است (دوجا و رابرت، 2006).

اُتیسم در سراسر دنیا دیده می­شود و فقط در پسران بیشتر از دخترها مشاهده شده است. به عبارت دیگر نژاد، مکان زندگی، میزان سواد، وضعیت مالی، نوع اعتقاد، شیوه زندگی، و. . . هیچ کدام تأثیری در شانس بروز اُتیسم ندارند (دوجا و رابرت، 2006).

2-1-1-1 نشانه های عمومی بیماری اُتیسم:

از زمانی که آگاهی عمومی در باره این اختلال شروع به افزایش کرد، بیشتر افراد حتی بعضی ازمتخصصین پزشکی و آموزشی هنوز درک درستی از نحوه تأثیر گذاری این اختلال بر افراد ندارند و از چگونگی برخورد و درمان این افراد دانش کافی ندارند. به عبارت ساده­تری می­توان گفت در میان این بیماران می­توان افرادی را مشاهده کرد که تماس چشمی، رفتار خوب اجتماعی و بعضی از فاکتورهائی را که در کودکان اُتیستیک مشاهده نمی­شود، داشته باشند ولی در عین حال در سایر فاکتورها با کودکان سالم فرق داشته باشند. به همین دلیل تشخیص و تعیین روش درمان و نیز بررسی پیشرفت و مشخص کردن مراحل درمان نیازمند افراد متخصص با دانش کافی می باشد (راتر، 2005).

اُتیسم را می توان یک بیماری با طیف گسترده معرفی کرد. این بیماری می­تواند نشانه های فراوانی داشته باشد که توسط این نشانه ها اُتیسم را می توان از درجات خفیف تا شدید درجه بندی کرد. اگرچه اُتیسم را می­توان توسط یک سری از رفتارها تشخیص داد ولی افراد اُتیستیک می توانند ترکیبی از این رفتارها را داشته باشند و الزاماً نباید رفتارهای اختلالی تعیین شده را به صورت یک­جا از خود نشان بدهند. ممکن است دو کودک که یک تشخیص برای آنها داده شده است، از نظر رفتاری با هم تفاوت نشان بدهند و از نظر مهارت­ها نیز با هم تفاوت داشته باشند. ممکن است والدین کلمات متفاوتی را در رابطه با بیماری این کودکان بشنوند مانند شبه اُتیسم، متمایل به اُتیسم، طیف اُتیسم، اُتیسم با عملکرد بالا و پائین، با توانائی بالا و پائین. والدین باید توجه داشته باشند که مهمتر از عنوان بیماری، پرداختن به درمان آن است. باید در نظر داشت که این کودکان با درمان مناسب و به موقع می توانند مطالب را بیاموزند، رفتارهای درست را از خود نشان داده و در آینده مانند افراد عادی زندگی کنند. اما بدست آوردن این اهداف مستلزم درمان به موقع و درست، تحمل مشکلات و سختی های مربوط به این درمان است (راتر، 2005).

هر شخص اُتیستیک مانند بقیه افراد جامعه دارای شخصیت مختص به خود است و مانند تمامی افراد خصوصیات خاصی را دارا می باشد. بعضی از این کودکان ممکن است که از نظر گفتاری تأخیر کمی داشته و بتوانند با کمی کمک، ارتباط کلامی مناسبی را با دیگران برقرار کنند ولی همین کودکان ممکن است از نظر ارتباطات اجتماعی رفتار مناسبی را از خود نشان ندهند. گاهی این کودکان برای شروع صحبت و تبادل کلامی ممکن است مشکل داشته باشند. افراد اوتیستیک معمولا در مکالمات، یکطرفه رفتار می کنند یعنی فقط در رابطه با چیزی که خود علاقه دارند صحبت می کنند و از صحبت­های طرف دوم چیزی نمی فهمند. در بعضی از این کودکان خشونت و خود آزاری نیز مشاهده می شود.


مبانی نظری و پیشینه تحقیق تاب آوری

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره تاب آوری
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 30 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تاب آوری

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تاب آوری

اصطلاح تاب آوری در اصل و ابتدا در متالوژی برای نشان دادن قابلیت مواد برای برگشت به حالت اولیه بعد از کشیده یا فشرده شدن و مقاومت در برابر ضربه یا فشار مداوم استفاده شده است (گلدستین و بروکز،2003). در رشته کامپیوتر این اصطلاح نشان دهنده کیفیت دستگاهی است که با وجود نقص دراجزای سازنده اش به کارکرد صحیح خود ادامه میدهد و در طب وروانشناسی تاب آوری نشان دهنده مقاومت جسمانی، بهبود خود انگیخته وتوانایی برقراری مجدد تعادل هیجانی در موقعیت های تنش زا است (مورالس[1]، 2007 به نقل از جعفری، 1389) و در واقع به ویژگی هایی اشاره دارد که در سرعت و میزان و میزان بهبود بعد از رویارویی با تنش مشارکت دارند (گلدستین و بروکز[2]، 2005).

تاب آوری یا توانایی سازگاری مثبت با مصیبت و آسیب، یک موضوع روان شناختی است که در ارتباط با پاسخ فرد به سرطان، تنش آسیب زا و موقعیت های مشکل آفرین زندگی بررسی شده است. بعضی دیدگاهها تاب آوری را به عنوان یک سبک مقبله ای پایدار در نظر می گیرند (گریف و نولتینگ[3]، 2013). برای مثال وایو، فردریکسون و تیلور[4] (2008) تاب آوری را یک صفت روان شناختی ثابت و با دوام در نظر گرفته اند. مفهوم تاب آوری به صورت های مختلفی تعریف شده است. لوتار و چیچتی[5] (2004، به نقل از کمپل- سیلیس، کوهن و استین، 2006) تاب آوری را یک فرایند پویا می دانند که در آن افراد با وجود تجارب آسیب زا یا مصیبت بار، سازگاری مثبت نشان می دهند.

کامپفر[6] (1999، به نقل از سامانی، جوکار و صحراگرد، 1386) باور داشت که تاب آوری بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر (در موقعیت تهدید کننده) است و از این رو سازگاری موفق را در زندگی فراهم می کند. در عین حال کامپفر به این نکته نیز اشاره می کند که سازگاری مثبت هم ممکن است پیامد تاب آوری به شمار می رود و هم به عنوان پیشایند، سطح بالاتری از تاب آوری را سبب شود. وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرایندی به تاب آوری میداند. ماستن و کاتسوورث[7] (1998، به نقل از گلدستین و بروکز،2005) دو شرط را برای توصف تاب آوری لازم می دانند: یکی قرار گرفتن در معرض خطر، آسیب یا تهدید و دیگری سازگاری مثبت در رویارویی با این عوامل. شرط اول به تجارب یا وقایعی اشاره می کند که توانایی بر هم زدن عملکرد طبیعی تا حدی که به پیامد های منفی منجر شود را دارد (ریلی و ماستن[8]، 2005). اینها عوامل خطر زا نامیده می شوند. گارمزی[9] (1993) عوامل مخاطره آمیز را شامل مواردی می داند که احتمال به وجود آمدن اختلال رفتاری یا هیجانی در فرد را در مقایسه با فردی که به طور تصادفی از میان جمعیت عمومی انتخاب شده است، افزایش می دهد. بنابراین اگر افراد در معرض آسیبی که مخل تحول طبیعی است قرار نگیرند و بر آن غلبه نکنند، به عنوان تاب آور توصیف نمی شوند. همان طور که آنتونی[10] و بروکز و گلدستین مطرح کرده اند، ممکن است بعضی تاب آور به نظر برسند، زیرا آنها در معرض تجربه آسیب زایی نبوده اند (گلدستین و بروکز، 2005).

تاب آوری فقط پایداری در برابر آسیب ها یا موفقیت های خطر ناک نیست، بلکه شرکت فعال سازنده در محیط پیرامون خود است (کانر و دیویدسون[11]،2003). در واقع همان طور که ریچاردسون (2002) بیان کرده، تاب آوری بیشتر از آنکه یک بهبود ساده از آسیب ومصیبت باشد، رشد یا سازگاری مثبت به دنبال دوره ای از برهم خوردن تعادل حیاتی است و برطبق نظر بونانو[12] (2004) چیزی بیشتر از زنده ماندن با وضعیت تنش زاست و مترادف با آسیب ناپذیری نسبت به تنش نیست. نظریه های قبلی در مورد تاب آوری بر ویژگی های مرتبط با پیامد های مثبت در رویارویی با مصائب و ناملایمات زندگی تأکید داشته اند و عوامل حفاظتی بیرونی مثل مدارس کارآمد و رابطه با بزرگسالان حمایت گر را به عنوان عوامل ارتقا دهنده تاب آوری مؤثر دانسته اند. در حالی که نظریه های فعلی تاب آوری را موضوعی چند بعدی متشکل از متغیر های سرشتی[13] مانند مزاج[14] و شخصیت[15] همراه با مهارت های خاص مثل حل مسأله می دانند که به افراد اجازه می دهد به خوبی با وقایع تنش زای زندگی مقابله کنند (کمپبل- سیلس، کوهن و استین، 2006).


[1] Morales

[2] Goldstein &vBrooks

[3] Greeff , Nolting

[4] Waugh, Fredrickson & Taylor

[5] Lothar, chishti

[6] Kumpfer

[7] Masten & Catworth

[8] Riley, Masten

[9] Garmezy

[10] Anthony

[11] Connor- Davidson Resilience Scale

[12] Bonanno

[13] constitutional

[14] temperament

[15] personality


مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت روان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت روان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 76 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 44
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت روان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سلامت روان

تودور (1996) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف می کند. سلامت روان شامل: توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهره وری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش هایش است و نمی توان آن را جدای از سایر پدیده های چند عاملی فهمید که فرد را به موازاتی که در جامعه به عمل می پردازد، می سازند. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسان هایی که موثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظه گرانه و گرایش شاد را حفظ می کنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه ها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر می گیرد. برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی روانی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی می باشد. و یک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزش ها، علایق ها و نگرش ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامه ریزی واقع بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام می شود. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوه ای است که ما را قادر به درک ظرفیتهای طبیعی خود می کند و به جای جدا کردن ما از سایر انسانهایی که دنیای ما را می سازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران بوجود می آورد .سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، که همراه است با درک واقعیت درون و بیرون از خود و رشد واقع بینی و استدلال (آقاجانی و اسدی نوقابی، 1381).

2-1-2-1 تعریف سلامت روان:1

پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روان لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژه ی« بهداشت روانی» و«سلامت روانی» و « بهزیستی روانی2»گر چه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بجای یکدیگر به کار می روند (هرشن سن3 و پاور4، 1988، ترجمه منشی طوسی، 1374).

کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می کنند: «سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانی­فر، 1376).

بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدوده ی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان بوسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی، کنترل عوامل موثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیش آمدهای زندگی (میلانی فر، 1376).

سلامت روانی را می توان براساس تعریف کلی و وسیع تر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گسترده ای تغییر یافته است. عمر طولانی تر از متوسط، نجات زندگی انسان از ابتلاء به بیماریهای مهلک با کشف آنتی بیوتیک ها و پیشرفتهای علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی می دهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تاثیر می گیرد و بر آنها تاثیر می گذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره می کند که فرد با خود وسبک زندگی اش آسوده و بدون مشکل باشد. در واقع، تصور براین است که فرد باید بر زندگی اش کنترل داشته باشد وفقط در چنین حالتی است که می توان آن قسمت هایی را که در باره ی خود یا زندگی اش مساله ساز است تغییر دهد(هرشن سن و پاور،1988، ترجمه منشی طوسی،1374 ).


1.Mental health

2.Well- being

3.Hershenson

Power.4


مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 25 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تحریف های شناختی

افکار خودآیند

این بخش ، مبنایی برای درک بیمار از این مساله است که افکار مثبت و منفی درباره یک رویداد ، پاسخ هیجانی به آن رویداد را تعیین می کنند و هیجان ها می توانند بر سلامت جسمی از جمله تجربه درد اثر داشته باشند . افکار خودآیند افکاری هستند که بلافاصله پس از کسب اطلاع از هرگونه مطلبی به ذهن خطور می کنند . این افکار بسیار سریع به ذهن می آیند و تا زمانیکه که فرد به آنها توجه نکند ، ممکن است حتی از آنها آگاه هم نشود . فرد در مورد همه چیزهایی که در دنیای اطراف رخ می دهد حتی برای امور ناچیز هم افکار خودآیند دارد.افکار خودآیند می توانند به افراد در ایجاد مفهومی که از دنیا دارند کمک کنند . برای مثال ،می توانتصور کرد زمانی که فرد به خانه برمی گردد بجای پیدا کردن یادداشتی که به در نصب شده باشد ، می بیند که در باز است و فرد مطمئن است که صبح ، در را قفل کرده است . اکنون چه نوع افکار خودآیندی خواهد داشت ؟ ( برنز،1990؛به نقل از قراچه داغی،1383).

افکار و هیجان ها

گام بعدی توضیح این نکته به بیمار است که چگونه افکار منجر به هیجان ها می شوند . برای برخی مردم این اولین باری خواهد بود که آنها واقعا در این باره فکر می کنند که هیجان ها از کجا می آیند . توضیح دهید که اگر چه افکار خودآیند هدفمند هستند ، گاهی اوقات می توانند منفی و مبتنی بر اطلاعات اشتباه باشند . آنها می توانند حتی افکار منفی بیشتری را برانگیزند که بر چگونگی احساس فرد( از نظر هیجانی و از نظر جسمی ) و چگونگی رفتار فرد اثر می گذارد .گفتگوی زیر را برای روشن شدن مطلب بکار ببرید :

احتمالا فرد می تواند زمانی را بیاد بیاورد که واقعا درباره چیزهایی ناراحت بوده است ، به تدریج در مورد آن موضوع به لحاظ هیجانی برانگیخته شده است ، و بعد فهمیده است آنچه فکر کرده است به شکل بدی اتفاق افتاده ، اصلا اتفاق نیافتاده است . شیوه ای که فرد درباره یک رویداد فکر می کند ، چه مثبت و چه منفی . هیجان های که تجربه می کند را تعیین می کند . افکار منفی به هیجان ها منفی منجر می شوند در حالیکه هیجان های خوشایند با فکر کردن درباره افکار خوشایند ایجاد می شوند(رابرت فرنام، 1384).

برای آنکه موضوع را عینی تر و درک آن را ساده تر کرد ،می- توان در مورد ارتباط بین افکار و احساسات گفتگو کرد ، زنجیره ای از رویدادها را روی برگه کاغذ در مقابل بیمار ترسیم کرد .

پس از دادن این اطلاعات ممکن است دقایقی را برای مرور مثال هایی از تجربه شخصی بیمار صرف کرد ، جایی که افکار به هیجان های مثبت و منفی خاصی منجر شده است . در ادامه مثالی ذکر می شود که می توان آن را برای نشان دادن قدرت افکار بکار برد .

موقعیت A : ماشینی به سرعت در حال حرکت است و در ترافیک از کنار ماشینی میان بر می زند و می رود .

درباره این شخص چه فکری می توان کرد؟

چه احساسی داشت ؟

موقعیت B : اکنون می توان فرض کرد که همسر راننده در صندلی عقب نشسته است و زمان زایمان او فرا رسیده است . او عجله دارد تا وی را به بیمارستان پائین خیابان برساند .

  • درباره این شخص چه فکری می توان کرد ؟
  • چگونه اطلاعات شیوه احساس کردن را تغییر خواهند داد ؟

می توان توجه کرد چگونه وقتی افکار درباره شخص و اعمالش تغییر می کند ، هیجان ممکن است از خشم به نگرانی تغییر کند (کرک،کیس و کلارک،1989؛به نقل از قاسم زاده،1387).

هیجان ها و درد

اکنون که بیمار درک کرد که افکار به هیجان ها منجر می شود به بررسی ارتباط بین هیجان ها و درد پرداخته شود . پژوهش ها و کارهای بالینی نشان می دهند که ارتباط بین هیجان های منفی ( مانند اضطراب و افسردگی ) و درد مزمن بسیار قوی است . در حقیقت افسردگی عامل رایج و مهم در تجربه درد مزمن است که با گزارش بالایی از درد ، تحمل پایین تر درد و ناتوانی زیاد ارتباط دارد. درصد زیادی از بیمارانی که به دنبال درمان برای درد مزمن هستند ، افسرده اند (مایکل فری 1999 ؛ به نقل از رابرت فرنام ،1384).


مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری زناشویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری زناشویی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری زناشویی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سازگاری زناشویی

تعریف سازگاری زناشویی

امروزه سازگاری زناشویی یکی از اصطلاحاتی است که وسیعاً در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این اصطلاح با بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون «رضایت زناشویی»، «شادکامی زناشویی»، «موفقیت زناشویی» و «ثبات زناشویی» مرتبط است. در حالیکه اصطلاحات قبلی هر کدام تنها یک بعد از ازدواج را نشان می‌دهند, سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن می‌کند و فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می‌آید، زیرا که لازمه آن انطباق سلیقه‌ها، شناخت صفات شخص، ایجاد قواعد رفتاری و شکل‌گیری الگو‌های مراوده‌ای است، بنابراین سازگاری زناشویی یک فرایند تکاملی در بین زن و شوهر است. در طول سالها از این مفهوم بدون یک تعریف مشترک و روشن بین محققان استفاده شده‌است. سازگاری زناشویی شیوه‌ای است که افراد متأهل، به‌طور‌فردی یا با یکدیگر، جهت متأهل ماندن سازگار می‌شدند، به‌طوری که سازگاری زناشویی یکی از مهمترین فاکتورها در تعیین ثبات و تداوم زندگی زناشویی است (گال ، 2001؛ گلدنبرگ ،1382). مطالعات طبقه‌بندی شده هامیلتون (1929)و برنارد (1933) (گلدنبرگ ،1382). تعریف خاصی را برای سازگاری زناشویی ارائه نداده‌است. کاتریل (1933؛ گلدنبرگ ،1382). اولین کسی بود که سازگاری زناشویی را به‌صورت «فرایندی که شریک‌های متأهل تلاش می‌کنند تا سیستم‌های ارتباطی خاص یا موقعیتی که در خانواده قبلی خودشان کسب کرده‌اند ، مجدداً ایفا کنند» تعریف کرد. سازگاری زناشویی به‌صورت یک فرایند تعریف می‌شود که بوسیله موارد زیر تعیین می‌شود: 1) تفاوت‌های پردرد سر دو تایی، 2) تنش‌های بین فردی و اضطراب شخصی، 3) رضایت دوتایی، 4) همبستگی دو‌تایی، و 5) توافق کلی دو‌تایی روی شیوه‌های مهم عملکرد (اسپانیر، 1976). اسپانیر و کل یک مقیاس برای اندازه‌گیری سازگاری دو‌تایی پیشنهاد کردند که می‌تواند برای زوج های متأهل و زوج‌هایی که بدون ازدواج با یکدیگر با هم زندگی می‌کنند، مورد استفاده قرار گیرد. این مقیاس شامل زیر‌مقیاس‌هایی است که چهار مؤلفه تأیید شده اصلی را اندازه می‌گیرد: 1) رضایت دو‌تایی, 2) توافق دو‌تایی, 3) همبستگی دوتایی, و 4) بیان محبت آمیز. سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها تأثیرمی‌گذارد که در واقع سنگ زیربنای عملکرد خوب خانواده است و نقش والدینی را تسهیل می‌کند و سبب توسعه اقتصادی و رضایت بیشتر از زندگی می‌شود. از سویی دیگر وجود نا‌سازگاری زناشویی در روابط زن و شوهر علاوه بر ایجاد مشکل در موارد فوق، باعث اشکال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی و اخلاقی، و افول ارزش‌های فرهنگی در بین زوجین می‌شود (موسوی، 1382). طبق نظر هالفورد (1384) عوامل مؤثر بر سازگاری زناشویی شامل سه دسته خصوصیات فردی، عوامل موقعیتی و رویدادهای زندگی می‌باشد. همچنین بر اساس پژوهشهای مختلف عواملی چون محیط خانواده (شریعتمداری، 1374) و سبک دلبستگی (دیفیلیپو، 2000) بطور مثبت، و عواملی نظیر تفکرات غیر منطقی و افسردگی (بیچ و الری ، 1993) بطور منفی با سازگاری زناشویی ارتباط دارند. بحث و نتیجه‌گیری از مجموع پژوهشهای مختلف چنین استنبا ط می‌گردد که یک رابطه زناشویی با سازگاری خوب رابطه‌ای است که نگرش‌ها و اعمال هر یک از شریک‌ها محیطی را فراهم می‌کند که جهت عملکرد مناسب ساختارهای شخصیتی خود و شریکش، خصوصاً در حوزه ارتباطات اولیه، مطلوب باشد. بنابراین،با توجه به اهمیت و نقش سازگاری در روابط بین زوجین و افزایش کیفیت زندگی زناشویی، واز سویی با عنایت به نتایج پژوهشهای مختلف در این زمینه، لزوم توجه و بررسی این متغیر در جهت کاهش تعارضات و مشکلات و بهبود و افزایش رضایت در روابط زناشویی احساس می‌گردد (موسوی، 1382).


مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

دلبستگی

انسان‏ها دارای سیستم رفتاری انگیزشی هستند که در کودکی ظهور می‏کند و برای محافظت کودکان در گذر از مراحل مشخص رشد آن‏ها طراحی شده است. این سیستم دلبستگی مکانیسم سازگارانه‏ای است که نزدیکی فیزیکی و دسترسی کودکان به مدل‏های دلبستگی حمایت کننده خود را تنظیم می‌نماید. افکار و احساساتی که در نتیجه تجارب دلبستگی اولیه در کودک ایجاد می‌شود، به مدل‏های کارآمد درونی یا نگرش‌های شناختی – هیجانی تبدیل و موجب می‌شود کودک «خود» را ارزشمند و دوست داشتنی (مدل خود مثبت) و دیگران را ارزشمند و قابل اعتماد (مدل دیگر مثبت) و یا «خود» را بی کفایت و حساس به طرد (مدل خود منفی) و دیگران را غیر قابل اعتماد و بی ارزش (مدل دیگر منفی) تلقی نماید (بالبی، 1969).

شکل گیری دلبستگی به طور فوق العاده‌ پیچیده می‌باشد که نه با نوجوانی شروع و نه با آن پایان می‌پذیرد بلکه با ظهور یک پدیده، ایجاد یک حس عاطفی – ارتباطی شروع و با مرور زندگی و یکپارچگی، به مرحله نهایی خود می‌رسد (فابر[1] و همکاران، 2003). دلبستگی به طور کلی به پیوند عاطفی بین مردم اشاره دارد و مفهوم ذهنی آن این است که چنین پیوندی با وابستگی همراه بوده و مردم برای ارضاء عاطفی به هم تکیه می‏کنند. در روانشناسی به پیوند عاطفی که بین نوزاد و مادر یا یک شخص بالغ دیگر پدید می‌آید، دلبستگی گفته می‌شود.

دلبستگی در روان شناسی جدید ریشه در کارهای بالبی، روان پزشک انگلیسی دارد. بالبی اصطلاح دلبستگی را برای تشریح پیوندهای عاطفی که ما با افراد ویژه‌ای در زندگی‌مان احساس می‌کنیم به کار برد (شافر[2]، 2000). در واقع دلبستگی پیوند عاطفی نسبتاً پایداری است که بین کودک و یک یا تعداد بیشتر از افرادی که کودک در تعامل عاطفی منظم و دائمی با آن‏ها می‌باشد، ایجاد می‌شود. در ایجاد و تعیین کیفیت پیوند عاطفی، سه مفهوم قابل دسترسی بودن، پاسخ دهنده بودن و تصویر مادرانه نقش منحصر به فردی ایفا می‏کند (مظاهری، 1378).

نظریه دلبستگی با هدف ایجاد یک چار چوب نظری جهت توصیف اهمیت پیوند والد – کودک آغاز شده است. بالبی (1969) اظهار کرد که پیوند دلبستگی نه تنها یک پدیده مربوط به انسان بلکه یک پدیده مربوط به جامعه کل پستانداران هم می‌شود.

بالبی (1969) که اولین بار دلبستگی را مورد پیوند نوباوه – مراقب کننده مطرح کرده از تحقیق کنراد لرنز[3] در مورد نقش پذیری بچه غازها الهام گرفت. او معتقد بود که بچه انسان، مانند بچه حیوانات از یک رشته رفتارهای فطری برخوردار است که به نگه داشتن والد نزدیک او کمک می‏کند و احتمال محفوظ ماندن بچه از خطر را افزایش می‏دهد. تماس با والد، ضمناً تضمین می‏کند که بچه تغذیه خواهد شد، اما بالبی محتاطانه اشاره کرد که تغذیه مبنای دلبستگی نیست. در عوض پیوند دلبستگی خودش مبنای زیستی قدرتمندی دارد.

نظریه دلبستگی از مشاهدات بالبی در این باره سرچشمه گرفت که بچه‌های انسان و نخستی‌ها، وقتی از مراقبت کننده اصلی‏شان جدا می‌شوند، یک رشته واکنش‌های روشنی را نشان می‌دهند. بالبی سه مرحله را در این اضطراب جدایی مشاهده کرد. بچه‌ها ابتدا زمانی که مراقب آن‏ها دور از دید قرار دارد گریه می‏کنند، در برابر آرام شدن توسط دیگران مقاومت می‏کنند، و به جستجوی مراقبشان بر می‌آیند. این مرحله‏ی اعتراض است. در صورت ادامه یافتن جدایی، کودک ساکت، غمگین، منفعل، بی حال و بی تفاوت می‌شوند. این مرحله‏ی ناامیدی نامیده می‌شود. آخرین مرحله (تنها مرحله‌ای که منحصر به انسان است) گسلش نام دارد. کودکان در این مرحله از لحاظ عاطفی از سایر افراد، از جمله مراقبانشان، گسلید می‌شوند. اگر مراقب (مادر) آن‏ها برگردد به او توجهی نمی‏کنند و از وی اجتناب می‏کنند. کودکانی که گسلیده می‌شوند وقتی مادرشان آن‏ها را ترک می‏کند دیگر ناراحت نمی‌شوند. زمانی که آن‏ها بزرگتر شوند، با دیگران با هیجان کمی تعامل می‏کنند؛ اما معاشرتی به نظر می‌رسند. با این حال روابط میان فردی آن‏ها سطحی و فاقد صمیمیت است.

نظر بالبی بر دو فرض استوار است. فرض اول: مراقب پذیرا و قابل دسترس (معمولاً مادر) باید پایگاه امنی برای کودک به وجود آورد. کودک نیاز دارد که بداند که این مراقب در دسترس و قابل اعتماد است. اگر این قابل اعتماد بودن وجود داشته باشد، کودک بهتر می‏تواند هنگام کاوش کردن محیط، احساس اطمینان و امنیت کند، این رابطه پیوند دهنده، در دلبسته شدن مراقب به کودک نقش دارد و به بقای کودک و سرانجام گونه کمک شایانی می‏کند، فرض دوم: رابطه پیوند دهنده (یا فقدان آن) درونی می‌شود و به عنوان یک مدل روانی عمل می‏کند که روابط دوستی و عاشقانه بر آن استوار می‌شود. بنابراین، اولین دلبستگی پیوند دهنده، برای هر رابطه‌ای اهمیت زیادی دارد.


[1]- Faber

[2]- Shaffer

[3]- KoneradLorens